deplore

/dəˈplɔːr//dɪˈplɔː/

معنی: رقت اوردن بر، دلسوزی کردن بر
معانی دیگر: افسوس خوردن، آوخ گفتن، دژمان شدن، هیهات کشیدن، دریغ گفتن، زاریدن، (در مورد شرایط کار و محیط و غیره) اظهار تاسف کردن، اسفناک خواندن، رقت بار دانستن، نالیدن

جمله های نمونه

1. We deeply deplore the loss of life.
[ترجمه مسعود] برای هدر رفتن زندگی عمیقا متاسف هستیم.
|
[ترجمه گوگل]ما عمیقاً از دست دادن زندگی متاسفیم
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا متاثر شدیم که از دست دادن زندگی تاسف می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Like everyone else, I deplore and condemn this killing.
[ترجمه zarir] همانند دیکران من هم از این قتل متاسفم و آن را محکوم میکنم.
|
[ترجمه گوگل]من نیز مانند دیگران، این قتل را محکوم و محکوم می کنم
[ترجمه ترگمان]مثل هر کس دیگه ای دلم براش میسوزه و این کشتن رو محکوم می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We deplore the vitriolic nature of his remarks.
[ترجمه گوگل]ما ماهیت خشن اظهارات او را محکوم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بر سرشت دردناک his تاسف می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We deplore the use of nuclear weapons.
[ترجمه گوگل]ما استفاده از سلاح های هسته ای را محکوم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از سلاح های هسته ای را محکوم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We deplore the use of violence against innocent people.
[ترجمه گوگل]ما استفاده از خشونت علیه مردم بی گناه را محکوم می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما استفاده از خشونت علیه مردم بیگناه را محکوم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people I know deplore the digging of these cant quarries and call them ugly eyesores and the rape of the country.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردمی که من می شناسم حفر این معادن سنگ شکن را ابراز تاسف می کنند و آنها را زشت چشم و تجاوز به کشور می نامند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم من می دانم که این معدن برای حفر این معادن نمی تواند به آن تجاوز کند و به آن ها تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Republicans deplore his Old Democrat instincts.
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان از غرایز دموکرات قدیمی او ابراز تأسف می کنند
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان از غرایز کهنه دموکرات اش تاسف می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crime we know about and talk about and deplore, but sin as a subject for discussion has gone out of circulation.
[ترجمه گوگل]جنایتی که ما می دانیم و درباره آن صحبت می کنیم و مورد تأسف قرار می دهیم، اما گناه به عنوان موضوع بحث از چرخه خارج شده است
[ترجمه ترگمان]بزهکاری که در مورد آن می دانیم و درباره اش صحبت می کنیم، بلکه گناه به عنوان موضوعی برای بحث، از گردش بیرون رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We deplore the accident.
[ترجمه گوگل]ما این حادثه را ابراز تاسف می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بر این تصادف تاسف می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To deplore children being crippled by land mines is not really at the pinnacle of human courage, is it?
[ترجمه گوگل]ابراز تاسف از فلج شدن کودکان در اثر مین واقعاً در اوج شجاعت انسانی نیست، اینطور است؟
[ترجمه ترگمان]محکوم کردن کودکانی که براثر مین های زمینی فلج شده اند، واقعا در اوج شجاعت بشری نیست، مگر نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We deplore anything that looks or smacks of discrimination, harassment or improper conduct.
[ترجمه گوگل]ما از هر چیزی که به نظر می رسد یا بوی تبعیض، آزار و اذیت یا رفتار نادرست دارد، ابراز تاسف می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از هر چیزی که به ظاهر تبعیض، آزار و اذیت و یا رفتار نامناسب نشان می دهد، تاسف می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We might deplore that, but it shows that the national minimum wage has harmed the most vulnerable people in that society.
[ترجمه گوگل]ما ممکن است از آن ابراز تأسف کنیم، اما نشان می دهد که حداقل دستمزد ملی به آسیب پذیرترین افراد آن جامعه آسیب رسانده است
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است آن را محکوم کنیم، اما نشان می دهد که حداقل حقوق ملی به آسیب پذیرترین افراد در جامعه آسیب رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They did things which we deplore.
[ترجمه گوگل]آنها کارهایی انجام دادند که ما از آن متاسفیم
[ترجمه ترگمان]کارهایی را انجام می دادند که ما بر آن تاسف می خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You can still deplore something, even though there's nothing you can do to force a change.
[ترجمه گوگل]شما هنوز هم می‌توانید چیزی را ابراز تأسف کنید، حتی اگر کاری برای تغییر آن انجام دهید
[ترجمه ترگمان]تو هنوز هم می تونی یه چیزی رو تحت تاثیر قرار بدی، حتی اگر چه کاری از دستت برنمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a hard - nosed commentator, I deplore it.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک مفسر سخت گیر از آن ابراز تأسف می کنم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مفسر ورزشی سفت و سخت بر آن تاسف می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقت اوردن بر (فعل)
deplore

دلسوزی کردن بر (فعل)
deplore

انگلیسی به انگلیسی

• regret, lament, mourn; condemn, disapprove of
if you deplore something, you think that it is wrong or immoral; a formal word.

پیشنهاد کاربران

to say or think that something is very bad; condemn
گفتن یا فکر کردن که چیزی خیلی بد است، محکوم کردن
The UN deplores Israel's 'systematic' refusal to grant access to north Gaza
The editors deplore the lack of attention given to climate change.
...
[مشاهده متن کامل]

We deeply deplore the loss of life.
He said that he deplored all violence.
UK The attitude of the Minister is to be deplored ( = is very bad ) .
Synonyms;
bemoan /formal
bewail/ literary

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/deplore
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deplore
اسم ( noun ) : deploring
صفت ( adjective ) : deplorable
قید ( adverb ) : deplorably
علاوه بر معانی فوق:
ناپسند شمردن، رد کردن، تصویب نکردن، تایید نکردن، مردود شناختن، محکوم شناختن، ابراز نارضایتی کردن، نپذیرفتن
به ویژه در ملاء عام
مترادف = condemn

بپرس