departure tax

جمله های نمونه

1. Many countries charge departure tax in US dollars rather than local currency.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورها مالیات خروج را به دلار آمریکا دریافت می کنند تا ارز محلی
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها به جای پول داخلی، از مالیات بر روی دلار آمریکا بهره می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Winners must pay airport departure tax and fees of up to $ 45; other restrictions also apply.
[ترجمه گوگل]برندگان باید مالیات خروج فرودگاه و هزینه های حداکثر 45 دلار را بپردازند محدودیت های دیگری نیز اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]برندگان باید مالیات خارج از فرودگاه و هزینه های بالای ۴۵ دلار را پرداخت کنند؛ محدودیت های دیگر نیز اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It comes to 275 pounds, including departure tax.
[ترجمه گوگل]با احتساب مالیات خروج به 275 پوند می رسد
[ترجمه ترگمان]این میزان در حدود ۲۷۵ پوند است که شامل مالیات خروج نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You have to pay the departure tax before boarding the aircraft, sir.
[ترجمه گوگل]قبل از سوار شدن به هواپیما باید مالیات خروج را بپردازید قربان
[ترجمه ترگمان]شما باید قبل از ورود به هواپیما، مالیات تخلیه رو بدید، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Before leaving Australia, every visitor over 12 years old must pay a $ 20 departure tax.
[ترجمه گوگل]قبل از ترک استرالیا، هر بازدید کننده بالای 12 سال باید 20 دلار مالیات خروج بپردازد
[ترجمه ترگمان]قبل از ترک استرالیا، هر مهمان بیش از ۱۲ سال باید مالیات ۲۰ دلاری پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The above are quoted in HK dollar and include departure tax and fee.
[ترجمه گوگل]موارد فوق به دلار هنگ کنگ و شامل مالیات خروج و هزینه می باشد
[ترجمه ترگمان]قیمت ذکر شده در بالا به HK دلار گفته می شود و شامل مالیات و عوارض خارج از کشور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• imposed tax that travelers pay when they leave a country

پیشنهاد کاربران

Noun - countable :
عوارض خروج
مالیات خروج
پولی که مسافرانی که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارند، می پردازند.

بپرس