deodorize

/diːˈoʊdəraɪz//diːˈəʊdəraɪz/

معنی: گندزدایی کردن، بوی بد را مرتفع کردن
معانی دیگر: بوزدایی کردن، بوزدا زدن (به بدن)، دئودورانت زدن

جمله های نمونه

1. it is necessary to deodorize public toiletes especially in the summer
لازم است که مستراح های عمومی بوزدایی شوند،خاصه در تابستان.

2. I run into the bathroom and floss deodorize brush spray the works the usual.
[ترجمه گوگل]من وارد حمام می شوم و با استفاده از نخ دندان، برس را به روش معمول اسپری می کنم
[ترجمه ترگمان]به دست شویی و موهای کج و معوج، که مثل همیشه آب را خیس می کند، وارد حمام می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Deodorize the air inside refrigerator and freshen the foods stored.
[ترجمه گوگل]هوای داخل یخچال را خوشبو کنید و غذاهای ذخیره شده را تازه کنید
[ترجمه ترگمان]هوا را درون یخچال بگذارید و غذاهای ذخیره شده را تازه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It can promote blood circulation, relax foot, deodorize.
[ترجمه گوگل]می تواند گردش خون را بهبود بخشد، پاها را آرام کند، بوی بد را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند گردش خون، پای آرام، deodorize را ترویج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And it is also used to deodorize the coop.
[ترجمه گوگل]و همچنین برای خوشبو کردن قفسه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]و همچنین از آن برای تمیز کردن مرغدانی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When your humidifier starts to smell funky, deodorize it with ease: Just pour 3 or 4 teaspoons lemon juice into the water.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دستگاه بخور شما شروع به بوی بد می کند، آن را به راحتی خوشبو کنید: فقط 3 یا 4 قاشق چایخوری آب لیمو را در آب بریزید
[ترجمه ترگمان]وقتی مرطوب کننده شما شروع به بوییدن funky می کند، آن را با راحتی پر کنید: فقط ۳ یا ۴ قاشق سوپ خوری آب لیمو را در آب بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Include natural chitin, clean pet hair deeply, deodorize, restrain growth and breeding of germ.
[ترجمه گوگل]شامل کیتین طبیعی، تمیز کردن عمیق موهای حیوان خانگی، رفع بو، جلوگیری از رشد و تکثیر میکروب می باشد
[ترجمه ترگمان]کیتین طبیعی، موهای حیوانات خانگی تمیز، deodorize، رشد و پرورش میکروب را ذکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The utility model can not only sterilize and deodorize, but also can dry, remove the dust and purify the air.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند نه تنها می تواند استریل و خوشبو کند، بلکه می تواند گرد و غبار را خشک کند و هوا را نیز تصفیه کند
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی نه تنها می تواند sterilize و deodorize باشد بلکه می تواند خشک شود، گرد و غبار را پاک کرده و هوا را تصفیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This stick will deodorize your armpits.
[ترجمه گوگل]این چوب زیر بغل شما را خوشبو می کند
[ترجمه ترگمان] این چوب زیر your
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This is also quite effective for removing blood and it helps to deodorize smelly clothes.
[ترجمه گوگل]همچنین برای از بین بردن خون بسیار موثر است و به بوی بد لباس ها کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این هم چنین برای پاک کردن خون بسیار موثر است و به deodorize لباس های بدبو کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It effective to suppress harmful biology multiplies, and ventilation deodorize. It test for antibacterial and bactericidal (JIS 190 that results are higher than standard of the world.
[ترجمه گوگل]برای سرکوب تکثیر بیولوژی مضر، و تهویه بوی بد بدن موثر است تست ضد باکتری و ضد باکتری (JIS 190 که نتایج بالاتر از استانداردهای جهانی است
[ترجمه ترگمان]سرکوب کردن تکثیر زیستی مضر، و تهویه مطبوع موثر است این تست برای آنتی باکتری و ضد باکتری (JIS ۱۹۰)تست می شود که این نتایج بالاتر از استاندارد جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The combination of vinegar and baking soda is one of the most effective ways to unclog and deodorize drains.
[ترجمه گوگل]ترکیب سرکه و جوش شیرین یکی از موثرترین راه‌ها برای رفع گرفتگی و بوی بد مجاری است
[ترجمه ترگمان]ترکیب سرکه و جوش شیرین یکی از موثرترین راه ها برای تصفیه فاضلاب و deodorize است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion Fermentation can slightly affect sea snakes. It is feasible to deodorize sea snake by fermentation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تخمیر می تواند اندکی بر مارهای دریایی تأثیر بگذارد بو کردن مار دریایی با تخمیر امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Fermentation می تواند به طور کمی بر روی ماره ای دریایی تاثیر بگذارد امکان پذیر است که با تخمیر، مار دریایی را deodorize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This surprise led one panelist to recall that heating is part of the refining process that manufacturers use to deodorize raw oils.
[ترجمه گوگل]این غافلگیری باعث شد یکی از اعضای پانل به یاد بیاورد که گرمایش بخشی از فرآیند تصفیه است که تولیدکنندگان برای خوشبو کردن روغن‌های خام از آن استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این شگفتی منجر شد که یک panelist به یاد آورد که گرمایش بخشی از فرآیند پالایش است که تولید کنندگان از آن برای deodorize روغن خام استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is an unstable, powerfully bleaching, poisonous oxidizing agent with a pungent, irritating odor, used to deodorize air, purify water, treat industrial wastes and as a bleach.
[ترجمه گوگل]این یک عامل اکسید کننده ناپایدار، قوی سفید کننده، سمی با بوی تند و تحریک کننده است که برای خوشبو کردن هوا، تصفیه آب، تصفیه ضایعات صنعتی و به عنوان سفید کننده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این یک عامل اکسید کننده بی ثبات و سفید کننده با بوی تند و زننده است که برای تنفس هوا، تصفیه آب، تصفیه فاضلاب صنعتی و سفید کننده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گندزدایی کردن (فعل)
deodorize, disinfect

بوی بد را مرتفع کردن (فعل)
deodorize

تخصصی

[شیمی] بوزدایی کردن، بوزدا زدن (به بدن )، دئودورانت زدن

انگلیسی به انگلیسی

• eliminate offensive odors; use a deodorant (also deodorise)
if you deodorize something, you hide or remove unpleasant smells from it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deodorize
✅️ اسم ( noun ) : deodorant / deodorizer
✅️ صفت ( adjective ) : deodorizing
✅️ قید ( adverb ) : _
deodorize ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بوگیری کردن
تعریف: حذف کردن بوی نامطلوب روغن یا مواد غذایی دیگر|||متـ . بوزدایی کردن

بپرس