demotion

/ˌdiːˈmoʊʃn̩//ˌdiːˈməʊʃn̩/

معنی: تنزل رتبه
معانی دیگر: تنزل رتبه

جمله های نمونه

1. The team now almost certainly faces demotion.
[ترجمه محمدرضا] رتبه این تیم در حال پایین آمدن است
|
[ترجمه N.K] این تیم در حال حاضر با کاهش تقریبی رتبه روبرو است.
|
[ترجمه حسین کتابدار] گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش را از دست داد.
|
[ترجمه گوگل]این تیم در حال حاضر تقریباً مطمئناً با تنزل رتبه روبرو است
[ترجمه ترگمان]اکنون این تیم قطعا با تنزل مقام مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From this demotion, the modern age came to feel severed from cosmology as no other culture had ever felt before.
[ترجمه گوگل]از این تنزل، عصر مدرن به گونه‌ای که هیچ فرهنگ دیگری پیش از این احساس نکرده بود، از کیهان‌شناسی جدا شد
[ترجمه ترگمان]از این تنزل رتبه، عصر مدرن کم کم از کیهان شناسی جدا شد چون هیچ فرهنگ دیگری قبلا احساس نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Allow data type demotion ( 32 bit integer to 16 bit integer - loss possible ).
[ترجمه گوگل]تغییر نوع داده را مجاز کنید (عدد صحیح 32 بیتی تا 16 بیتی - از دست دادن امکان پذیر است)
[ترجمه ترگمان]مجاز بودن demotion نوع داده (۳۲ بیتی عدد صحیح تا ۱۶ بیت صحیح - از دست دادن)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Would it be seen as a demotion?
[ترجمه بنیامین رئوف] آیا میشه بهش به دید تنزل رتبه نگاه کرد؟
|
[ترجمه گوگل]آیا به عنوان تنزل رتبه در نظر گرفته می شود؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان تنزل رتبه دیده میشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The promotion, demotion and declassification are transacted every half a year. The archiving should be checked and cleared up yearly.
[ترجمه گوگل]ترفیع، تنزل رتبه و حذف طبقه بندی هر نیم سال یکبار انجام می شود آرشیو باید سالانه بررسی و پاکسازی شود
[ترجمه ترگمان]ترفیع مقام، تنزل مقام و declassification هر شش سال یکبار انجام می شوند آرشیو را باید چک کرد و سالیانه تمیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Promotion or demotion of identities of Dong Yong and the Seventh Fairy and introduction of pagoda tree's imagery after the Song Dynasty are directly results of folklore ideal.
[ترجمه گوگل]ترویج یا تنزل هویت دونگ یونگ و پری هفتم و معرفی تصویر درخت بتکده پس از سلسله سونگ مستقیماً نتایج ایده آل فولکلور است
[ترجمه ترگمان]ترفیع یا تنزل مقام هویت های دونگ یونگ و the هفتم و مقدمه تصویر درخت pagoda پس از سلسله سانگ، به طور مستقیم نتایج مطلوب فولکلور را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The demotion in his rank shall be approved by the same authority that approved the initial conferment of the rank.
[ترجمه گوگل]تنزل رتبه وی به تایید همان مرجعی می رسد که اعطای درجه اولیه را تایید کرده است
[ترجمه ترگمان]این تنزل رتبه در رتبه او باید با همان مرجع تایید شود که the اولیه رتبه را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Demotion often results in employee dissatisfaction, poor subsequent performance, and eventually, turnover.
[ترجمه گوگل]تنزل رتبه اغلب منجر به نارضایتی کارکنان، عملکرد ضعیف بعدی و در نهایت جابجایی می شود
[ترجمه ترگمان]demotion اغلب منجر به نارضایتی کارمندان، عملکرد ضعیف بعدی، و در نهایت گردش مالی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Allow data type demotion ( e . g. 32 bit integer to 16 bit integer ).
[ترجمه گوگل]تغییر نوع داده را مجاز کنید (مثلاً عدد صحیح 32 بیتی به عدد صحیح 16 بیتی)
[ترجمه ترگمان]مجاز بودن تنزل درجه داده (e گرم عدد صحیح ۳۲ بیتی به عدد صحیح ۱۶ بیتی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wall Street celebrated the demotion of Jerry Yang on Tuesday, sending Yahoo Inc. 's shares soaring.
[ترجمه گوگل]وال استریت روز سه‌شنبه تنزل مقام جری یانگ را جشن گرفت و سهام یاهو را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]وال استریت روز سه شنبه، تنزل مقام جری یانگ را جشن گرفت و سهام شرکت Yahoo را در حال افزایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Demotion is the final movement that must be considered in organizations.
[ترجمه حسین کتابدار] در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی است که باید مدنظر قرار گیرد.
|
[ترجمه گوگل]تنزل، حرکت نهایی است که باید در سازمان ها مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]demotion جنبشی است که باید در سازمان ها در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was upset over her demotion.
[ترجمه گوگل]او از تنزل رتبه اش ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]از تنزل رتبه او ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is seeking redress for what he alleges was an unfair demotion.
[ترجمه گوگل]او به دنبال جبران چیزی است که او ادعا می کند تنزیل ناعادلانه بوده است
[ترجمه ترگمان]او به دنبال جبران آن چیزی است که نشان می دهد این تنزل رتبه ناعادلانه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنزل رتبه (اسم)
degradation, demotion

تخصصی

[ریاضیات] تنزیل رتبه، تنزیل مقام

انگلیسی به انگلیسی

• reduction to a lower rank or position

پیشنهاد کاربران

Opposite of promotion
A reduction in rank or position
کاهش رتبه یا موقعیت، تنزل رتبه، تنزل شغل، تنزل جایگاه
The club were threatened with demotion to the Second Division
Government employees are worrying about demotions or being removed from their jobs altogether
...
[مشاهده متن کامل]

Davis learned of his demotion while on vacation in Florida
Defeat for the team would mean demotion from the Premier League
The Chief Secretary was another minister who faced demotion or dismissal

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/demotion
تنزل مقام
تنزیل رتبه
رتبه

بپرس