demeaning

جمله های نمونه

1. I refuse to do demeaning work.
[ترجمه ملدوی] من از انجام کارهای تحقیر آمیز امتناع می کنم.
|
[ترجمه گوگل]من از انجام کارهای تحقیر آمیز امتناع می کنم
[ترجمه ترگمان] من نمیخوام کار پست رو انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That advertisement is demeaning to women.
[ترجمه گوگل]این تبلیغ برای زنان تحقیرآمیز است
[ترجمه ترگمان]این تبلیغ برای زنان تحقیرآمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was a demeaning and ultimately frustrating experience.
[ترجمه گوگل]این یک تجربه تحقیرکننده و در نهایت خسته کننده بود
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه کننده و در نهایت ناامید کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He found it demeaning to work for his former employee.
[ترجمه گوگل]او کار کردن برای کارمند سابقش را تحقیر آمیز می دانست
[ترجمه ترگمان]او دریافت که برای کارمند سابقش کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He found it very demeaning to have to work for his former employee.
[ترجمه گوگل]او کار کردن برای کارمند سابقش را بسیار تحقیرکننده می دانست
[ترجمه ترگمان]او دریافت که باید برای کارمند سابق خود کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This whole extravaganza is demeaning, debasing and deeply damaging to what should be serious political discourse, the protesters complain.
[ترجمه گوگل]معترضان شکایت می‌کنند که کل این زیاده‌روی تحقیرکننده، تحقیرکننده و عمیقاً به گفتمان سیاسی جدی آسیب می‌زند
[ترجمه ترگمان]معترضان شکایت دارند که این نمایش پر زرق و برق به چیزی که باید یک گفتمان سیاسی جدی باشد، تحقیرآمیز و مخرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Young claimants who refuse demeaning or underpaid work necessarily fall into this group.
[ترجمه گوگل]مدعیان جوانی که از کار تحقیرآمیز یا کم دستمزد خودداری می کنند، لزوماً در این گروه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]مدعیان جوان که از حقوقشان خودداری می کنند لزوما در این گروه قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A scientific conception seems demeaning because nothing is eventually left for which autonomous man can take credit.
[ترجمه گوگل]تصور علمی تحقیرآمیز به نظر می رسد زیرا در نهایت چیزی باقی نمانده است که انسان مستقل بتواند اعتبار آن را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]یک مفهوم علمی به نظر سست کننده می رسد، زیرا چیزی در نهایت برای آن باقی نمی ماند که فرد مستقل بتواند اعتبار خود را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is nothing demeaning about cleaning in the food industry.
[ترجمه گوگل]نظافت در صنایع غذایی هیچ چیز تحقیر آمیزی ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز در مورد تمیز کردن صنعت مواد غذایی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some male anti-suffragists used a more hostile and demeaning picture of women's place reminiscent of Spencerian Darwinism to justify their arguments.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان مخالف حق رای از تصویری خصمانه تر و تحقیرآمیزتر از جایگاه زنان استفاده کردند که یادآور داروینیسم اسپنسرین بود تا استدلال های خود را توجیه کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از suffragists مرد از تصویر hostile و تحقیرآمیز زنان برای توجیه استدلالات خود استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What followed was for Charlotte a demeaning and ultimately frustrating experience.
[ترجمه گوگل]آنچه در پی آن اتفاق افتاد برای شارلوت یک تجربه تحقیرآمیز و در نهایت ناامیدکننده بود
[ترجمه ترگمان]آنچه پس از این اتفاق افتاد این بود که شارلوت یک تجربه نا امید کننده و در نهایت ناامید کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would have felt it demeaning to condemn this world utterly without first paying a visit to the vicinity of its ruler.
[ترجمه گوگل]او محكوم كردن كامل اين جهان را بدون ديدار از حوالي حاكم آن، تحقير آميز احساس مي كرد
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که این جهان را بدون توجه به دیدار فرمانروای خود، به کلی محکوم خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Without wishing to be demeaning(sentence dictionary), computer literacy and competence is not particularly high on the list of archival training.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه بخواهیم تحقیر آمیز باشیم (فرهنگ جملات)، سواد و شایستگی کامپیوتر در فهرست آموزش های آرشیوی بالا نیست
[ترجمه ترگمان]سواد کامپیوتر و صلاحیت به طور خاص در فهرست آموزش بایگانی قرار ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even as a schoolboy I found this demeaning and untrue.
[ترجمه گوگل]حتی به عنوان یک بچه مدرسه ای این را تحقیرآمیز و نادرست می دانستم
[ترجمه ترگمان]حتی به عنوان یک بچه مدرسه ای این پست و پست را پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They are onerous and omnipresent, useless and demeaning.
[ترجمه گوگل]آنها طاقت فرسا و همه جا حاضر، بی فایده و تحقیرکننده هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار سنگین و در همه جا، بی مصرف و تحقیرآمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• humiliating, degrading, debasing
an action that is demeaning is one which makes people lose some of the respect that they have for you.

پیشنهاد کاربران

تحقیرامیز. موهن. سبک
مثال:
I refuse to do demeaning work.
من از انجام دادن کار سبک {و تحقیر آمیز } امتناع می کنم.
بی معنا کردن
تحقیر آمیز
موهن
ذلت آور

بپرس