demean

/ˌdɪˈmiːn//dɪˈmiːn/

معنی: پست کردن، رفتار کردن
معانی دیگر: (خود را) پست کردن، خوار کردن، خفیف کردن، دون کردن، سبک کردن

جمله های نمونه

1. to demean oneself by taking a bribe
با گرفتن رشوه خود را خوار و خفیف کردن

2. Don't demean yourself by telling such obvious lies.
[ترجمه گوگل]با گفتن چنین دروغ های آشکاری خود را تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]با گفتن این دروغ های واضح خودت رو اذیت نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wasn't going to demean myself by acting like a suspicious wife.
[ترجمه مینا] نمیخواستم با مثل یه همسر شکاک رفتار کردن خودمو خفیف کنم
|
[ترجمه گوگل]قرار نبود خودم را با رفتار کردن مثل یک همسر مشکوک تحقیر کنم
[ترجمه ترگمان]من قصد نداشتم به خاطر رفتار کردن با یک زن بدگمان، خودم را خوار و خفیف کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I will not demean myself by cheating on the examination.
[ترجمه گوگل]من خودم را با تقلب در امتحان تحقیر نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من خودم را با خیانت به بازپرسی پست نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wouldn't demean myself by begging him for a job.
[ترجمه گوگل]من خودم را با التماس کاری از او تحقیر نمی کنم
[ترجمه ترگمان]با التماس کردن به او به خاطر یک کار خوار نمی شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't demean yourself by doing anything dishonourable.
[ترجمه گوگل]با انجام هر کار غیر شرافتی خود را تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]با این کار خود را حقیر نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I wouldn't demean myself to ask for favours from them.
[ترجمه گوگل]من خودم را تحقیر نمی کنم که از آنها درخواست لطف کنم
[ترجمه ترگمان]من خودم را خوار و خفیف نمی کردم که از آن ها طلب کمک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He would not demean himself to a lazy worker.
[ترجمه Hamzeluyi] او خود را تا سطح یک کارگر تنبل پایین نمیآورد
|
[ترجمه گوگل]او خود را در برابر یک کارگر تنبل تحقیر نمی کرد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست خود را به یک کارگر تنبل تحمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Could you demean yourself by committing treason?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید با ارتکاب خیانت خود را تحقیر کنید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی به خاطر خیانت کردن خودت رو به کشتن بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is it to be wondered at that I demean myself thus to take notice of her?
[ترجمه گوگل]آیا جای تعجب است که من خودم را تحقیر می کنم تا به او توجه کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا در این فکر بودم که من خودم به این ترتیب به او توجه کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Students should not demean the graduation ceremony with inappropriate behavior.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان نباید جشن فارغ التحصیلی را با رفتارهای نامناسب تحقیر کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان نباید مراسم فارغ التحصیلی را با رفتار نامناسب تحقیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To argue that solutions only demean the grandeur of human ignorance?
[ترجمه گوگل]استدلال کنید که راه حل ها فقط عظمت جهل بشر را تحقیر می کند؟
[ترجمه ترگمان]برای بحث در مورد این که راه حل ها تنها عظمت جهل انسان را خوار می شمارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such works demean religious believers and hold up their convictions to contempt.
[ترجمه گوگل]چنین کارهایی مؤمنان دینی را تحقیر می کند و اعتقادات آنها را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]چنین آثاری مومنان مذهبی را خوار و اعتقادات خود را نسبت به تحقیر حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such images demean women.
[ترجمه گوگل]چنین تصاویری زنان را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]این تصاویر زنان را خوار و خفیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست کردن (فعل)
abase, post, humble, debase, degrade, demean, humiliate, mortify, disrate, disparage, vulgarize

رفتار کردن (فعل)
demean, act, behave, treat, handle

انگلیسی به انگلیسی

• humiliate, degrade, debase; behave
if you demean yourself or demean something, you behave in a way which makes people have less respect for you or for that thing; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بی حرمتی کردن
حقیر ساختن
تحقیر کردن، تحقیر آمیز با یکی حرف زدن

بپرس