delusional

/dəˈluːʒənəl//dəˈluːʒənəl/

وهمی

جمله های نمونه

1. He was a homicidal and delusional sociopath, she said.
[ترجمه زباری] او گفت که او مردی قاتل و روان آزاری متوهم بود.
|
[ترجمه گوگل]او گفت که او یک جامعه کش قاتل و متوهم بود
[ترجمه ترگمان]او گفت: اون یه قاتل روانی و روانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She returned to work, but again, she said delusional thoughts were getting in the way.
[ترجمه گوگل]او به سر کار بازگشت، اما دوباره گفت که افکار هذیانی در راه هستند
[ترجمه ترگمان]او دوباره سر کار آمد، اما باز هم گفت که افکارش به راه می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Depressive hypochondria can evolve into a serious delusional type in which the person is convinced of the disorder and has no insight into the irrationality of her fears. She is at risk for suicide.
[ترجمه گوگل]هیپوکندری افسردگی می تواند به یک نوع هذیانی جدی تبدیل شود که در آن فرد از این اختلال متقاعد شده است و هیچ بینشی نسبت به غیرمنطقی بودن ترس های خود ندارد او در خطر خودکشی است
[ترجمه ترگمان]مالیخولیا depressive می تواند به یک نوع هذیانی شدید تبدیل شود که در آن فرد به این اختلال اعتقاد دارد و هیچ بینشی نسبت به نامعقول بودن ترس های او ندارد او در خطر خودکشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every Spring, my wife exhibits bouts of delusional parasitosis.
[ترجمه گوگل]هر بهار، همسرم حملات انگل هذیانی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]هر بهار، همسر من کش مکش وهم آلودی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is incoherent, delusional, suffering auditory hallucinations.
[ترجمه گوگل]او ناهماهنگ، هذیانی، مبتلا به توهمات شنوایی است
[ترجمه ترگمان]آشفته، هذیان آمیز، و دارای توهمات شنیداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Method:78 patients with delusional depression were randomly assigned to treatment with either risperidone or sulpiride.
[ترجمه گوگل]روش: 78 بیمار مبتلا به افسردگی هذیانی به طور تصادفی تحت درمان با ریسپریدون یا سولپیراید قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش: ۷۸ بیمار با افسردگی هذیانی به طور تصادفی برای درمان با either یا sulpiride تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You became delusional and attacked several people trying to escape.
[ترجمه گوگل]شما دچار توهم شدید و به چند نفر که قصد فرار داشتند حمله کردید
[ترجمه ترگمان]تو توهم زدی و به چندین نفر حمله کردی که دارن سعی می کنن فرار کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: We report a case of internet-related delusional disorder and review the psychiatric literature of 16 reported cases from 1997 to 200
[ترجمه گوگل]هدف: ما یک مورد اختلال هذیانی مرتبط با اینترنت را گزارش می کنیم و ادبیات روانپزشکی 16 مورد گزارش شده از سال 1997 تا 200 را مرور می کنیم
[ترجمه ترگمان]هدف: ما یک مورد از اختلال ذهنی مرتبط با اینترنت را گزارش کرده و نشریات روانی ۱۶ مورد گزارش شده را از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰ مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The same as Morgellens Delusional parasititis is a very real and treatable disease.
[ترجمه گوگل]بیماری انگلی هذیانی مورگلنز یک بیماری کاملا واقعی و قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]همان طور که Morgellens delusional parasititis یک بیماری بسیار واقعی و قابل درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You might accuse XP practitioners of being delusional, but not of being poor - quality - oriented hackers.
[ترجمه گوگل]ممکن است تمرین‌کنندگان XP را متهم کنید که دچار توهم هستند، اما نه به هکرهای بی کیفیت
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است XP مایکروسافت را متهم به توهمی بودن کنید، اما هکرها ی با کیفیت ضعیف نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Talking about people suffer from delusional disorder, the collection is all about contrast and distortion.
[ترجمه گوگل]صحبت در مورد افرادی که از اختلال هذیانی رنج می برند، این مجموعه همه چیز در مورد کنتراست و تحریف است
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن در مورد افراد از اختلال ذهنی رنج می برد، این مجموعه تماما در مورد کنتراست و اعوجاج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A delusional disorder occurring mainly in Hong Kong females, thinking they are superior. They abuse feminism and get benefit using their gender from male friends.
[ترجمه گوگل]یک اختلال هذیانی که عمدتاً در زنان هنگ کنگی رخ می دهد که فکر می کنند برتر هستند آنها از فمینیسم سوء استفاده می کنند و با استفاده از جنسیت خود از دوستان مرد سود می برند
[ترجمه ترگمان]یک اختلال ذهنی که عمدتا در زنان هنگ کنگ اتفاق می افتد، فکر می کند که آن ها برتر هستند آن ها از فمینیسم سو استفاده می کنند و از جنسیت خود با استفاده از جنسیت خود بهره مند می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To explore the clinical features of delusional depression.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های بالینی افسردگی هذیانی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی های بالینی افسردگی هذیانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any reports of its lack of incandescence are delusional spin from the liberal media.
[ترجمه گوگل]هر گونه گزارشی مبنی بر فقدان مهتابی آن یک چرخش توهین آمیز از رسانه های لیبرال است
[ترجمه ترگمان]هر گونه گزارش ها مبنی بر عدم وجود its از رسانه های آزاد منحرف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• holding false beliefs, illusional, suffering from a delusion

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : delude
اسم ( noun ) : delusion
صفت ( adjective ) : delusive / delusional
قید ( adverb ) : delusively
توهم آمیز
خیالاتی
هذیان گونه
Delusional : متوهم ( adj )
Delusion : ایده و باور غلط / توهم ( ایده یا باور ناشی از بیماری )
We gon buy a new penthouse next year
Stop being delusional
رویا پرداز
توهمی - متوهم ( adj )
متوهمانه، غیرواقعی، فریبا، بیهوده

بپرس