deleterious

/ˌdeləˈtɪriəs//ˌdelɪˈtɪərɪəs/

معنی: زیان اور، اسیب رسان
معانی دیگر: زیان اور، اسیب رسان

جمله های نمونه

1. These drugs have a proven deleterious effect on the nervous system.
[ترجمه گوگل]این داروها اثرات مضر ثابت شده بر روی سیستم عصبی دارند
[ترجمه ترگمان]این داروها اثر مضری بر سیستم عصبی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Petty crime is having a deleterious effect on community life.
[ترجمه گوگل]جرایم کوچک تأثیر مخربی بر زندگی اجتماعی دارد
[ترجمه ترگمان]جرم های کوچک اثر زیان آوری بر زندگی اجتماعی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cold weather had most deleterious consequences among the chrysanthemums.
[ترجمه گوگل]هوای سرد بیشترین پیامدهای مضر را در میان گل های داوودی داشت
[ترجمه ترگمان]آب و هوای سرد most زیان آور را در میان the داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Furthermore, the total rate of production of deleterious mutations and their pattern of age-specificity are unknown.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، میزان کل تولید جهش‌های مضر و الگوی سن خاص آنها ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، نرخ کلی تولید جهش های deleterious و الگوی سنی آن ها مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apart from random fluctuations, the deleterious effect of too short and too long spacing is seen for each order birth.
[ترجمه گوگل]جدای از نوسانات تصادفی، اثر مخرب فاصله بسیار کوتاه و خیلی طولانی برای هر تولد مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]به غیر از نوسانات تصادفی، تاثیر زیانبار آن بیش از حد کوتاه و فاصله بسیار طولانی برای هر بار تولد دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suppose now that deleterious mutations are age-specific.
[ترجمه گوگل]اکنون فرض کنید جهش های مضر مربوط به سن هستند
[ترجمه ترگمان]حالا فرض کنیم که جهش های deleterious خاص هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But it has been deleterious to good decision-making on more than one occasion.
[ترجمه گوگل]اما در بیش از یک مورد برای تصمیم گیری خوب مضر بوده است
[ترجمه ترگمان]اما این برای تصمیم گیری خوب برای بیش از یک مورد زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Almost always, these have a deleterious effect on the textile material, and they should be excluded.
[ترجمه گوگل]تقریباً همیشه، اینها تأثیر مخربی روی مواد نساجی دارند و باید از آنها حذف شوند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همیشه، این ها تاثیر زیان آور بر روی مواد نساجی دارند و باید حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most deleterious situations were those where general managers abdicated their responsibility for setting strategic direction to staff planners . . . .
[ترجمه گوگل]مضرترین موقعیت ها موقعیت هایی بود که در آن مدیران کل مسئولیت خود را برای تعیین جهت استراتژیک برای برنامه ریزان کارکنان کنار گذاشتند
[ترجمه ترگمان]The شرایط، مواردی بود که در آن مدیران عمومی از مسیولیت خود برای تعیین مسیر استراتژیک برای برنامه ریزان کارکنان استعفا دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To date, such monitoring has not revealed any deleterious effects from the limited number of organisms which have been released.
[ترجمه گوگل]تا به امروز، چنین نظارتی هیچ اثر مضری را از تعداد محدودی از ارگانیسم‌هایی که آزاد شده‌اند نشان نداده است
[ترجمه ترگمان]تا به امروز چنین نظارتی هیچ تاثیر زیان آوری را از تعداد محدودی از ارگانیسم ها که آزاد شده اند، آشکار نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thus a possible deleterious effect of hyperinsulinaemia may be the inhibition of prostacyclin production by arterial wall.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک اثر مضر احتمالی هیپرانسولینمی ممکن است مهار تولید پروستاسیکلین توسط دیواره شریان باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است اثر deleterious ممکن از هایپرانسولینوما ناشی از مهار تولید prostacyclin از طریق دیواره شریانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Replacement by Ala has a deleterious effect invitro but essentially acts as the wild type invivo.
[ترجمه گوگل]جایگزینی با Ala یک اثر مضر در invitro دارد اما اساساً به عنوان نوع وحشی invivo عمل می کند
[ترجمه ترگمان]تعویض توسط علا، علاوه بر اثرات مخرب، به عنوان نوع وحشی invivo عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore it appears that hypertension has an additive deleterious effect on overall prognosis in the diabetic.
[ترجمه گوگل]بنابراین به نظر می رسد که فشار خون بالا اثر مضری بر پیش آگهی کلی در بیماران دیابتی دارد
[ترجمه ترگمان]از این رو، به نظر می رسد که فشار خون بالا تاثیر زیان additive بر پیش بینی کلی در دیابت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Parental divorce has often been assumed to have deleterious effects on children.
[ترجمه گوگل]اغلب تصور می شود که طلاق والدین اثرات مخربی بر فرزندان دارد
[ترجمه ترگمان]اغلب فرض می شود که طلاق والدین اثرات زیان آوری بر روی کودکان داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now, suppose that deleterious mutations reduce survival below this optimal value.
[ترجمه گوگل]حال، فرض کنید که جهش های مضر بقا را کمتر از این مقدار بهینه کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]حال، فرض کنید که جهش های deleterious بقا را در زیر این مقدار بهینه کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیان اور (صفت)
bad, evil, detrimental, ill, maleficent, pernicious, disadvantageous, deleterious, malefic, tortious, nocuous, malignant

اسیب رسان (صفت)
deleterious, injurious

انگلیسی به انگلیسی

• harmful
something that is deleterious has a harmful effect on a person or thing; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( genetics ) Having lower fitness
داشتن برازندگی زیستی ( شایستگی ) پایین
deleterious
detrimental
harmful
pernicious
damaging
مخرب، مضر harmful
Deleterious effects of tourism
Noxious
زیان بار
مخرب
مضر

بپرس