deity

/ˈdiːəti//ˈdiːɪti/

معنی: خدا، خدایی
معانی دیگر: خداوندی، الوهیت، ربانیت، (معمولا در مورد مذاهب چند خدایی) دارگونه، الهه، رب النوع، پرسته، خداواری، ماهیت الهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: deities
(1) تعریف: a god or goddess.
مشابه: holy, idol

(2) تعریف: the essential character, nature, or condition of a god; divinity.

- In Greek mythology, mortal humans sometimes attain deity.
[ترجمه سید هادی حسینی] اساطیرِ یونانی برای انسانِ فانی الوهیت قائل می شود.
|
[ترجمه گوگل] در اساطیر یونان، انسان های فانی گاهی به الوهیت می رسند
[ترجمه ترگمان] در اساطیر یونانی، انسان های فانی گاهی به خدا دست می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: someone or something worshiped as a god.

- Power is his deity.
[ترجمه سید هادی حسینی] او قدرت پرست است.
|
[ترجمه گوگل] قدرت خدای اوست
[ترجمه ترگمان] قدرت خدایی او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (cap.) God.
مشابه: divine, everlasting, idol, omnipotent

جمله های نمونه

1. a zoomorphic deity
دارگونه ی زیا ریخت

2. some christians believe in the deity of christ
برخی مسیحیان به خداوندی عیسی ایمان دارند.

3. Dagda, an ancient Irish deity, literally translates as 'the good god'.
[ترجمه سید هادی حسینی] معنای تحت اللفظیِ نامِ یکی از خدایانِ باستانی ایرلندی ها "خداوندِ خیر" است.
|
[ترجمه گوگل]داگدا، یک خدای باستانی ایرلندی، به معنای واقعی کلمه "خدای خوب" ترجمه می شود
[ترجمه ترگمان]Dagda، یک خدای قدیمی ایرلندی که به معنای خدای مهربان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, he is protected by Sigmar, the patron deity of the Empire, giving him tremendous powers as explained below.
[ترجمه گوگل]با این حال، او توسط زیگمار، خدای حامی امپراتوری محافظت می شود و به او قدرت فوق العاده ای می دهد که در زیر توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، او توسط Sigmar، خدای حامی امپراطوری محافظت می شود و قدرت فوق العاده ای به او می دهد همانطور که در زیر توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their deity, Goddess Vankul Mata ji, rides on a camel and specifically bequeathed the animal to them.
[ترجمه گوگل]خدای آنها، الهه وانکول ماتا جی، بر شتر سوار می شود و به طور خاص حیوان را به آنها وصیت می کند
[ترجمه ترگمان]خدای آن ها، ربه النوع نمی خواند، سوار بر شتر سواری می کند و به طور خاص حیوان را به آن ها منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The moon has been featured as a deity since the beginning of human life on earth.
[ترجمه گوگل]ماه از آغاز زندگی بشر بر روی زمین به عنوان یک خدا معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]ماه از آغاز زندگی بشر در زمین به عنوان یک الهه مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Is he a deity bearing off animals that have been sacrificed to him?
[ترجمه گوگل]آیا او خدایی است که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند به دنیا می آورد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او خداست که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند، از دست داده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes they stand in for a deity, haunting the sacred places and occupying a position midway between gods and men.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها به عنوان یک خدا ایستاده اند، مکان های مقدس را تسخیر می کنند و در میانه راه بین خدایان و انسان ها قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها به دنبال خدایی می جنگند، به مکان های مقدس گرفتار می شوند و موقعیتی را بین خدایان و آدمیان اشغال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A Hindu deity with many arms flashes up on the screen.
[ترجمه گوگل]یک خدای هندو با بازوهای زیاد روی صفحه چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]یک خدای هندو با بسیاری از بازوها بر روی صفحه ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The different characteristics of the Deity are then shown to reflect one or other of these ways.
[ترجمه گوگل]سپس ویژگی‌های مختلف خدا نشان داده می‌شود تا یکی از این راه‌ها را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]پس از آن ویژگی های مختلف خداوند به گونه ای نشان داده می شود که یکی یا دیگری از این روش ها را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Lugbara also believe in a single omnipotent deity as the ultimate creator of life and the dispenser of death.
[ترجمه گوگل]لوگبارا همچنین به یک خدای قادر مطلق به عنوان خالق نهایی زندگی و توزیع کننده مرگ اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]The همچنین به یک خدای قادر مطلق به عنوان خالق نهایی زندگی و سرچشمه مرگ اعتقاد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And if we allowed there to be a deity or deities, what confidence could we repose in them?
[ترجمه گوگل]و اگر اجازه می‌دادیم خدایی یا خدایی وجود داشته باشد، چه اطمینانی می‌توانیم به آنها داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]و اگر ما به آنجا اجازه دهیم که یک الهه یا الهه وجود داشته باشد، چه اطمینانی می توانیم در آن ها استراحت کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nun: primordial deity of the waters of chaos, depicted in human form.
[ترجمه گوگل]نون: خدای اولیه آبهای هرج و مرج که به شکل انسان به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]راهبه: خدای آغازین آب های هرج و مرج، که به شکل انسان به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ju-i sceptre Used by the highest deity in heaven, its head is formed into the shape of a cloud.
[ترجمه گوگل]عصای Ju-i که توسط بالاترین خدای بهشت ​​استفاده می شود، سر آن به شکل ابر است
[ترجمه ترگمان]من عصای سلطنتی را که در آسمان، در آسمان است و به شکل یک ابر شکل می گیرد، استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Analysis is carried into everything. Even Deity is subjected to chemical tests. James Russell Lowell
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل در همه چیز انجام می شود حتی Deity نیز تحت آزمایشات شیمیایی قرار می گیرد جیمز راسل لاول
[ترجمه ترگمان]تحلیل به همه چیز حمل می شود حتی خداوند نیز در معرض آزمایش های شیمیایی قرار دارد جیمز راسل لوول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خدا (اسم)
almighty god, god, heaven, deity, holy, divinity, godhead, numen

خدایی (اسم)
deity, divinity, godhead, godship

تخصصی

[یوگا] الهه - الوهیت - جلوه ای از خداوند که فرد برای خود انتخاب کرده است

انگلیسی به انگلیسی

• god, divine being, supreme being
a deity is a god or goddess; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deify
✅️ اسم ( noun ) : deity / deification / deism
✅️ صفت ( adjective ) : deific
✅️ قید ( adverb ) : _
از ریشه لاتین
deus
به معنی خدا - الهه
god but no God
اله
رب النوع
لا اله الّا الله
الهه، خدا
معبود

بپرس