defrost

/dəˈfrɒst//ˌdiːˈfrɒst/

(یخ خوراک یخ زده را) آب کردن، یخ زدایی کردن یا شدن، یخ چیزی را برطرف کردن، ی  چیزی را اب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defrosts, defrosting, defrosted
(1) تعریف: to remove frost or ice from.

- Press this button to defrost the windshield.
[ترجمه گوگل] برای یخ زدایی شیشه جلو، این دکمه را فشار دهید
[ترجمه ترگمان] این دکمه را فشار دهید تا جلوی اتومبیل را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to cause or allow (frozen food) to thaw.
مشابه: thaw

- Make sure you fully defrost the turkey before roasting.
[ترجمه گوگل] اطمینان حاصل کنید که بوقلمون را قبل از کباب کردن کاملاً یخ زدایی کنید
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که بوقلمون رو قبل از کباب کردن درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to thaw out; become defrosted.

- The meat will defrost in a few hours.
[ترجمه گوگل] گوشت ظرف چند ساعت یخ زدایی می شود
[ترجمه ترگمان] گوشت در عرض چند ساعت کاهش پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water
گوشت یخ زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ زدایی کنید.

2. to defrost the windshield of a car.
[ترجمه گوگل]برای یخ زدایی شیشه جلوی ماشین
[ترجمه ترگمان]که شیشه ماشین رو درست کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Defrost the fridge regularly so that it works at maximum efficiency.
[ترجمه گوگل]یخچال را به طور منظم یخ زدایی کنید تا با حداکثر کارایی کار کند
[ترجمه ترگمان]یخچال را مرتب نگه دارید تا حداکثر کارآیی را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Take the beef out of the refrigerator to defrost.
[ترجمه گوگل]گوشت گاو را از یخچال خارج کنید تا یخ زدایی شود
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو را از یخچال بیرون بیاور تا آن را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Make sure you defrost the chicken completely before cooking.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که مرغ را قبل از پختن کاملاً یخ زدایی کنید
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که مرغ را قبل از پخت کامل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A frozen chicken should be allowed to defrost completely before cooking.
[ترجمه گوگل]مرغ منجمد باید قبل از پختن کاملاً یخ زده شود
[ترجمه ترگمان]یک مرغ یخ زده باید قبل از پختن غذا به طور کامل به defrost اجازه داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will take about four hours to defrost.
[ترجمه گوگل]حدود چهار ساعت طول می کشد تا یخ زدایی شود
[ترجمه ترگمان]حدود چهار ساعت طول می کشد تا به defrost برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Defrost the chicken thoroughly before cooking.
[ترجمه گوگل]قبل از پختن مرغ را کاملاً یخ زده کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از غذا خوردن مرغ را کاملا مرتب کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is best to defrost frozen goose slowly in the refrigerator for 1 to 2 days.
[ترجمه گوگل]بهتر است غاز یخ زده را به آرامی در یخچال به مدت 1 تا 2 روز یخ زدایی کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است غاز یخ زده را به مدت ۱ تا ۲ روز در یخچال نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leave the chicken to defrost.
[ترجمه گوگل]مرغ را بگذارید تا یخ زدایی شود
[ترجمه ترگمان] جوجه رو رها کن تا ذوب بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For sauce, defrost the berries in a colander over a bowl.
[ترجمه گوگل]برای سس، توت ها را در یک آبکش روی یک کاسه یخ زدایی کنید
[ترجمه ترگمان]برای سس، berries را در a روی یک کاسه می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Defrost in the refrigerator, never at room temperature.
[ترجمه گوگل]یخ را در یخچال یخ زدایی کنید، هرگز در دمای اتاق
[ترجمه ترگمان]defrost در یخچال، هرگز در دمای اتاق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Automatic defrost is most desirable since it eliminates human error and is energy efficient.
[ترجمه گوگل]یخ زدایی خودکار بسیار مطلوب است زیرا خطای انسانی را از بین می برد و در مصرف انرژی کارآمد است
[ترجمه ترگمان]defrost اتوماتیک بسیار مطلوب است چون خطای انسانی را حذف می کند و انرژی کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The cabinet is equipped with automatic defrost device for the waste evaporation.
[ترجمه گوگل]کابینت مجهز به دستگاه یخ زدایی خودکار برای تبخیر زباله می باشد
[ترجمه ترگمان]کابینه مجهز به دستگاه defrost اتوماتیک برای تبخیر پسماند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• remove frost or ice; thaw
when you defrost a fridge or freezer or when it defrosts, you switch it off so that the ice inside it can melt.
when you defrost frozen food or when it defrosts, you allow it to melt so that you can cook and eat it.

پیشنهاد کاربران

یخ زدگی
یخ زدایی کردن
I defrosted the fridge
آب شدن یخ
اب کردن یخ

بپرس