defragmentation


کامپیوتر : پیوند تکه ها

جمله های نمونه

1. Defragmentation is not a daily job anyway, so sophistication of user interface is of minor significance.
[ترجمه گوگل]به هر حال، یکپارچه سازی یک کار روزمره نیست، بنابراین پیچیدگی رابط کاربری اهمیت کمی دارد
[ترجمه ترگمان]defragmentation به هر حال یک کار روزانه نیست، بنابراین پیچیدگی رابط کاربر اهمیت کمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Merging extents to get fewer extents (defragmentation) is beneficial to customers who have a large number of extents in a partition and are likely to run into the partition page overflow problem.
[ترجمه گوگل]ادغام گستره‌ها برای به دست آوردن گستره‌های کمتر (یکپارچه‌سازی) برای مشتریانی مفید است که تعداد وسعت‌های زیادی در یک پارتیشن دارند و احتمالاً با مشکل سرریز صفحه پارتیشن مواجه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ادغام محدوده برای به دست آوردن محدوده کم تر (defragmentation)برای مشتریانی مفید است که تعداد زیادی محدوده در یک افراز دارند و احتمالا به مشکل سرریز شدن صفحه تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ext4 adds support for online defragmentation, which should improve overall performance.
[ترجمه گوگل]Ext4 پشتیبانی از یکپارچه سازی آنلاین را اضافه می کند، که باید عملکرد کلی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]Ext۴ پشتیبانی از defragmentation آنلاین را اضافه می کند که باید عملکرد کلی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The other aspect of online defragmentation is the reduced time required for a file system check (fsck).
[ترجمه گوگل]جنبه دیگر یکپارچه سازی آنلاین، کاهش زمان مورد نیاز برای بررسی سیستم فایل (fsck) است
[ترجمه ترگمان]دیگر جنبه های of آنلاین زمان کاهش مورد نیاز برای بازبینی سیستم فایل است (fsck)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For example, compact operations act like a disk defragmentation tool for your NSF files.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، عملیات فشرده مانند یک ابزار یکپارچه سازی دیسک برای فایل های NSF شما عمل می کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، عملیات فشرده مانند یک ابزار defragmentation دیسک برای پرونده های NSF شما عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Defragmentation can occur in the background while you are using your system.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از سیستم خود استفاده می کنید، یکپارچه سازی می تواند در پس زمینه رخ دهد
[ترجمه ترگمان]زمانی که از سیستم خود استفاده می کنید، defragmentation می تواند در پس زمینه رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition to the RUNSTATS, you can automate database backups and REORGs (defragmentation of table and index data).
[ترجمه گوگل]علاوه بر RUNSTATS، می‌توانید پشتیبان‌گیری از پایگاه داده و REORG‌ها (تجزیه‌سازی داده‌های جدول و فهرست) را خودکار کنید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر the، شما می توانید backups database و REORGs (defragmentation میز و داده های شاخص)را خودکار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For this reason, an online defragmentation tool exists to defragment both the file system and individual files for improved performance.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، یک ابزار یکپارچه سازی آنلاین برای یکپارچه سازی سیستم فایل و فایل های فردی برای بهبود عملکرد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل یک ابزار defragmentation آنلاین وجود دارد که هم سیستم فایل و هم فایل های فردی را برای بهبود عملکرد بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An online defragmentation tool (e4defrag) has been developed to address this.
[ترجمه گوگل]یک ابزار یکپارچه سازی آنلاین (e4defrag) برای رفع این مشکل ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک ابزار defragmentation آنلاین (e۴defrag)برای رسیدگی به این مساله توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The defragmenter then checks to see if defragmentation is necessary.
[ترجمه گوگل]سپس یکپارچه ساز بررسی می کند که آیا یکپارچه سازی ضروری است یا خیر
[ترجمه ترگمان]The سپس چک می کند تا ببیند defragmentation ضروری است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the partition has one or zero extents, then no defragmentation can be performed; the defragmenter returns successfully with no error code set.
[ترجمه گوگل]اگر پارتیشن یک یا صفر گستره داشته باشد، دیگر نمی توان یکپارچه سازی را انجام داد یکپارچه سازی با موفقیت بدون تنظیم کد خطا برمی گردد
[ترجمه ترگمان]اگر این افراز یک یا صفر محدوده داشته باشد، آنگاه هیچ defragmentation نمی تواند اجرا شود؛ the بدون هیچ کد خطا به طور موفقیت آمیز باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The defragmenter will not automatically start up again if a defragmentation operation was in progress at the time of crash.
[ترجمه گوگل]اگر عملیات یکپارچه سازی در زمان خرابی در حال انجام باشد، به طور خودکار دوباره راه اندازی نمی شود
[ترجمه ترگمان]اگر عملیات defragmentation در زمان سقوط انجام شود، defragmenter به طور خودکار شروع به کار نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The partition is then "frozen" (in other words, only the current number of extents will be considered for defragmentation).
[ترجمه گوگل]سپس پارتیشن "یخ زده" می شود (به عبارت دیگر، فقط تعداد فعلی محدوده ها برای یکپارچه سازی در نظر گرفته می شود)
[ترجمه ترگمان]این افراز سپس \"یخ زده\" (به عبارت دیگر، تنها تعداد فعلی محدوده برای defragmentation در نظر گرفته خواهد شد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To alleviate the fragmentation issue, some collectors implement a compaction, or defragmentation, phase to their collection cycle.
[ترجمه گوگل]برای کاهش مشکل تکه تکه شدن، برخی از کلکتورها یک فاز فشرده سازی یا یکپارچه سازی را در چرخه جمع آوری خود پیاده می کنند
[ترجمه ترگمان]برای کاهش مساله تکه تکه شدن، برخی از مجموعه داران، فشرده سازی یا defragmentation را به چرخه جمع آوری خود اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• reunite files, splice together a file that is scattered across the surface of a disk (computers)

پیشنهاد کاربران

بپرس