deform

/ˌdiˈfɔːrm//dɪˈfɔːm/

معنی: عیب دار کردن، از شکل انداختن، بد شکل کردن، کج و معوج کردن، زشت کردن، دشدیسه کردن
معانی دیگر: از ریخت انداختن، نادیس شدن یا کردن، دگر ریخت کردن یا شدن، معیوب کردن، بدریخت کردن یا شدن، بدشکل کردن یا شدن، دژدیس کردن یا شدن، دژ اندام کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: deforms, deforming, deformed
(1) تعریف: to damage or distort the shape or form of; misshape; mutilate.
مشابه: disfigure, distort, mutilate, torture

(2) تعریف: to spoil the appearance of; make unsightly or ugly.
مشابه: disfigure

(3) تعریف: to alter the shape of, as by pressure; transform.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: deformative (adj.), deformer (n.)
• : تعریف: to become deformed.

جمله های نمونه

1. some painters deform every thing they paint
برخی نقاش ها هرچه را که می کشند زشت می کنند.

2. tight shoes can deform feet
کفش تنگ می تواند پاها را از ریخت بیاندازد.

3. Wearing badly-fitting shoes can deform your feet.
[ترجمه Parya.mm] پوشیدن کفش های نا مناسب باعث بد شکل شدن پاها یتان می شود.
|
[ترجمه گوگل]پوشیدن کفش های نامناسب می تواند پاهای شما را تغییر شکل دهد
[ترجمه ترگمان]پوشیدن کفش های پاشنه بلند می تواند پاهای شما را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heat can deform plastic.
[ترجمه گوگل]گرما می تواند پلاستیک را تغییر شکل دهد
[ترجمه ترگمان]گرما می تواند پلاستیک را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The disease often causes joints to deform.
[ترجمه گوگل]این بیماری اغلب باعث تغییر شکل مفاصل می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری اغلب باعث می شود مفاصل شکل بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But they don't literally try to deform the old physical object into the new one.
[ترجمه گوگل]اما آنها به معنای واقعی کلمه سعی در تغییر شکل جسم فیزیکی قدیمی به جسم جدید ندارند
[ترجمه ترگمان]اما آن ها به معنای واقعی کلمه جسمی قدیمی را به تصویر جدید تبدیل نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a pity we so deform plastic minds and so cripple young psyches.
[ترجمه گوگل]حیف است که ما ذهن های پلاستیکی را تغییر می دهیم و روان های جوان را فلج می کنیم
[ترجمه ترگمان]خیلی حیف است که ما این قدر از deform plastic و این so جوان عاجز هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. DEFORM - 3 D software used in this article is a perfect plastic forming emulation software.
[ترجمه گوگل]نرم افزار DEFORM - 3 D مورد استفاده در این مقاله یک نرم افزار شبیه سازی شکل دهی پلاستیک کامل است
[ترجمه ترگمان]نرم افزار deform - ۳ D که در این مقاله مورد استفاده قرار می گیرد یک نرم افزار emulation شکل پلاستیک کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deforming resistance is capability of material resisting deform.
[ترجمه گوگل]مقاومت تغییر شکل قابلیت مقاومت مواد در برابر تغییر شکل است
[ترجمه ترگمان]مقاومت deforming توانایی مقاومت در برابر تغییر شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sitting badly for long periods of time can deform your spine.
[ترجمه گوگل]بد نشستن برای مدت طولانی می تواند ستون فقرات شما را تغییر شکل دهد
[ترجمه ترگمان]نشستن سخت برای مدت های طولانی می تواند ستون فقرات شما را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stresses applied to plastically deform the metal are usually compressive.
[ترجمه گوگل]تنش های اعمال شده برای تغییر شکل پلاستیکی فلز معمولاً فشاری هستند
[ترجمه ترگمان]فشار مورد استفاده برای تغییر شکل فلز معمولا متراکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shoes that are too tight deform the feet.
[ترجمه گوگل]کفش هایی که خیلی تنگ هستند پاها را تغییر شکل می دهند
[ترجمه ترگمان]کفش ها از روی پاها خیلی محکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Severe variations deform the discharge curves.
[ترجمه گوگل]تغییرات شدید منحنی های تخلیه را تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییرات شدید منحنی های تخلیه را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How do engineering materials deform when bearing mechanical loads?
[ترجمه گوگل]چگونه مواد مهندسی هنگام تحمل بارهای مکانیکی تغییر شکل می دهند؟
[ترجمه ترگمان]مواد مهندسی چگونه در هنگام تحمل باره ای مکانیکی شکل می گیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pustulant tumors that become infested with maggots deform their faces, forcing teeth from their jaws. The devils eventually starve, but not before passing on the virulent cancer.
[ترجمه گوگل]تومورهای چرکی که با حشره آلوده می شوند، صورت آنها را تغییر می دهند و دندان ها را از فک خارج می کنند شیاطین در نهایت گرسنگی می‌میرند، اما نه قبل از انتقال سرطان بدخیم
[ترجمه ترگمان]تومورها ممکن است با کرم و کرم صورت خود را کج و معوج کنند و دندان های خود را از هم باز کنند شیطان بالاخره از گرسنگی می میرد، اما قبل از این که از سرطان انتقام بگیرد نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیب دار کردن (فعل)
debase, blemish, addle, damage, cripple, deform, deteriorate, disable, flaw, disimprove

از شکل انداختن (فعل)
deform, deface, contort, botch, disfigure, disfeature

بد شکل کردن (فعل)
deform, deface, disfigure, misshape

کج و معوج کردن (فعل)
deform

زشت کردن (فعل)
deform, disfigure, uglify

دشدیسه کردن (فعل)
deform

تخصصی

[سینما] اعوجاج
[عمران و معماری] تغیر شکل دادن
[کامپیوتر] تغییر شکل دادن - تغییر شکل سه بعدی تصویر بر روی مانیتور، به طوری که به هم پیچیده یا کشیده شود. برخی از برنامه ها امکان تغییر اشیاء را به طور محاوره ای ایجاد می کنند. بعضی از تغییر شکلها نیز با " فیلتر " انجام می شود که در نتیجه تصویر کج یا شکسته می شود.
[مهندسی گاز] تغییر شکل دادن
[نساجی] تغییر شکل دادن
[ریاضیات] تغییر شکل دادن، بدشکل شدن

انگلیسی به انگلیسی

• disfigure, warp, make ugly
if something deforms a person's body or an object, it causes it to have an unnatural shape or appearance.

پیشنهاد کاربران

دُژَندامیدن.
دژرُخاندن/دژرخیدن.
بَددیسیدَن.
بددیساندن.
دُژدیسیدن/دُژدیساندن.
البته "دُش" هم می شود گفت.
تغییر کردن
از شکل و قیافه انداختن .
The strain on your backbone can deform your spine.
deform= distort
به معنای تغییر شکل دادن، از ریخت انداختن، از شکل انداختن، کج و معوج کردن، بد شکل کردن
مهندسی : تغییر شکل یافتن
بد ترکیب یا بد شکل
از ریخت افتادگی ، از ریخت افتادن

بپرس