deflector


کجکن، خم کن

جمله های نمونه

1. Once in place a flow deflector and venturi unit can be set to ensure the required flow and aeration.
[ترجمه گوگل]پس از قرار گرفتن در محل، می توان یک دفلکتور جریان و واحد ونتوری را برای اطمینان از جریان و هوادهی مورد نیاز تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک جریان سیال deflector و ونتوری برای اطمینان از جریان مورد نیاز تنظیم شود و هوادهی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. More deflector panels sweep the beam backwards and forwards across the screen to trace out the picture lines.
[ترجمه گوگل]پانل های منحرف کننده بیشتر پرتو را به سمت عقب و جلو در سراسر صفحه می چرخانند تا خطوط تصویر را ردیابی کنند
[ترجمه ترگمان]صفحه های فلزی بیشتری میله را به عقب و جلو تاب می دهند تا خطوط عکس را پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chapter 3: From the physical essences of deflector motions and the characteristic curves of impulse turbine, give the detailed deduction on new deflector formulas.
[ترجمه گوگل]فصل 3: از ذات فیزیکی حرکات منحرف کننده و منحنی های مشخصه توربین ضربه ای، استنتاج دقیقی از فرمول های منحرف کننده جدید ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]فصل ۳: از the فیزیکی حرکات deflector و منحنی های مشخصه توربین ضربه ای، استنتاج مفصلی از فرمول های deflector جدید ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The wind deflector integrated behind the rear headrests minimises wind intrusion.
[ترجمه گوگل]بادگیر تعبیه شده در پشت سر پشتی های عقب، نفوذ باد را به حداقل می رساند
[ترجمه ترگمان]باد deflector پشت سر هم یکپارچه شده و مانع از نفوذ باد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two disrepairs of the R/H ram air inlet deflector panel were found broken during AF check.
[ترجمه گوگل]دو خرابی پانل منحرف کننده ورودی هوای R/H در حین بررسی AF شکسته شد
[ترجمه ترگمان]دو قسمت از پانل deflector ورودی \/ H در هنگام بررسی AF شکسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mine deflectors nolonger take out one mine per one deflector.
[ترجمه گوگل]منحرف کننده های مین دیگر به ازای هر منحرف کننده یک مین را خارج نمی کنند
[ترجمه ترگمان]مال من است که دیگر کسی را در یکی از deflector از من جدا نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Optical deflector is an important element of optical scanner, which determines the scanning performance.
[ترجمه گوگل]منحرف کننده نوری یک عنصر مهم اسکنر نوری است که عملکرد اسکن را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]deflector نوری یک عنصر مهم از اسکنر نوری است که عملکرد اسکن را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remove wind deflector, mechanism covers and glass panel.
[ترجمه گوگل]بادگیر، پوشش مکانیزم و پانل شیشه ای را بردارید
[ترجمه ترگمان]برش باد، مکانیزم و پنل شیشه ای را حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With this effective wind deflector, owners can enjoy driving with the top down even in winter.
[ترجمه گوگل]با استفاده از این بادگیر موثر، مالکان می توانند حتی در زمستان از رانندگی با بالا به پایین لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]با این باد موثر بادی، صاحبان می توانند حتی در زمستان از بالا رفتن از بالا لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Remove wind deflector, mechanism covers, glass panel, drain channel, sunshade and drive cable locator as necessary.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم بادگیر، پوشش های مکانیزم، پانل شیشه ای، کانال تخلیه، آفتابگیر و کابل یاب را بردارید
[ترجمه ترگمان]Remove های باد، مکانیزم پوشش، پنل شیشه ای، کانال زه کشی، چتر دار و ردیاب کابلی را به صورت لزوم حذف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The optional wind deflector minimizes drafts and wind turbulence, eliminating wind chill and maximising comfort.
[ترجمه گوگل]بادگیر اختیاری کشش و تلاطم باد را به حداقل می رساند، سرمای باد را از بین می برد و راحتی را به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان]انرژی باد اختیاری پیش نویس را به حداقل می رساند و وزش باد را به حداقل می رساند و باعث از بین بردن خنکی باد و به حداکثر رساندن آسایش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Light beam deflector, exchange system, and method for coupling optical signal terminal.
[ترجمه گوگل]منحرف کننده پرتو نور، سیستم مبادله و روش اتصال ترمینال سیگنال نوری
[ترجمه ترگمان]پرتو نور، سیستم تبادل، و روش اتصال پایانه سیگنال نوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper describes the computation methods of the deflection field of the deflection yoke with wedge profile and the electrostatic deflector with planar electrodes.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش‌های محاسباتی میدان انحراف یوغ انحراف با پروفایل گوه و منحرف کننده الکترواستاتیک با الکترودهای مسطح را شرح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش های محاسبه میدان انحراف را با پروفیل گوه و the الکترواستاتیک با الکترودهای مسطح توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Doppler laser velocimeter is employed to measure the velocity field around hanged grid deflector plate.
[ترجمه گوگل]سرعت سنج لیزری داپلر برای اندازه گیری میدان سرعت در اطراف صفحه منحرف کننده شبکه آویزان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]لیزر داپلر برای اندازه گیری میدان سرعت حول صفحه hanged دار به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خودرو] به قطعات پلاستیکی یا فلزی گفته میشود که در اتومبیلهای سواری دور چرخها و در وسایل نقلیه تناژ بالا روی کابین راننده و روی قسمت بالای درها برای بهبود آیرودینامیک و سهولت عبور جریان هوا قرار داده شده اند.
[عمران و معماری] منحرف کننده
[زمین شناسی] انحراف ساز
[ریاضیات] منحرف کننده

انگلیسی به انگلیسی

• device which deflects or turns aside (gas, air, water, etc.)

پیشنهاد کاربران

منحرف کننده
واگرا ساز
deflector
deflector : de - flec - tor
- de = دُش ، دُژ ، دِش ، دِژ
مانند : دُشمَن : دُش - مَن = ضِدِ فکر ، پاداَندیشه
دِژخیم : دِژ - خیم = ضد ِ ذات ( خوب ) ، بَدخیم
دُشنام : دُش - نام =ضد ِ نام ( خوب ) ، بَدنام
...
[مشاهده متن کامل]

flec = بَراز ، روشنایی ، درخشانی ، تاب ، تافت ( تافتن )
tor = پسوند نام ساز و کُننده ء کاری مانند تار در پارسی : کفتار ، پرستار
گرته برداری = دُش بَراز تار ، دُشتافتار

بپرس