deepening

جمله های نمونه

1. There is now a mood of deepening pessimism about/over the economy.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک جو بدبینی عمیق در مورد/بر اقتصاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر حالت بدبینی عمیق در مورد \/ بر روی اقتصاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Parliament has not yet begun to combat the deepening economic crisis, and public patience is wearing thin.
[ترجمه گوگل]مجلس هنوز مبارزه با بحران اقتصادی عمیق را آغاز نکرده است و صبر عمومی به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]پارلمان هنوز شروع به مبارزه با عمیق تر شدن بحران اقتصادی نکرده است و صبر عمومی ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The deepening recession has also taken its toll in the south of the country, where unemployment is rife.
[ترجمه گوگل]تشدید رکود اقتصادی در جنوب کشور که بیکاری در آن موج می زند نیز تاثیر خود را گذاشته است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی عمیق نیز عوارض خود را در جنوب کشور که بیکاری شایع است، به خود گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The depression seems to be deepening.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد افسردگی در حال عمیق تر شدن است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که افسردگی عمیق تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deepening recession has hit people's pockets .
[ترجمه گوگل]تشدید رکود به جیب مردم ضربه زده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی عمیق به جیب مردم ضربه زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Now, naked, simmering with annoyance, the deepening light gilding him, he was no less imposing.
[ترجمه گوگل]حالا، برهنه، آزاردهنده می جوشید، و نور عمیقی که او را طلایی می کرد، کم از این تاثیرگذار نبود
[ترجمه ترگمان]اکنون، برهنه، در حالی که با ناراحتی می جوشید، نور فزاینده بر او می تابید، او کم تر با ابهت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the deepening recession in most continental countries is hitting sales across the Channel.
[ترجمه گوگل]اما عمیق تر شدن رکود در اکثر کشورهای قاره ای به فروش در سراسر کانال ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]اما رکود اقتصادی فزاینده در بسیاری از کشورهای قاره اروپا، به فروش در سرتاسر کانال می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She remains more of a mystery, so a deepening scandal has the potential to do more political damage.
[ترجمه گوگل]او بیشتر یک راز باقی می ماند، بنابراین یک رسوایی عمیق می تواند آسیب های سیاسی بیشتری را وارد کند
[ترجمه ترگمان]او بیشتر از یک راز باقی می ماند، بنابراین یک رسوایی عمیق، پتانسیل ایجاد آسیب سیاسی بیشتر را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Singlaub episode created a political storm, deepening the controversy over the withdrawal plan.
[ترجمه گوگل]قسمت Singlaub یک طوفان سیاسی ایجاد کرد و جنجال بر سر طرح عقب نشینی را عمیق تر کرد
[ترجمه ترگمان]قسمت Singlaub یک طوفان سیاسی ایجاد کرد و مجادله بر سر طرح خروج را عمیق تر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She reads to the end, the frown deepening on her face.
[ترجمه گوگل]تا آخر می خواند و اخم روی صورتش عمیق تر می شد
[ترجمه ترگمان]به آخر کتاب می خواند و اخمش درهم می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This thrust reflected his deepening disappointment with Western civilization.
[ترجمه گوگل]این انگیزه نشان دهنده ناامیدی عمیق او از تمدن غرب بود
[ترجمه ترگمان]این فشار، سرخوردگی فزاینده از تمدن غرب را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Faced with a deepening slump, Tyneside shipbuilders Swan Hunter announced 400 job losses, and Jaguar cars 700 losses.
[ترجمه گوگل]کشتی‌سازان تاین‌ساید، سوان هانتر، در مواجهه با رکود عمیق‌تر، 400 شغل و خودروهای جگوار 700 نفر را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]شکارچی سوان سو ان در مواجه با رکود عمیق ۴۰۰ باخت شغلی را اعلام کرد و Jaguar ۷۰۰ تن خسارت وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The deepening ticked pain, sharper and sharper, into his ears.
[ترجمه گوگل]درد عمیق‌تر، تندتر و شدیدتر به گوش‌هایش می‌خورد
[ترجمه ترگمان]درد فزاینده، تیزتر و تیزتر، به گوش او رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Group chairman Kneale Ashwell said the deepening world recession had left them with no option but to cut jobs.
[ترجمه گوگل]رئیس گروه، Kneale Ashwell گفت که رکود عمیق جهانی برای آنها چاره ای جز کاهش مشاغل باقی نگذاشته است
[ترجمه ترگمان]kneale Ashwell، رئیس گروه، گفت که رکود فزاینده جهانی آن ها را بدون هیچ گزینه ای به جز کاهش شغل ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her programme will aim at extending and deepening understanding.
[ترجمه گوگل]هدف برنامه او گسترش و تعمیق درک است
[ترجمه ترگمان]هدف از این برنامه گسترش و تعمیق درک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• process of becoming or making deeper or more profound

پیشنهاد کاربران

معنی �عمیق� نیز می دهد.
در هیپنوتیزم به معنای رسیدن به خلسۀ عمیق است
بم شدن
مثلا:
Deepening of voice
بم شدن صدا
ژرفا دادن
عمق یابنده. ژرف یابنده.
مثال:
Deepening divisions in society in terms of wealth distribution between the 99% majority of the population in a country that is poor and the ruling minority and the 1% of the sons and daughters who are in power -
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی= شکافهای عمق یابنده در جامعه از لحاظ تقسیم ثروت بین اکثریت 99 درصدی جمیعت در یک کشور که فقیرند و اقلیت حاکم و آقازاده ها و خانم زاده های یک درصدی که در حکومتند -

در حال گسترش، در حال عمیق تر شدن
عمیق شدن
گود شدن
کلفت شدن صدا
تعمیق

بپرس