decorous

/ˈdekərəs//ˈdekərəs/

معنی: اراسته، مودب، زینت دار
معانی دیگر: با نزاکت، ادب مند، آداب دان و خوش سلیقه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: decorously (adv.), decorousness (n.)
• : تعریف: proper or formal with respect to behavior, manners, appearance, or the like.
متضاد: indecorous, profane, provocative, unseemly
مشابه: decent, mannerly, proper

- They expected decorous behavior from their children while in church.
[ترجمه گوگل] آنها در زمان حضور در کلیسا از فرزندان خود انتظار رفتار زینتی داشتند
[ترجمه ترگمان] آن ها انتظار داشتند که بچه های خود در کلیسا رفتار شایسته ای داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was decorous and generous toward his wife's parents
نسبت به والدین زنش با احترام و گشاده دستی رفتار می کرد.

2. He gave his wife a decorous kiss.
[ترجمه گوگل]او یک بوسه زیبا به همسرش داد
[ترجمه ترگمان]پس زنش را یک بوسه مناسب به همسرش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His manner, as ever, was decorous.
[ترجمه گوگل]رفتارش مثل همیشه زیبا بود
[ترجمه ترگمان]رفتارش مثل همیشه پاکیزه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Naturally no expression of that shows through the decorous playfulness of her letters to him.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً هیچ بیانی از آن از طریق بازیگوشی زیبای نامه های او به او نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که هیچ گونه نشانی از شیطنت و شیطنت ساختگی نامه های او به او پیدا نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Evans, momentarily decorous, extended her hand across the lane line.
[ترجمه گوگل]ایوانز که برای لحظه ای آراسته بود، دستش را در سراسر خط دراز کرد
[ترجمه ترگمان]اونز در حالی که دستش را دراز کرده بود، دستش را روی خط باریک جاده دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Above the decorous chat, the familiar bray of Peregrine's voice could be heard.
[ترجمه گوگل]بالای گپ زیبا، صدای آشنای پرگرین به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که صدای تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق تلق و گوش فرا می رسید،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two days later a more decorous visitor called.
[ترجمه گوگل]دو روز بعد یک بازدیدکننده خوش سلیقه تر تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]دو روز بعد یک مهمان دار دیگر زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dish hair, showily and decorous; Bingle, have individual character quite contemporary breath, and long hair provided more Wen Wan's moving model for the bride.
[ترجمه گوگل]موهای ظرف، خودنمایی و تزئینی؛ دوقلو، شخصیت فردی کاملا معاصر دارد و موهای بلند مدل متحرک ون وان را برای عروس فراهم کرده است
[ترجمه ترگمان]یک مدل در حال حرکت مناسب برای عروس آماده کنید، و موهای بلند، مدل حرکت ون more را برای عروس فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They go for decorous walks every day in parks with their nanny.
[ترجمه گوگل]آنها هر روز با دایه خود برای پیاده روی در پارک ها می روند
[ترجمه ترگمان]آن ها با پرستاری از پرستارش در هر روز پیاده روی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Decorous evening dress, healthy bull-puncher is installed.
[ترجمه گوگل]لباس شب شیک، گاو پانچر سالم نصب شده است
[ترجمه ترگمان]لباس شب decorous، گاو نر سالم نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their rage is decorous and prudent, for they are timid, as being very vulnerable themselves.
[ترجمه گوگل]خشم آنها زیبا و محتاطانه است، زیرا آنها ترسو هستند، زیرا خودشان بسیار آسیب پذیر هستند
[ترجمه ترگمان]rage آرام و محتاط است، زیرا آنان محجوب و محجوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tete - a - tete was decorous in the extreme.
[ترجمه گوگل]تت - a - تت بسیار زیبا بود
[ترجمه ترگمان]گفتگوی خصوصی با هم در نهایت ادب و نزاکت به عمل آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If they are slain in the spirit decorous thump: there's to be no rolling afterwards.
[ترجمه گوگل]اگر آنها در روح تپش تزئینی کشته شوند: پس از آن هیچ غلتشی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها کشته شوند، پس از آن که در روح decorous کشته می شوند، بعدا هیچ حرکتی انجام نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And fattened as on a decorous honey - comb.
[ترجمه گوگل]و چاق شده مانند یک عسل تزئینی - شانه
[ترجمه ترگمان]و اون رو به عنوان یه شونه مخصوص عزیزم چاق می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اراسته (صفت)
brisk, clean-limbed, decent, spruce, decorous, natty, politic, prissy

مودب (صفت)
polite, nice, courtly, courteous, suave, debonair, decorous, civil, respectful, mannerly, fair-spoken, urbane

زینت دار (صفت)
decorous

انگلیسی به انگلیسی

• tasteful, proper, correct
decorous behaviour is polite and correct and does not offend people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس