decimation


ده یک کشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of destroying a large part or number of something.

- Decimation of the rainforest has resulted in ecological crisis.
[ترجمه گوگل] تخریب جنگل های بارانی منجر به بحران زیست محیطی شده است
[ترجمه ترگمان] نابودی جنگل های بارانی باعث بروز بحران اکولوژیکی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A second, then third decimation began.
[ترجمه گوگل]دومین و سپس سومین تخریب آغاز شد
[ترجمه ترگمان]یک ثانیه، بعد فرمان کشتار سوم آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The potentially devastating impact of the decimation of many anti-poverty programs on recipients and on their children is explored.
[ترجمه گوگل]تأثیر بالقوه ویرانگر از بین بردن بسیاری از برنامه های ضد فقر بر دریافت کنندگان و فرزندان آنها بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]کاهش بالقوه of بسیاری از برنامه های ضد فقر در دریافت کنندگان و فرزندان آن ها مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He foresaw the decimation of the Hawaiian people; perhaps he had some premonition of his own end too.
[ترجمه گوگل]او نابودی مردم هاوایی را پیش بینی کرد شاید او نیز پیش‌بینی‌هایی از پایان خود داشت
[ترجمه ترگمان]او فرمان نابودی مردم هاوایی را پیش بینی کرده بود، شاید هم به فکر پایان خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on the theories of decimation, this dissertation analyses kinds of digital filters and decimation structures. With the MATLAB simulation, it determines the final structure of decimator .
[ترجمه گوگل]این پایان نامه بر اساس تئوری های decation به تحلیل انواع فیلترهای دیجیتال و ساختارهای decation می پردازد با شبیه سازی MATLAB، ساختار نهایی decimator را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه های of، این رساله به تحلیل انواع فیلترهای دیجیتال و ساختارهای decimation می پردازد با شبیه سازی MATLAB، ساختار نهایی of را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Design multi - stage decimation system on the basis of Halfband filters and CIC filters.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم حذف چند مرحله ای بر اساس فیلترهای نیم باند و فیلترهای CIC
[ترجمه ترگمان]سیستم decimation چند مرحله ای طراحی را براساس فیلتر Halfband و فیلتر CIC طراحی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A programmable decimation and interpolation ratio module onnected with multistage cascade integrator comb (CIC) filter is designed to implement high efficient decimator and interpolator.
[ترجمه گوگل]یک ماژول نسبت بین‌یابی و کاهش‌یابی قابل برنامه‌ریزی که با فیلتر شانه‌ای یکپارچه‌کننده آبشاری چند مرحله‌ای (CIC) متصل است، برای پیاده‌سازی decimator و interpolator با کارایی بالا طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]یک تحلیل decimation و ratio قابل برنامه ریزی (interpolation)با یک فیلتر ادغام چند مرحله ای (CIC)برای اجرای decimator و interpolator کارآمد طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It collapsed with their decimation, " Smetacek, a marine biologist with the Alfred Wegener Research Institute in the German port of Bremerhaven, said. "
[ترجمه گوگل]"اسمتاچک، زیست شناس دریایی از موسسه تحقیقاتی آلفرد وگنر در بندر برمرهاون آلمان، گفت که با نابودی آنها از بین رفت "
[ترجمه ترگمان]Smetacek، یک زیست شناس دریایی با موسسه تحقیقاتی آلفرد Wegener در بندر آلمانی Bremerhaven، گفت: \" آن با decimation آن ها فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Multirate Signal Processing: Filtering, Decimation, Polyphase, Perfect Reconstruction and Aliasing Removal.
[ترجمه گوگل]پردازش سیگنال چند نرخی: فیلتر کردن، حذف، چند فاز، بازسازی کامل و حذف نام مستعار
[ترجمه ترگمان]پردازش سیگنال دهی: پالایش، decimation، polyphase، بازسازی کامل و حذف aliasing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then by changing the decimation ratio of the SINC filter, frequency selecting is realized.
[ترجمه گوگل]سپس با تغییر نسبت decimation فیلتر SINC، انتخاب فرکانس محقق می شود
[ترجمه ترگمان]سپس با تغییر نسبت decimation فیلتر sinc، انتخاب فرکانس تحقق می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the Digital Decimation Filter of DC, a cascaded structure is proposed.
[ترجمه گوگل]برای فیلتر رقیق سازی دیجیتال DC، یک ساختار آبشاری پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]برای فیلتر decimation دیجیتال DC، یک ساختار آبشاری پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Four half band filter (HBF) decimation modules are designed which can cascade connected to implement 2K decimator.
[ترجمه گوگل]چهار ماژول حذف فیلتر نیم باند (HBF) طراحی شده‌اند که می‌توانند برای پیاده‌سازی 2K decimator متصل شوند
[ترجمه ترگمان]چهار مدول half (HBF)یا decimation decimation طراحی شده اند که می توانند به پیاده سازی ۲ K decimator متصل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The last 4 times decimation was achieved by two half band filters and a droop FIR.
[ترجمه گوگل]آخرین 4 بار تخریب توسط دو فیلتر نیم باند و یک FIR droop به دست آمد
[ترجمه ترگمان]The چهار بار آخر با دو فیلتر نیمه نوار و یک گزارش اولیه droop حاصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A multi - stage decimation filter was designed on the theory of multi - rate digital signal processing.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر حذف چند مرحله ای بر اساس تئوری پردازش سیگنال دیجیتال چند نرخی طراحی شد
[ترجمه ترگمان]یک فیلتر decimation multi روی نظریه پردازش سیگنال دیجیتال چند مرحله ای طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Government policies have resulted in a decimation of essential services used by the poor.
[ترجمه گوگل]سیاست های دولت منجر به از بین رفتن خدمات ضروری مورد استفاده فقرا شده است
[ترجمه ترگمان]سیاست های دولت به a از خدمات اساسی مورد استفاده فقرا منجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Memorial monuments usually celebrate triumphs rather than the state's decimation of cultures and peoples.
[ترجمه گوگل]بناهای یادبود معمولاً به جای تضعیف فرهنگ ها و مردم توسط دولت، پیروزی ها را جشن می گیرند
[ترجمه ترگمان]بناهای یادبود معمولا به جای the دولت و مردم، به پیروزی می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• giving of a tenth, giving of a tithe (archaic); total destruction; killing

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : decimate
✅️ اسم ( noun ) : decimation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
( مجازی ) طوفان
مثال:
Now we are on the brink of Hyperloop decimation in the transportation industry.

اکنون در آستانه طوفان قطار هایپرلوپ در صنعت حمل و نقل هستیم.
کشتار، قلع و قمع، منقرض کردن
قتل عام
تخریب - نابودی

بپرس