decadency


زوال، تنزل، فساد، ویرانی

جمله های نمونه

1. However, feeling of decadency and description of sex is the special way to experience the world in Yu' s work. And the patriotic consciousness exists incontrovertibly in his work.
[ترجمه گوگل]با این حال، احساس انحطاط و توصیف جنسیت راه ویژه ای برای تجربه جهان در کار یو است و آگاهی میهن پرستانه به طور غیرقابل بحثی در آثار او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حس of و توصیف رابطه جنسی راه ویژه ای برای تجربه جهان در کار یو است و حس وطن پرستی در کار او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Influenced by the ideological trend of decadency in the end of the 19th century, decadence became an universal thought and psychology feeling based on that special language background at that times.
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر روند ایدئولوژیک انحطاط در پایان قرن نوزدهم، انحطاط به یک تفکر جهانی و احساس روانشناسی بر اساس آن پیشینه زبانی خاص در آن زمان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با تاثیر گرایش ایدئولوژیک of در اواخر قرن نوزدهم، انحطاط فکری جهانی و روانشناسی مبتنی بر آن زمینه زبان خاص در آن زمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The decadency of Beiqu(Northero Opera) and rise of Nanqu tunes(Southern Operas) after the middle Ming Dynasty resulted in a great change of theatric and aesthetic fashions.
[ترجمه گوگل]انحطاط Beiqu (اپرای شمالی) و ظهور آهنگ های Nanqu (اپراهای جنوبی) پس از اواسط سلسله مینگ منجر به تغییر بزرگی در مدهای نمایشی و زیبایی شناختی شد
[ترجمه ترگمان]The of (اپرای Northero)و افزایش آهنگ Nanqu (جنوب Operas)پس از دودمان مینگ میانه منجر به تغییر شدید مده ای theatric و زیبایی شناختی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He heavily opposed the decadency and autocracy of feudalism and strongly advocated social reform.
[ترجمه گوگل]او به شدت با انحطاط و خودکامگی فئودالیسم مخالف بود و به شدت از اصلاحات اجتماعی حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]او به شدت با حکومت مطلقه و استبداد of مخالف بود و به شدت طرفدار اصلاحات اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The jury system, which originates from the UK, has made great contribution to the development of world democracy. However, the jury system begin to show a sign of decadency at present.
[ترجمه گوگل]سیستم هیئت منصفه که از بریتانیا سرچشمه می گیرد، کمک زیادی به توسعه دموکراسی جهانی کرده است با این حال، سیستم هیئت منصفه در حال حاضر شروع به نشان دادن نشانه ای از انحطاط می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم هیات منصفه، که از بریتانیا سرچشمه می گیرد، سهم بزرگی در توسعه دموکراسی جهان داشته است با این حال، سیستم هیات منصفه شروع به نشان دادن نشانه ای از decadency در حال حاضر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In nowadays society unilateral development of instrumental logos and decadency of value logos also block building of Universal Ethics.
[ترجمه گوگل]در جامعه امروزی توسعه یک جانبه آرم های ابزاری و انحطاط آرم های ارزشی نیز مانع ایجاد اخلاق جهانی می شود
[ترجمه ترگمان]در این روزها توسعه یک طرفه society ابزاری و decadency of ارزش نیز ساختمان اخلاق عمومی را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the one hand, Qianchongzi is sentimentally attached to the decadency of his national culture. On the other hand, Qianchongzi enriches his culture by absorbing the good elements in western cultures.
[ترجمه گوگل]از یک سو، کیانچونگزی از نظر عاطفی به انحطاط فرهنگ ملی خود وابسته است از سوی دیگر، کیانچونگزی فرهنگ خود را با جذب عناصر خوب در فرهنگ های غربی غنی می کند
[ترجمه ترگمان]از یک سو، Qianchongzi از نظر احساسی به the فرهنگ ملی خود وابسته است از سوی دیگر، Qianchongzi با جذب عناصر خوب در فرهنگ های غربی، فرهنگ خود را غنا می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The research on his notion of garden making will benefits us of tracing back to the reasons of private garden's decadency from the perspective of garden making.
[ترجمه گوگل]تحقیق درباره مفهوم باغ‌سازی او به ما کمک می‌کند تا به دلایل انحطاط باغ خصوصی از منظر باغ‌سازی بازگردیم
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد نظریه او درباره ساخت باغ به ما کمک خواهد کرد تا به دلایل of باغ خصوصی از چشم انداز ساخت باغ باز گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was in office for several years before he resigned. He heavily opposed the decadency and autocracy of feudalism and strongly advocated social reform.
[ترجمه گوگل]او قبل از استعفا چندین سال در این سمت بود او به شدت با انحطاط و خودکامگی فئودالیسم مخالف بود و به شدت از اصلاحات اجتماعی حمایت می کرد
[ترجمه ترگمان]او چندین سال قبل از استعفای او در دفتر بوده است او به شدت با حکومت مطلقه و استبداد of مخالف بود و به شدت طرفدار اصلاحات اجتماعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• immorality; decadence; state of being degenerate in mental or moral qualities

پیشنهاد کاربران

بپرس