data transmission

/ˈdeɪtətrænˈsmɪʃn̩//ˈdeɪtətrænzˈmɪʃn̩/

مخابره داده ها

جمله های نمونه

1. The data transmission is split into a number of packets of equal size.
[ترجمه گوگل]انتقال داده به تعدادی بسته با اندازه مساوی تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]انتقال داده به تعدادی از بسته های با اندازه برابر تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Generally, these networks do not have high-speed data transmission capabilities.
[ترجمه گوگل]عموماً این شبکه ها قابلیت انتقال داده با سرعت بالا را ندارند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، این شبکه ها قابلیت انتقال داده با سرعت بالا ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What data transmission speeds are proposed?
[ترجمه گوگل]چه سرعت های انتقال داده پیشنهاد می شود؟
[ترجمه ترگمان]کدام سرعت انتقال داده پیشنهاد شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My hon. Friend wanted to know about data transmission services.
[ترجمه گوگل]عزیزم دوستی می خواست در مورد خدمات انتقال اطلاعات بداند
[ترجمه ترگمان]عزیزم دوست می خواست در مورد خدمات انتقال داده بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Private local-area networks on the Internet operate at data transmission speeds of 10 to 100 megabits per second.
[ترجمه گوگل]شبکه های محلی خصوصی در اینترنت با سرعت انتقال داده بین 10 تا 100 مگابیت در ثانیه کار می کنند
[ترجمه ترگمان]شبکه های محلی - ناحیه ای در اینترنت در سرعت های انتقال داده ۱۰ تا ۱۰۰ megabits در ثانیه عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These networks connect universities and research institutions at data transmission speeds ranging from 64 kilobits per second to 2 megabits per second.
[ترجمه گوگل]این شبکه ها دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی را با سرعت انتقال داده ها از 64 کیلوبیت بر ثانیه تا 2 مگابیت بر ثانیه به هم متصل می کنند
[ترجمه ترگمان]این شبکه ها به دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی در سرعت های انتقال داده از ۶۴ kilobits در ثانیه به ۲ megabits در ثانیه متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Through the simplified file system, it completes the data transmission on the Distributed Fault Detecting System of the Train more quickly with less consumption of resources.
[ترجمه گوگل]از طریق سیستم فایل ساده شده، انتقال داده ها را در سیستم تشخیص خطای توزیع شده قطار با مصرف کمتر منابع با سرعت بیشتری تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]از طریق سیستم فایل ساده شده، انتقال داده روی سیستم تشخیص نقص توزیع شده با سرعت کم تر از منابع را تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quasi XMODEM protocol for less amount data transmission put forward by the author is explained.
[ترجمه گوگل]پروتکل شبه XMODEM برای انتقال داده های کمتر ارائه شده توسط نویسنده توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]پروتکل شبه XMODEM برای انتقال اطلاعات کم تر توسط مولف، توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The future wireless communications system requires higher data transmission speed and better QoS, therefore the system capacity should be greatly improved.
[ترجمه گوگل]سیستم ارتباطات بی سیم آینده به سرعت انتقال داده بالاتر و QoS بهتر نیاز دارد، بنابراین ظرفیت سیستم باید تا حد زیادی بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]سیستم ارتباطات بی سیم آینده نیازمند سرعت انتقال داده بالاتر و QoS بهتر است، بنابراین ظرفیت سیستم باید به شدت بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The data are loaded through simulating serial data transmission by I/O interface.
[ترجمه گوگل]داده ها از طریق شبیه سازی انتقال داده سریال توسط رابط I/O بارگذاری می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها از طریق شبیه سازی انتقال داده های سریال از طریق رابط I \/ O بارگذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the end, a fancy of realtime data transmission for GPS tracking station is given.
[ترجمه گوگل]در پایان، فانتزی از انتقال بیدرنگ داده برای ایستگاه ردیابی GPS ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در پایان، یک تصور انتقال داده realtime برای ایستگاه ردیابی GPS به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This system features of wireless data transmission and topology with star network.
[ترجمه گوگل]این سیستم از ویژگی های انتقال داده های بی سیم و توپولوژی با شبکه ستاره ای برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این سیستم از انتقال داده بی سیم و توپولوژی با شبکه ستاره استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. EDI messages are sent through public data transmission networks or banking system channels.
[ترجمه گوگل]پیام های EDI از طریق شبکه های عمومی انتقال داده یا کانال های سیستم بانکی ارسال می شوند
[ترجمه ترگمان]پیغام های EDI از طریق شبکه های انتقال داده عمومی یا کانال های سیستم بانکی ارسال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since both RS-422 and RS-485 are data transmission systems that use balanced differential signals, it is appropriate to discuss both systems in the same application note.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که هر دو RS-422 و RS-485 سیستم های انتقال داده هستند که از سیگنال های دیفرانسیل متعادل استفاده می کنند، مناسب است که هر دو سیستم را در یک یادداشت کاربردی مورد بحث قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]از آنجا که both و RS - ۴۸۵ سیستم های انتقال داده هستند که از سیگنال های افتراقی متوازن استفاده می کنند، برای بحث در مورد هر دو سیستم در یک یادداشت کاربرد مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Using session protocol to adjust data transmission among peer applications opens up scenes and design methods of applications.
[ترجمه گوگل]استفاده از پروتکل جلسه برای تنظیم انتقال داده در بین برنامه های همتا، صحنه ها و روش های طراحی برنامه ها را باز می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از پروتکل جلسه برای تنظیم انتقال داده در میان کاربردهای نظیر، صحنه ها و روش های طراحی برنامه های کاربردی را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] مخابره داده ؛ ارسال داده

انگلیسی به انگلیسی

• transfer of information between computers

پیشنهاد کاربران

data transmission ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: انتقال داده‏ها
تعریف: جابه‏جایی داده‏ها در میان رایانه‏ها یا در سطح یک شبکۀ مخابراتی

بپرس