data structure

/ˈdeɪtəˈstrəkt͡ʃər//ˈdeɪtəˈstrʌkt͡ʃə/

ساخت داده ها

جمله های نمونه

1. This is a data structure with a condition an action and maybe a name other details.
[ترجمه گوگل]این یک ساختار داده با یک شرط یک عمل و شاید یک نام جزئیات دیگر است
[ترجمه ترگمان]این یک ساختار داده با شرایط یک عمل و شاید یک نام دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An alternative, data structure diagram technique to relate records, is shown in the case study found in Chapter
[ترجمه گوگل]یک روش جایگزین، نمودار ساختار داده برای مرتبط کردن رکوردها، در مطالعه موردی موجود در فصل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک جایگزین، تکنیک نمودار ساختار داده برای ارتباط با سوابق، در مطالعه موردی که در فصل یافت می شود، نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The knowledge sources communicated through a blackboard data structure.
[ترجمه گوگل]منابع دانش از طریق ساختار داده تخته سیاه ارتباط برقرار کردند
[ترجمه ترگمان]منابع دانش از طریق ساختار داده تخته سیاه منتقل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Data structure containing package and ancestors is empty An unexpected internal error has occurred while processing your request.
[ترجمه گوگل]ساختار داده حاوی بسته و اجداد خالی است یک خطای داخلی غیرمنتظره هنگام پردازش درخواست شما رخ داده است
[ترجمه ترگمان]ساختار داده حاوی بسته و اجداد خالی است یک خطای داخلی غیر منتظره در حین پردازش درخواست شما رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thirdly, the existence of a global data structure allowed the interfaces between components to be specified in an orderly manner.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، وجود یک ساختار داده جهانی اجازه می دهد تا رابط های بین مؤلفه ها به شیوه ای منظم مشخص شوند
[ترجمه ترگمان]سوم، وجود یک ساختار داده جهانی اجازه می دهد رابط بین مولفه ها به روش منظم مشخص شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Numeric core code and data structure initializing core code are generated for the the simulator in a high level programming language from the language of the symbolic language translator.
[ترجمه گوگل]کد هسته عددی و ساختار داده اولیه کد اصلی برای شبیه ساز در یک زبان برنامه نویسی سطح بالا از زبان مترجم زبان نمادین تولید می شود
[ترجمه ترگمان]کد هسته عددی و ساختار داده ای راه اندازی کد هسته برای شبیه ساز در یک زبان برنامه نویسی سطح بالا از زبان مترجم زبان نمادین ایجاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pregenerics programs would hit a dead end in data structure analysis whenever you ran into a Java collection class or application class using untyped references.
[ترجمه گوگل]برنامه های Pregenerics در تجزیه و تحلیل ساختار داده ها هر زمان که با یک کلاس مجموعه جاوا یا کلاس برنامه با استفاده از منابع تایپ نشده برخورد می کنید، به بن بست می رسند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شما به یک کلاس مجموعه جاوا و یا کلاس برنامه با استفاده از مراجع untyped وارد می شدید، برنامه های Pregenerics به بن بست می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The core uses a data structure called USB Request Block, or URB (defined in include/linux/usb. h), to asynchronously manage data transfers between the host and the device.
[ترجمه گوگل]هسته از ساختار داده ای به نام بلوک درخواست USB یا URB (تعریف شده در include/linux/usb h) برای مدیریت ناهمزمان انتقال داده ها بین میزبان و دستگاه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]هسته از یک ساختار داده به نام بلوک درخواست یواس بی یا urb (تعریف شده در include \/ linux \/ usb استفاده می کند ؟ ~ ~ ~ برای کنترل انتقال داده بین میزبان ها و دستگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه گوگل]نمودار دوبخشی ساختار داده مهمی برای سیستم پایگاه داده و غیره است
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And a data structure of XML index table was designed to reduce the search space greatly.
[ترجمه گوگل]و یک ساختار داده از جدول فهرست XML طراحی شد تا فضای جستجو را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]و یک ساختار داده جدول شاخص XML به گونه ای طراحی شده است که فضای جستجو را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Classing and coding the materials, we can simplify data structure and reduce data redundancy.
[ترجمه گوگل]با طبقه بندی و کدگذاری مواد، می توانیم ساختار داده ها را ساده کرده و افزونگی داده ها را کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان]کدگذاری و کدگذاری مواد، ما می توانیم ساختار داده ها را ساده سازی کرده و افزونگی داده ها را کاهش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The upper data structure table is only for your reference.
[ترجمه گوگل]جدول ساختار داده بالایی فقط برای مرجع شما است
[ترجمه ترگمان]جدول ساختار داده بالایی تنها برای مرجع شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The domain model is a recursive data structure of nested objects that can be serialized as XML.
[ترجمه گوگل]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیاء تو در تو است که می تواند به صورت XML سریال شود
[ترجمه ترگمان]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیا تودرتو است که می توان بصورت سریالی به عنوان XML استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each data structure behaves slightly differently in response to the conj function (lists grow at the front, vectors grow at the end, and so on), but they all support the same API.
[ترجمه گوگل]هر ساختار داده در پاسخ به تابع conj کمی متفاوت رفتار می کند (لیست ها در جلو رشد می کنند، بردارها در انتها رشد می کنند و غیره)، اما همه آنها از یک API یکسان پشتیبانی می کنند
[ترجمه ترگمان]هر ساختار داده ای در واکنش به تابع conj (لیست رشد در خط، بردارهای رشد در انتها و غیره)رفتار متفاوتی دارند، اما همه آن ها از API مشابهی پشتیبانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ساختمان داده ها ؛ ساختار داده ها
[زمین شناسی] ساختار داده ها،ساختمان داده ها سازماندهی انواع ساده دادهها که بهطور مستقیم با رایانه به صورت tree و queue نمایش داده می شود.
[ریاضیات] ساختار داده ها

پیشنهاد کاربران

data structure ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ساختار داده‏ها
تعریف: 1. مجموعه‏ای از عناصر یا اقلام داده‏ای ( data element ) که حکم یک واحد را داشته باشد|||2. آرایش منطقی داده‏ها به نحوی که بتوان از آنها برای مدیریت داده‏ها در یک سامانه استفاده کرد
ساختمان داده

بپرس