dark adaptation


آشنا شدن چشم به تاریکی، تطابق با تاریکی

جمله های نمونه

1. Under dark adaptation, phototactic ratio of round scad (both juvenile-and adult) towards blue and green light is the highest, while that towards red light is the lowest.
[ترجمه گوگل]در انطباق تاریک، نسبت فوتوتاکتیک اسکاد گرد (هم نوجوانان و هم بزرگسالان) به نور آبی و سبز بالاترین است، در حالی که نسبت به نور قرمز کمترین است
[ترجمه ترگمان]در انطباق تاریک، نسبت scad (هر دو نوجوان - و بزرگ سال)به سمت نور آبی و سبز بالاترین است، در حالی که نسبت به نور قرمز، پایین ترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dark adaptation curve of the VETP bears good resemblance to that ofthe ERG.
[ترجمه گوگل]منحنی سازگاری تاریک VETP شباهت خوبی به ERG دارد
[ترجمه ترگمان]The تیره the شباهت خوبی نسبت به این ofthe دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The time span measured is dark adaptation time.
[ترجمه گوگل]بازه زمانی اندازه گیری شده زمان سازگاری تاریک است
[ترجمه ترگمان]محدوده زمانی اندازه گیری شده زمان سازگاری تاریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The curve of dark adaptation of the VETP lasts 90 minutes.
[ترجمه گوگل]منحنی انطباق تاریک VETP 90 دقیقه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]منحنی اقتباس تاریک the ۹۰ دقیقه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective:Investigate the effects of nutritional intervention on dark adaptation function and plasma protein level, serum essential amnio acid contents in operator working in low illumination.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات مداخله تغذیه ای بر عملکرد سازگاری تاریک و سطح پروتئین پلاسما، محتوای اسید آمنیو ضروری سرم در اپراتورهایی که در نور کم کار می کنند
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثرات مداخله مواد مغذی بر عملکرد سازگاری تاریک و سطح پروتیین پلاسما، contents اسید amnio serum در operator که در نور کم کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dark adaptation is unusual expression is nyctalopia, lack the eye disease such as denaturation of disease, retinal pigment at vitamin A it is thus clear that.
[ترجمه گوگل]انطباق تاریک بیان غیرمعمول است nyctalopia، عدم وجود بیماری چشم مانند دناتوره شدن بیماری، رنگدانه شبکیه در ویتامین A بنابراین واضح است که
[ترجمه ترگمان]انطباق تاریک بیان غیر معمول است، nyctalopia است، فاقد بیماری چشم مانند denaturation شدن بیماری، pigment شبکیه در ویتامین A و بنابراین واضح است که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents the results of statistics and analysis of 580 eyes of patients with retinitis pigmentosa in which vision, visual field, dark adaptation and electroretinography (ERG) were examined.
[ترجمه گوگل]این مقاله نتایج آمار و تجزیه و تحلیل 580 چشم بیماران مبتلا به رتینیت پیگمانتوزا را ارائه می‌کند که در آنها بینایی، میدان بینایی، سازگاری با تاریکی و الکترورتینوگرافی (ERG) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این مقاله نتایج آمار و تحلیل ۵۸۰ چشم بیمار را با retinitis pigmentosa نشان می دهد که در آن تصویر، میدان دیداری، انطباق تاریک و electroretinography (erg)مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Taking large doses of vitamin A can improve one's dark adaptation.
[ترجمه گوگل]مصرف دوزهای زیاد ویتامین A می تواند سازگاری فرد با تاریکی را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]مصرف زیاد ویتامین آ می تواند سازگاری تاریک یک انسان را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The outside shape of Metapenaeus ensis and its ultrastructure under light and dark adaptation was studied by electron-microscopy technology.
[ترجمه گوگل]شکل بیرونی Metapenaeus ensis و فراساختار آن تحت انطباق نور و تاریکی با فناوری میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شکل بیرونی of ensis و ultrastructure آن تحت کنترل نور و تاریک توسط تکنولوژی میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One of the most striking phenomena of vision is the dark adaptation of the eye.
[ترجمه گوگل]یکی از بارزترین پدیده های بینایی، انطباق تاریکی چشم است
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین پدیده های دید، تطبیق تاریکی چشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods Measured and compared these indexes : central vision, stereovision, dark adaptation, color vision and visual field.
[ترجمه گوگل]روش‌ها این شاخص‌ها اندازه‌گیری و مقایسه شدند: دید مرکزی، دید استریو، انطباق تاریک، دید رنگ و میدان بینایی
[ترجمه ترگمان]روش های اندازه گیری شده و مقایسه این شاخص ها: دیدگاه مرکزی، stereovision، انطباق تاریک، دید رنگی و میدان دیدش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] انطباق به تاریکی. فرآیند انطباق با شدت های پائینتر درخشندگی، تعویض از سیستم Photopic به سیستم Scoptic. انطباق به تاریکی کامل حداقل مستلزم وقت است. هرچند قسمت عمده فرآیند ظرف 30 دقیقه در چشمی که قبلاً در معرض نور کافی بوده است پدید می آید. مخروط ها اول انطباق کامل پیدا می کنند، و انطباق میله ها تا 4 ساعت ادامه می یابد. چشمی که به تاریکی عادت کرده است بیش از یک میلیون مرتبه نسبت به چشمی که در معرض نور معمولی بوده است حساستر است.

پیشنهاد کاربران

dark adaptation ( پزشکی )
واژه مصوب: سازگاری با تاریکی
تعریف: سازگاری چشم با تاریکی یا نیمه‏تاریکی براثر ساخته شدن رودوپسین ( rhodopsin ) در یاخته‏های استوانه‏ای شبکیه

بپرس