daresay

/ˈderse//ˈderse/

معنی: اعتقاد داشتن، با جرات گفتن
معانی دیگر: با جرات گفتن چیزی، اعتقاد داشتن ]به [

جمله های نمونه

1. I daresay it was not the two ribbons on his chest that caused Adm.
[ترجمه گوگل]به جرات می‌توانم بگویم این دو روبان روی سینه‌اش نبود که باعث ایجاد ادم شد
[ترجمه ترگمان]با جرات می گویم که این دو روبان روی سینه اش بود که باعث شد Adm بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well, I daresay you thought I'd come unstuck, when the new airport wasn't built.
[ترجمه گوگل]خوب، به جرأت می گویم که فکر می کردی وقتی فرودگاه جدید ساخته نشده بود، گیر کردم
[ترجمه ترگمان]خب، من مطمئنم که تو فکر می کردی من از وقتی که فرودگاه جدید ساخته نشده، از تو جدا شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I daresay you are right, Watson, although you 91 should never leap to conclusions in advance of the evidence.
[ترجمه گوگل]من به جرأت می گویم حق با شماست، واتسون، اگرچه شما 91 هرگز نباید پیش از شواهد به نتیجه گیری بپردازید
[ترجمه ترگمان]من به جرات می گویم حق با تو است، وات سن، با وجود اینکه تو تا سال ۹۱ هرگز نباید به این نتیجه برسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I daresay your brother was like my daughter, a pretty little flower petal bobbing along.
[ترجمه گوگل]به جرأت می‌توانم بگویم که برادرت مثل دختر من بود، یک گلبرگ گل کوچک در کنارش می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]به جرات می گویم که برادرت مثل دختر من بود، یک غنچه گل زیبای کوچک که در حال بالا رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Daresay Corny Kelleher bagged that job for O'Neill's.
[ترجمه گوگل]دارسی کورنی کلهر این شغل را برای اونیل به عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]daresay Corny Kelleher این شغل را برای O گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Daresay lots of officers are in the swim too.
[ترجمه گوگل]درسی افسران زیادی نیز در حال شنا هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افسران نیز در شنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I daresay one profits more by the mistakes one makes off one's own bat than by doing the right thing on somebody's else advice.
[ترجمه گوگل]من به جرأت می گویم که شخص از اشتباهاتی که با خفاش خود مرتکب می شود سود بیشتری می برد تا با توصیه دیگران، کار درست را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]من به جرات می گویم یک سود بیشتر از این اشتباه که آدم خفاش خودش را می کند تا به توصیه دیگران کار درست را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I daresay he met his old negress, perhaps still lives in comfort with her Captain Flint.
[ترجمه گوگل]به جرات می توانم بگویم که او با ناخوشی قدیمی خود روبرو شد، شاید هنوز هم با کاپیتان فلینت او در راحتی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]با جرات می گویم که زن سیاه پوست او را دیده است، شاید هنوز با کاپیتان فلینت در آرامش زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I daresay he thought he was above the law. I can't get over the gall of the fellow.
[ترجمه گوگل]به جرات می گویم او فکر می کرد فراتر از قانون است من نمی توانم از صفرای هموطن عبور کنم
[ترجمه ترگمان]به جرات می گویم که خیال می کرد بالاتر از قانون است من نمی توانم از این بچه جان سالم به در ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He gets paid a lot of money, but I daresay he earns it.
[ترجمه گوگل]او پول زیادی می گیرد، اما من به جرات می گویم که آن را به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]او پول زیادی دریافت می کند، اما به جرات می توانم بگویم که این کار را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Luke badly wanted a pass mark. Still does, I daresay.
[ترجمه گوگل]لوک به شدت می خواست نمره قبولی بگیرد به جرأت می گویم هنوز هم دارد
[ترجمه ترگمان]لوک بدجوری دلش می خواست علامت عبور داشته باشد با جرات می گویم: هنوز هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتقاد داشتن (فعل)
believe, daresay

با جرات گفتن (فعل)
daresay

انگلیسی به انگلیسی

• dare to say something; assume something as almost certain; suppose; think very likely
daresay is a written form of `dare say'. see dare.

پیشنهاد کاربران

به جرأت گفتن
🔴 used to indicate that one believes something is probable
◀️"I dare say you've heard about her"
◀️ I was thinking the same thing! Her body posture seemed to be relaxed so I daresay you're right in thinking death was sudden. Hopefully it was also painless
به جرات و حقیقتا

بپرس