drinking

جمله های نمونه

1. drinking and driving is dangerous
مشروب خوردن و سپس رانندگی کردن خطرناک است.

2. drinking this sweet living water
آشامیدن این آب تازه و گوارا

3. drinking was his ruination
می خواری سبب فلاکت او شد.

4. drinking water
آب آشامیدنی

5. (after drinking your coca cola) drop the empties in this bucket
(پس از نوشیدن کوکاکولا)بطری های خالی را در این سطل بریزید.

6. drinking water
آب خوردن،آب آشامیدنی

7. immoderate drinking ruined his health
زیاده روی در میخوارگی سلامتی او را تباه کرد.

8. he thought drinking coffee would give him more pep
او فکر می کرد که خوردن قهوه او را سرحال خواهد آورد.

9. smoking and drinking wrecked his health
سیگار کشیدن و میخواری سلامتی او را از بین برد.

10. they are drinking themselves to death
آنها با مشروب خواری خود را به کام مرگ می کشانند.

11. they distil drinking water from sea water
آنها از آب دریا آب آشامیدنی می گیرند.

12. too much drinking lost him his job
میگساری زیاد موجب از دست رفتن کارش شد.

13. as far as drinking is concerned, he is completely out of hand
از نظر میخوارگی،او کاملا از دست در رفته است.

14. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch
آنقدر آبجو خورده است که دارد شکم به هم می زند.

15. i disapprove of drinking and driving
من مخالف رانندگی در حال مستی هستم.

16. years of heavy drinking had taken their toll on his health
میگساری سنگین طی سالیان دراز به سلامتی او صدمه زده بود.

17. he animadverted upon their drinking habits
از عادت آنان به مشروبخواری انتقاد کرد.

18. he repented his wine drinking
او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.

19. he swallowed books like drinking water
مثل آب خوردن کتاب ها را جذب می کرد.

20. he broached the cask and began drinking
بشکه را سوراخ کرد و شروع کرد به آشامیدن.

21. he lifted the keg and began drinking from the bunghole
او بشکه را بلند کرد و از سوراخ آن شروع به نوشیدن کرد.

22. students should not be blamed for drinking deep of the culture which surrounds them
شاگردان را به خاطر پذیرش فرهنگی که دور تا دور آنها را فراگرفته است نباید ملامت کرد.

23. he tried to laugh away his problems by drinking and womanizing
او سعی می کرد که با میخوارگی و خانم بازی مسائل خود را نادیده بگیرد.

24. last night, i indulged myself in eating and drinking
دیشب در خوردن و نوشیدن زیاده روی کردم.

25. Drinking water supplies are believed to have been contaminated.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که منابع آب آشامیدنی آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که آب آشامیدنی آلوده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. You'll finish up dead if you carry on drinking like that.
[ترجمه گوگل]اگر اینطور به مشروب خوردن ادامه بدی مرده میشی
[ترجمه ترگمان]اگه اینطوری مشروب بخوری می میری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. We sat around a little table, eating and drinking wine.
[ترجمه گوگل]دور میز کوچکی نشستیم و مشغول خوردن و نوشیدن شراب بودیم
[ترجمه ترگمان]دور میز کوچکی نشسته بودیم و مشغول خوردن و نوشیدن شراب بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. They had been fighting after a drinking bout.
[ترجمه گوگل]آنها پس از مشروب خواری با هم دعوا کرده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از نوشیدن یک نوشیدنی دعوا کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Most air rage incidents involve heavy drinking.
[ترجمه گوگل]بیشتر حوادث خشم هوا شامل نوشیدن زیاد الکل است
[ترجمه ترگمان]بیشتر حوادث هوایی که شامل مشروب خوردن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• consumption of a liquid
drinking is the activity of drinking alcohol.

پیشنهاد کاربران

نوشیدن
تشنه، خورن آب
آشامیدنی
شرب خمر ( حقوقی )
در حال نوشیدن
نوشیدن هرچیزی
مثل آب وغیر که آشامیدنی
نوشیدن هرچیزی
مشروب خوردن
نوشیدن .
مانند . اب خوردن.

بپرس