demurrage

/dɪˈmɜːrɪdʒ//dɪˈmʌrɪdʒ/

معنی: کرایه معطلی، خسارت بیکار ماندگی، حق باراندازی گرفتن
معانی دیگر: (کشتی باری و راه آهن و غیره) تاوان دیرکرد (خسارتی که بابت تاخیر در تخلیه ی بار و غیره باید به صاحب وسیله ی نقلیه پرداخت شود)، کرایه معطلی در راه اهن وکشتی، تاخیر کردن، نگاهداشتن

جمله های نمونه

1. Demurrage charges and arrearage loss are two very main ideas in nonsked ship business.
[ترجمه گوگل]هزینه‌های جبران خسارت و خسارت معوقه دو ایده بسیار اصلی در تجارت کشتی بدون اسکله هستند
[ترجمه ترگمان]اتهامات demurrage و اتلاف جرم دو ایده اصلی در کسب وکار nonsked هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Remarks: Exhibitors have to pay the container demurrage charges as from date of arrival vessel till show opening date under the circumstance exhibitor not require to keep the container for return.
[ترجمه گوگل]نکات: غرفه داران باید هزینه های دموراژ کانتینر را از تاریخ ورود کشتی تا تاریخ بازگشایی بپردازند، در شرایطی که غرفه دار نیازی به نگهداری کانتینر برای بازگشت ندارد
[ترجمه ترگمان]ملاحظات: Exhibitors باید هزینه demurrage کانتینر را از تاریخ ورود به کشتی پرداخت کنند تا زمانی که تاریخ افتتاح تحت این شرایط لازم نباشد ظرف را برای بازگشت نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chatterer must be responsible for demurrage.
[ترجمه گوگل]چترر باید مسئول خرابکاری باشد
[ترجمه ترگمان]chatterer باید مسئول demurrage باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The amount of demurrage Incur be us $ 350.
[ترجمه گوگل]مبلغ دموراژ 350 دلار است
[ترجمه ترگمان]مبلغ demurrage incur ۳۵۰ دلار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The author also proposes a new concept: demurrage equality.
[ترجمه گوگل]نویسنده همچنین مفهوم جدیدی را پیشنهاد می‌کند: برابری رد کردن
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین یک مفهوم جدید را پیشنهاد می کند: برابری جنسیتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shifting time from anchorage to the loading berth shall not count towards laytime, or, if vessel is already on demurrage, always on demurrage.
[ترجمه گوگل]زمان جابجایی از لنگرگاه به اسکله بارگیری نباید در زمان استراحت به حساب بیاید، یا اگر کشتی قبلاً در حالت دموراژ است، همیشه در حالت دموراژ قرار دارد
[ترجمه ترگمان]تغییر زمان از لنگرگاه تا اسکله بارگیری نباید به سمت laytime حساب شود، یا اگر کشتی قبلا روی demurrage باشد، همیشه در demurrage
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Particular attention is drawn to the terms and conditions therein relating to container and vehicle demurrage.
[ترجمه گوگل]توجه ویژه به شرایط و ضوابط موجود در آن مربوط به خرابی کانتینر و خودرو است
[ترجمه ترگمان]توجه خاصی به شرایط و شرایط مربوط به کانتینر و وسایل نقلیه در آن معطوف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When allowable laytime has been exceeded ship shall remain on demurrage until completion of loading.
[ترجمه گوگل]هنگامی که زمان استراحت مجاز بیش از حد مجاز باشد، کشتی باید تا پایان بارگیری در حالت دمور باقی بماند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که laytime مجاز از کشتی فراتر رفته است، تا تکمیل بارگیری در demurrage باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We agree that a letter of release will be issued to the Charterers endorsing to them all their rights to demurrage if payment is eventually effected by them.
[ترجمه گوگل]ما موافقت می‌کنیم که نامه‌ای آزاد برای چارترکنندگان صادر شود که در آن تمام حقوق آنها برای معافیت در صورت پرداخت در نهایت توسط آنها تأیید شود
[ترجمه ترگمان]ما توافق می کنیم که در صورتی که پرداخت در نهایت توسط آن ها صورت گیرد، یک نامه از انتشار به the صادر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whenever train loading is interrupted to load the tipple, demurrage charges are in effect.
[ترجمه گوگل]هر زمان که بارگیری قطار برای بارگیری مخزن قطع شود، هزینه های دموراژ اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]هر زمان که بارگیری قطار متوقف می شود تا بار کامیون را بار کند، باره ای demurrage در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Time lost in connection with the first opening and last closing of vessel hatches shall not count as laytime unless the vessel is already on demurrage.
[ترجمه گوگل]زمان تلف شده در ارتباط با اولین باز شدن و آخرین بسته شدن دریچه های کشتی به عنوان زمان استراحت به حساب نمی آید مگر اینکه کشتی قبلاً در حالت دموراژ باشد
[ترجمه ترگمان]زمان از دست رفته در اتصال با اولین بازگشایی و آخرین بسته دریچه های کشتی نباید به عنوان laytime حساب شود مگر اینکه کشتی در حال حاضر روی demurrage باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Time lost for repairing stevedore damage is to count as laytime or time on demurrage.
[ترجمه گوگل]زمان از دست رفته برای تعمیر آسیب های استودور به عنوان زمان استراحت یا زمان دموراژ محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]زمان برای تعمیر آسیب stevedore تلف می شود تا به عنوان laytime یا زمان بر روی demurrage حساب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کرایه معطلی (اسم)
demurrage

خسارت بیکار ماندگی (اسم)
demurrage

حق باراندازی گرفتن (اسم)
demurrage

تخصصی

[صنعت] هزینه بیکاری، کرایه معطلی
[حقوق] (خسارت) معطلی یا بیکار ماندن کشتی، دموراژ

انگلیسی به انگلیسی

• delay; payment for delay

پیشنهاد کاربران

demurrage ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: دیرانه
تعریف: خسارت تأخیر در تخلیۀ واگن ها که از طرف راه‏آهن مقصد به راه‏آهن مبدأ پرداخت می‏شود
خسارت معطلی در قراردادهای حمل و نقل

بپرس