damages


معنی: ضایعات
معانی دیگر: بازرگانى : خسارات

جمله های نمونه

1. damages caused by the flood
خسارات ناشی از سیل

2. compensatory damages
خسارات جبرانی

3. to recover damages
خسارات گرفتن

4. to sue for damages
برای خسارت به دادگاه شکایت کردن

5. the full extent of the damages sustained is not yet known
میزان دقیق آسیب های وارده هنوز تعیین نشده است.

6. they were indemnified for the damages
در مقابل صدمات به آنها غرامت داده شد.

7. to bring a suit for damages
ادعای خسارت کردن (در دادگاه)

8. the insurance company's appraiser appraises the damages
ارزیاب شرکت بیمه خسارات را ارزیابی می کند.

9. not by extenuating or by exaggerating the damages sustained
نه از راه اندک شماری یا بزرگ شماری خسارت وارده

10. the tenant shall be responsible for rectifying all damages
مستاجر مسئول برطرف کردن کلیه ی خسارات خواهد بود.

11. the court required her to pay full restitution for the damages done
دادگاه او را ملزم کرد خسارات وارده را کلاملا جبران کند.

12. She brought a claim for damages against the company.
[ترجمه گوگل]او ادعای خسارت را علیه شرکت مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]او ادعای خسارت به شرکت را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company has put in a claim for damages.
[ترجمه گوگل]این شرکت ادعای خسارت کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت ادعای خسارت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A senior judge heard a plea for damages on behalf of the accident victims.
[ترجمه گوگل]یک قاضی ارشد درخواست جبران خسارت از جانب قربانیان حادثه را شنید
[ترجمه ترگمان]یک قاضی ارشد درخواست غرامت از طرف قربانیان حادثه را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wool usually damages if washed in hot water.
[ترجمه گوگل]اگر پشم در آب داغ شسته شود معمولا آسیب می بیند
[ترجمه ترگمان]البسه معمولا در صورتی که در آب داغ شسته شود، به طور معمول آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The court upheld the plaintiff's claim for damages.
[ترجمه گوگل]دادگاه ادعای خواهان را برای جبران خسارت پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]دادگاه ادعای شاکی را برای جبران خسارت تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The jury awarded libel damages of £100,000.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه 100000 پوند غرامت برای افترا صادر کرد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه به مبلغ ۱۰۰،۰۰۰ پوند غرامت پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضایعات (اسم)
decrement, waste, garble, losses, damages, wastage

تخصصی

[حقوق] (ادعا یا جبران) خسارت، غرامت

انگلیسی به انگلیسی

• compensation, money paid for injury or harm done to a person or property

پیشنهاد کاربران

غرامت، اگر مفرد بود معادل ضرر
قانون
پولی که باید به عنوان غرامت برای آسیب، ضرر و غیره به شخص پرداخت شود
براورد خسارت
Damage: اسم مفرد غیرقابل شمارش. به معنی خسارت و ضرر جانی و مالی
Damage means “loss or injury to a person or property”. It is an uncountable singular noun and has no plural form.
Damages: اسم جمع غیرقابل شمارش. به معنی جبران خسارت.
...
[مشاهده متن کامل]

Damages means “money claimed by, or ordered to be paid to, a person as compensation for loss or injury”. It is an uncountable plural noun and has no singular form.

جبران خسارت.
لطمات، مضرات، عیوب، زیان ها، گزندها
ضرر ، آسیب
خسارت ( در قرارداد )
خراب، آسیب دیده

بپرس