cutting out

جمله های نمونه

1. I'm cutting out . See you later.
[ترجمه گوگل]دارم قطع میکنم بعدا میبینمت
[ترجمه ترگمان]حرفم را قطع می کنم بعدا می بینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Television censors are cutting out scenes which they claim may offend.
[ترجمه گوگل]سانسورکنندگان تلویزیون صحنه هایی را که به ادعای آنها ممکن است توهین آمیز باشد، قطع می کنند
[ترجمه ترگمان]سانسور تلویزیون صحنه هایی را که ادعا می کنند به آن توهین می کنند، قطع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children were cutting out squares from the scraps of material.
[ترجمه گوگل]بچه ها مربع هایی را از تکه های مواد جدا می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از تکه های مادی جدا می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You make the model by cutting out these shapes and gluing them together.
[ترجمه گوگل]با برش دادن این اشکال و چسباندن آنها به هم، مدل را درست می کنید
[ترجمه ترگمان]شما این مدل را با قطع این اشکال و چسباندن آن ها به هم درست می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cutting out Fold the fabric in half.
[ترجمه گوگل]برش پارچه را از وسط تا کنید
[ترجمه ترگمان]بافت را به نصف کاهش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He and his brother would take delight in cutting out oat cakes.
[ترجمه گوگل]او و برادرش از بریدن کیک جو دوسر لذت می بردند
[ترجمه ترگمان]او و برادرش از بریدن کیک جو لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're cutting out superfluous layers of managers.
[ترجمه گوگل]ما در حال بریدن لایه های اضافی از مدیران هستیم
[ترجمه ترگمان]ما لایه های زیادی از مدیران را از بین می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So cutting out unnecessary layers and thinning out the staffs are normally useful things to do.
[ترجمه گوگل]بنابراین بریدن لایه های غیر ضروری و نازک کردن چوب ها معمولاً کارهای مفیدی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین کم کردن لایه های غیر ضروری و نازک کردن کارمندان به طور معمول کاره ای مفیدی برای انجام دادن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The engine was stuttering and cutting out.
[ترجمه گوگل]موتور لکنت داشت و قطع می شد
[ترجمه ترگمان]موتور در حال لکنت و بریدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Arups worked out a method of cutting out the rusted iron in very small sections and strengthening it as they went along.
[ترجمه گوگل]آروپز روشی را ابداع کرد که آهن زنگ‌زده را در بخش‌های بسیار کوچک برش می‌داد و در طول مسیر آن را تقویت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]Arups روشی برای بریدن آهن زنگ زده در بخش های بسیار کوچک و تقویت آن به هنگام عبور انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are highly efficient and especially adroit at cutting out excessive steps and cumbersome procedures.
[ترجمه گوگل]آنها بسیار کارآمد هستند و به ویژه در حذف مراحل بیش از حد و روش های دست و پا گیر ماهر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها بسیار کارآمد و به ویژه ماهر در کاهش گام های بیش از حد و رونده ای دست و پا گیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These activities include drawing, cutting out, identifying objects, and written exercises.
[ترجمه گوگل]این فعالیت ها شامل طراحی، برش، شناسایی اشیا و تمرین های نوشتاری است
[ترجمه ترگمان]این فعالیت ها شامل طراحی، بریدن، شناسایی اشیا و تمرینات نوشتاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I discovered they're all switching to health foods, cutting out fat, salt and pork.
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که همه آنها به غذاهای سالم روی می آورند، چربی، نمک و گوشت خوک را حذف می کنند
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که همه آن ها به سلامتی غذاهای سالم تغییر می کنند و چربی و گوشت خوک و گوشت خوک را تکه تکه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cutting out six angle sides from the finished ofangle bolts.
[ترجمه گوگل]برش شش ضلع زاویه از پیچ و مهره های تمام شده زاویه
[ترجمه ترگمان]شش طرف زاویه را از پیچ و پیچ خورده قبلی جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• surgical removal of part or tissue of the body, ablation of body tissue or part

پیشنهاد کاربران

cutting out the middleman meaning
Definition = به جای گفتگو با نمایندگان ، مستقیماً با کسی معامله کنید یا از مراحل غیرضروری در یک فرآیند جلوگیری کنید.
به معنای: خاتمه دادن به رابطه با کسی، یا اتمام یا دست برداشتن از کاری ، کنار گذاشتن کاری
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
؟ Why don't you cut out the middleman and tell him what you think yourself
چرا واسطه ( دلال ) را کنار نمی گذارید و به او نمی گویید که خودتان چه فکر می کنید؟

بپرس