cut corners

/kʌt ˈkɔrnərz//kʌt ˈkɔːnəz/

از کلیه ی روش ها و قواعد معمول پیروی نکردن، (از چیزی) زدن، صرفه جویی کردن، میان بر رفتن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to do something in an easier and more expedient manner, often at the expense of quality or care in its execution.

جمله های نمونه

1. Take your time, don't cut corners and follow instructions to the letter.
[ترجمه بانو کاملیا] عجله نکنید، میان بر نزنید و از دستورالعمل های نامه پیروی کنید
|
[ترجمه Reihaneh] وقت بگذار، سرِ هم بندی نکن و دستورالعمل های نامه رو دنبال کن.
|
[ترجمه Yugen] عجله نکن، از کار نزن و دستور العمل ها رو مو به مو دنبال کن
|
[ترجمه گوگل]وقت خود را صرف کنید، گوشه ها را کوتاه نکنید و دستورالعمل ها را به طور کامل دنبال کنید
[ترجمه ترگمان]راحت باش، گوشه ها رو قطع نکن و به دستورها عمل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To be competitive, they paid low wages and cut corners on health and safety.
[ترجمه گوگل]آنها برای رقابتی بودن، دستمزدهای پایینی پرداخت کردند و از سلامت و ایمنی کاسته شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای این که رقابتی باشند دست مزد پایینی داده و گوشه و کنار آن ها را برای سلامت و امنیت کاهش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't try to cut corners when you're decorating.
[ترجمه Alireza] موقع تزئین کردن سعی نکنید از گوشه ی کار بزنید.
|
[ترجمه منیره] وقتی دارید تزیین میکنید سمبل کاری نکنید همینطوری سر وتهش رو هم نیارید، ماست مالیش نکنید. . . . . رسمی تر در انجام کار کوتاهی نکنید
|
[ترجمه گوگل]وقتی در حال تزئین هستید سعی نکنید گوشه ها را برش دهید
[ترجمه ترگمان]وقتی داری دکور رو درست می کنی سعی نکن از خودت جدا شی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's always a temptation to cut corners when you're pushed for time, but it's not usually worth it.
[ترجمه منیره] وقتی از نظر زمانی در تنگنا هستیدهمیشه این وسوسه وجود دارد که سر و ته قضیه را خیلی سریع هم بیارید ولی معمولا ارزششو ندارد
|
[ترجمه گوگل]زمانی که به شما فشار می‌آورد همیشه این وسوسه وجود دارد که از آن کوتاه بیایید، اما معمولاً ارزشش را ندارد
[ترجمه ترگمان]هر وقت به موقع هلش می دادی، همیشه وسوسه می شد، اما معمولا ارزشش را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. People cut corners, creating new tracks and damaging the land.
[ترجمه گوگل]مردم گوشه و کنار، ایجاد مسیرهای جدید و آسیب رساندن به زمین
[ترجمه ترگمان]مردم گوشه ها را قطع می کنند و خطوط جدید ایجاد می کنند و به زمین آسیب می رسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If I cut corners, I have something left on Saturday to go shopping with.
[ترجمه ♡♡] اگر صرفه جویی کنم روز شنبه چیزی باقی می ماند که بتوانم با ان به خرید بروم
|
[ترجمه گوگل]اگر گوشه ها را کوتاه کنم، شنبه چیزی برای خرید باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]اگر گوشه های دیوار را قطع کنم، روز شنبه چیزی باقی می ماند که بتوانم با آن به خرید بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If it's rough, the manufacturer has cut corners by not sealing the back edge.
[ترجمه گوگل]اگر زبر است، سازنده با عدم آب بندی لبه پشتی گوشه ها را بریده است
[ترجمه ترگمان]اگر خشن است، سازنده، با مهر و موم کردن لبه عقبی آن را بریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Operators who cut corners will get a licence for only 12 years.
[ترجمه گوگل]اپراتورهایی که گوشه ها را قطع می کنند فقط برای 12 سال مجوز می گیرند
[ترجمه ترگمان]اپراتورها که گوشه های بریده را قطع می کنند فقط برای ۱۲ سال مجوز می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cut corners to make a cheaper product.
[ترجمه گوگل]گوشه ها را ببرید تا محصولی ارزان تر بسازید
[ترجمه ترگمان]گوشه های خود را ببرید تا محصول ارزان تر تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were criticized to cut corners in building the house.
[ترجمه گوگل]از آنها انتقاد می شد که در ساخت خانه کوتاهی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مورد انتقاد قرار گرفتند تا گوشه های ساختمان را قطع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm sure you can understand our need to cut corners around here.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که می توانید نیاز ما را برای کوتاه کردن گوشه های اینجا درک کنید
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که شما درک می کنید که ما باید این دور و بر را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was prepared to do many things, to cut corners, to exploit people and situations.
[ترجمه گوگل]او آماده بود تا کارهای زیادی را انجام دهد، گوشه ها را کوتاه کند، از مردم و موقعیت ها سوء استفاده کند
[ترجمه ترگمان]او آماده بود که کاره ای زیادی انجام دهد، گوشه ها را قطع کند، از مردم و موقعیت ها بهره برداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't hurry. You cannot cut corners if you want to do a perfect job.
[ترجمه گوگل]عجله نکن اگر می خواهید یک کار عالی انجام دهید، نمی توانید گوشه ها را کوتاه کنید
[ترجمه ترگمان]عجله نکن اگه می خوای یه کار عالی انجام بدی نمی تونی یه گوشه و کنار بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Cocks always cut corners in the arrangements that he made.
[ترجمه گوگل]آقای خروس همیشه در هماهنگی هایی که می کرد، گوشه و کنار می رفت
[ترجمه ترگمان]آقای Cocks همیشه با نظم و ترتیبی که داشت سر و سامان می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you wonder how to cut corners, therean obvious place to look at - your spending habits.
[ترجمه گوگل]اگر تعجب می کنید که چگونه گوشه ها را کوتاه کنید، یک مکان واضح برای نگاه کردن وجود دارد - عادات خرج کردن شما
[ترجمه ترگمان]اگر شما فکر می کنید که چگونه باید پیچ ها را کاهش دهید، یک مکان مشخص برای نگاه کردن به عادات خرج کردن خود پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attempt to save time (or money, etc.) in a way that lowers quality, make detrimental cutbacks in an effort to economize

پیشنهاد کاربران

از سر و ته چیزی زدن
ماست مالی کردن - از گوشه و کنارِ کار زدن - ۱۰۰ خود را نگذاشتن
ساده گویی: یعنی شما توانایی و فرصت و موقعیت مناسب این را داری که یک کاری را به نحو احسن انجام بدی و شاید هم قرار است محصولی تهبه کرده و به مشتری تحویل بدی، اما چون ماتحت مبارک گشاد است و تنبل تشریف داری، یا حوصله نداری، یا برای اینکه خرج کمتری کنی و پول بیشتری نصیب خودت بشه و به مشتری لطمه بزنی و جیب خودت را پرتر کنی و زمان کمتری را هم صرف وظیفه ت کنی، کار را درست انجام نمیدی. شونه خالی می کنی. کم کاری می کنی و در حق مردم ستم و خیلی سوسکی دزدی میکنی ( چون دزدی فقط از دیوار بالا رفتن نیست )
...
[مشاهده متن کامل]

در یک جمله خلاصه ش کنم؟ کاری را به ارزان ترین، آسان ترین و فوری ترین روش ممکن انجام دادن
تعریف و ترجمه ی این عبارت به انگلیسی:
🔴 to save money or time when doing something by not including some parts, actions, or details, so that the result is not as good as it could be // to do something in the easiest, cheapest, or fastest way // do something perfunctorily so as to save time or money.
مثال ها:
◀️ There were concerns that airport security staff under pressure might be tempted to cut corners.
◀️ Will speeding up nurses' training lead to improved patient care, or is it simply cutting corners?
◀️ The dictionary took nearly 70 years to complete because its makers refused to cut corners.
◀️ I don’t like to cut corners when I have company for dinner.
◀️ there is always a temptation to cut corners when time is short

Cut Corners
✔️ Economize by reducing quality; take shortcuts
cut corners
idiom disapproving
✔️ to save money or time when doing something by not including some parts, actions, or details, so that the result is not as good as it could be
...
[مشاهده متن کامل]

👈🏿 There were concerns that airport security staff under pressure might be tempted to cut corners
👈🏿 Will speeding up nurses' training lead to improved patient care, or is it simply cutting corners?
👈🏿 The dictionary took nearly 70 years to complete because its makers refused to cut corners
✔️ to do something in the easiest, cheapest, or fastest way
👈🏿 I don’t like to cut corners when I have company for dinner
CambridgeDictionary. co. uk@
✔️ to save time, money, or energy by doing things quickly and not as carefully as you should
👈🏿 Don’t try to cut corners when you’re decorating
LongmanDictionary. com@
✔️ to do something in the easiest and shortest way, esp at the expense of high standards
👈🏿 we could finish this project early only if we cut corners
CollinsDictionary. com@
ضرب المثل، با معادل فارسی:
⚡سر و ته کار رو زدن - سر و ته کاری رو بهم آوردن
⚡ماست مالی کردن
⚡کم دردسرترین و راحت ترین راه رو برای انجام کاری انتخاب کردن که معمولا باعث ضربه خوردن به اون کار میشه ( سرسری کاری رو انجام دادن )
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

دیمی و سرسری کار کردن برای خلاص شدن و از زیر کار در رفتن
سرسری و گذرا انجام دادن
باشدان سُودی اِئلَماخ ( به ترکی )
سر و ته کاری رو هم آوردن
سَنبل کردن
انجام دادن کاری با آسان ترین، سریع ترین و ارزان ترین راه
To do something in the easiest, cheapest, or fastest way
از سر و ته چیزی زدن ( به منظور کسب پول بیشتر یا بدست اوردن زمان بیشتر )
I want something deeper than the stuff you usually do for me, so don't look for ways
...
[مشاهده متن کامل]

to cut corners
اینبار ازت یک کار بهتر میخوام، پس دنبال این نباش از سر و ته ش بزنی.
@لَنگویچ

میانبر زدن در کاری .
به قول دوستان بار منفی دارد و معنی از کار زدن است .
نه صرفه جویی مثبت
شرتی کار کردن
از کار زدن
He cuts coners
میان بُر زدن
دور زدن قوانین
راه ساده و ارزان را برای سود بیشتر انتخاب کردن ( بار منفی دارد )
صرفه جویی در وقت و پول و انرژی, راه میانبر در کاری
سمبل کردن - به خاطر صرفه جویی در هزینه ها، کاری را کامل و صحیح انجام ندادن، ماست مالی کردن
ماست مالی کردن - کاری رو سر سری انجام دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس