cut back

/ˈkətˈbæk//kʌtbæk/

معنی: بریدن، تقلیل دادن، تقلیل
معانی دیگر: 1- کوتاه کردن، (از مدت و غیره) کاستن 2- (تولید و قیمت و مالیات و غیره) کم کردن، زدن از 3- (دویدن و غیره) ناگهان تغییر مسیردادن، جا خالی دادن، کاستن (به ویژه از شمار کارمندان یا تولید یا بودجه)، (رمان و فیلم و غیره) بازگشت به صحنه های پیشین، پس گشت، پسگشت a cutback shot نمای پسگشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a reduction, as in employees or production.
متضاد: increase

(2) تعریف: a quick shift to the reverse direction, as of a runner in football.

جمله های نمونه

1. a cutback in the production of shoes
کاهش در تولید کفش

2. a cutback shot
نمای پس گشت

3. When the bush has finished flowering, cut back all the stems.
[ترجمه گوگل]پس از پایان گلدهی بوته، تمام ساقه ها را برش دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی که بوته گل را به پایان رساند، همه ساقه ها را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They will be concerned to cut back expenditure on unnecessary items.
[ترجمه گوگل]آنها نگران کاهش هزینه های اقلام غیر ضروری خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آن ها نگران کاهش هزینه ها بر روی آیتم های غیر ضروری خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has announced plans to to cut back on defence spending by 10% next year.
[ترجمه گوگل]دولت اعلام کرده است که قصد دارد در سال آینده 10 درصد هزینه های دفاعی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]دولت طرح هایی را برای کاهش هزینه های دفاعی تا ۱۰ درصد در سال آینده اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gardener cut back all the bushes.
[ترجمه گوگل]باغبان همه بوته ها را برید
[ترجمه ترگمان]باغبان همه بوته ها را کنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overgrown deciduous shrubs can be cut back at this time of year.
[ترجمه گوگل]درختچه های برگریز بیش از حد رشد کرده را می توان در این زمان از سال قطع کرد
[ترجمه ترگمان]Overgrown shrubs deciduous را می توان در این زمان از سال کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Water allotments to farmers were cut back in the drought.
[ترجمه گوگل]تخصیص آب به کشاورزان در خشکسالی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]واگذاری آب به کشاورزان در خشکسالی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The doctor's told me to cut back on red meat.
[ترجمه گوگل]دکتر به من گفت گوشت قرمز را کم کنم
[ترجمه ترگمان]دکتر به من گفت که گوشت قرمز را ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Government has cut back on defence spending.
[ترجمه گوگل]دولت هزینه های دفاعی را کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]دولت هزینه های دفاعی را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The decision to cut back on film-making had a catastrophic effect on the nurturing of new talent.
[ترجمه گوگل]تصمیم به کاهش تولید فیلم تأثیر فاجعه باری بر پرورش استعدادهای جدید داشت
[ترجمه ترگمان]تصمیم قطع رابطه با فیلم سازی تاثیر فاجعه باری بر پرورش استعدادهای جدید داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Richer countries must do more to cut back carbon emissions.
[ترجمه گوگل]کشورهای ثروتمندتر باید برای کاهش انتشار کربن بیشتر تلاش کنند
[ترجمه ترگمان]کشورهای Richer باید کاره ای بیشتری برای کاهش انتشار کربن انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This kind of word has been cut back to save space.
[ترجمه گوگل]این نوع کلمه برای صرفه جویی در فضا کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]این نوع کلمات برای صرفه جویی در فضا کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cut back the shoots in spring to encourage bushier growth.
[ترجمه گوگل]شاخه ها را در بهار قطع کنید تا رشد بوته ای را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]جوانه ها را در بهار ببرید تا رشد bushier را تشویق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I smoke too much. I must cut back.
[ترجمه رضا نجاری] من زیاد ( بیش از حد ) سیگار می کشم باید کم کنم
|
[ترجمه گوگل]من بیش از حد سیگار می کشم باید کم کنم
[ترجمه ترگمان]زیاد سیگار می کشم باید برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The management has ordered a cutback in spending.
[ترجمه گوگل]مدیریت دستور کاهش هزینه ها را صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]مدیریت به تقلیل هزینه ها دستور داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A shortage of resources has led to a cutback.
[ترجمه گوگل]کمبود منابع منجر به کاهش هزینه شده است
[ترجمه ترگمان]کمبود منابع منجر به کاهش این کاهش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Male speaker There's been a cutback in the number of people using credit cards.
[ترجمه گوگل]سخنران مرد تعداد افرادی که از کارت های اعتباری استفاده می کنند کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]سخنگوی مرد، این کاهش تعداد افرادی است که از کارت های اعتباری استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Lansbury's new contract includes a cutback in her workload.
[ترجمه گوگل]قرارداد جدید لنزبری شامل کاهش حجم کاری او می شود
[ترجمه ترگمان]قرارداد جدید Lansbury شامل کاهش حجم کاری او می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A central reason cited for the cutback was the abject failure of highly touted sports movies.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی که برای کاهش قیمت ذکر شد، شکست فاحش فیلم‌های ورزشی بسیار تبلیغاتی بود
[ترجمه ترگمان]یک دلیل اصلی برای این کاهش، شکست پست فیلم های ورزشی معروف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The overall cutback in the funding of federal urban programs would require cities to look to state governments for aid.
[ترجمه گوگل]کاهش کلی بودجه برنامه های شهری فدرال مستلزم آن است که شهرها برای کمک به دولت های ایالتی مراجعه کنند
[ترجمه ترگمان]کاهش کلی بودجه برنامه های شهری فدرال به شهرها نیاز دارد تا به دولت های ایالتی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. There has been a significant cutback in the defence budget this year.
[ترجمه گوگل]کاهش قابل توجهی در بودجه دفاعی در سال جاری صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک کاهش قابل توجه در بودجه دفاعی در سال جاری وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. People are concerned about the cutback in federal welfare programs.
[ترجمه گوگل]مردم نگران کاهش برنامه های رفاهی فدرال هستند
[ترجمه ترگمان]مردم نگران کاهش برنامه های رفاهی فدرال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Cutback on foods with hidden sugar like ketchup, white bread, canned fruit, and salad dressing.
[ترجمه گوگل]کاهش مصرف غذاهای حاوی قند پنهان مانند سس کچاپ، نان سفید، میوه های کنسرو شده و سس سالاد
[ترجمه ترگمان]Cutback با شکر پنهان مانند سس گوجه فرنگی، نان سفید، کنسرو میوه و سالاد سالاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Compared its results with cutback method's, this method was high reliable, well repeatable and non - destruction.
[ترجمه گوگل]در مقايسه نتايج آن با روش برش، اين روش از قابليت اطمينان بالا، قابل تكرار و عدم تخريب برخوردار بود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با نتایج این روش، این روش، بسیار قابل اعتماد، خوب تکرارپذیری و عدم تخریب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. However, even after the cutback in their leverage, the Turtles kept performing.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی پس از کاهش در اهرم خود، لاک پشت ها به عملکرد خود ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی بعد از کاهش اهرم مالی، the عملکرد خود را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Without some drastic and immediate cutback in expenses, It'simply wasn't possible.
[ترجمه گوگل]بدون کاهش شدید و فوری در هزینه ها، این به سادگی امکان پذیر نبود
[ترجمه ترگمان]بدون کاهش شدید و فوری هزینه ها، ممکن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. If you were laid off in an across-the-board cutback, say so; otherwise, indicate that the move was your decision, the result of your action. Do not mention personality conflicts.
[ترجمه گوگل]اگر در یک کاهش عمومی از کار اخراج شدید، این را بگویید در غیر این صورت، نشان دهید که این حرکت تصمیم شما، نتیجه اقدام شما بوده است درگیری های شخصیتی را ذکر نکنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما در این صرفه جویی در کل شرکت کردید، بگویید، در غیر این صورت، نشان دهید که این حرکت تصمیم شما است، نتیجه اقدام شما تعارضات شخصیتی را ذکر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. There has been a cutback in federal subsidies. Too, rates have been increasing.
[ترجمه گوگل]یارانه های فدرال کاهش یافته است همچنین، نرخ ها افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]یک تقلیل در سوبسیدهای فدرال وجود داشته است نرخ ها در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. You can cutback this degeneration process by taking care of your bones in youthful days.
[ترجمه گوگل]شما می توانید با مراقبت از استخوان های خود در روزهای جوانی، این روند تخریب را کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید این روند انحطاط را با توجه به استخوان های خود در روزه ای جوانی قطع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بریدن (فعل)
chop, truncate, dock, cut off, cut, intercept, carve, rift, slice, flick, amputate, sliver, cut back, haggle, knife, shred, gash, engrave, whittle, incise, shear, mangle, raze, hack, exsect, hew, lancinate, resect, scarp, sever, skive, stump, sunder

تقلیل دادن (فعل)
reduce, lessen, cut, attenuate, weaken, scrimp, cut back, cut down

تقلیل (اسم)
reduction, diminution, depletion, cutback

تخصصی

[مهندسی گاز] ته مانده، تقلیل دادن، تقلیل
[سینما] پس برش - قطع به عقب - بازگشت شات به قضیه اول - قطع به گذشته
[عمران و معماری] بریده

انگلیسی به انگلیسی

• cut down on, reduce something, use less of something (e.g.: "i drink too much coffee, i decided to cut back")
curtailing, reduction, cutting down, decrease
a cutback is a reduction in an amount of money or resources.

پیشنهاد کاربران

1 -
to spend less, do less, or use less of something/ to reduce something, or to reduce it by a particular amount
کمتر خرج کردن، کمتر انجام دادن یا استفاده کمتر از چیزی
کاهش دادن چیزی یا کاهش آن به مقدار معین
...
[مشاهده متن کامل]

The government has announced plans to cut back on defence spending by 10 percent next year.
If exercise is causing you pain, you should cut back.
We have had to cut back deliveries.
The government has cut back $150 million of funding.
2 -
to cut off parts of a tree or other plant so that it becomes smaller
بریدن قسمت هایی از درخت یا گیاهان دیگر به طوری که کوچکتر شوند
هرس کردن
Some shrubs need to be cut back to allow more light to reach them.

cut backcut back
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cut-back
کاهش بلندی ، کاهش اندازه
برشِ برگشتی ، برشِ بازگشتی
برش به پشت ، پشت برش
برش به پس ، پس برش

برش به عقب
کم کردن هزینه
reduce the amount of sth that i east or use
کم کردن
کاهش دادن
کاستن
کم کردن
کاهش هزینه، کاهش بودجه
cut back on
از هزینه چیزی دیگری زدن به منظور پس انداز
هرس کردن
Cut down on=Cut back on
Reduce
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس