cut a dash


(عامیانه) جلوه کردن، نمود کردن

جمله های نمونه

1. He cut a dashing figure in his uniform.
[ترجمه گوگل]او یک چهره تند و تیز را در یونیفرم خود برید
[ترجمه ترگمان]او یک هیکل پر زرق و برق را در اونیفورم خود فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He really cuts a dash in his smart new uniform.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در یونیفرم هوشمند جدید خود یک خط تیره کوتاه می کند
[ترجمه ترگمان] اون واقعا با لباس جدیدش بدجوری زخمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With her new image, she'll certainly cut a dash on her holiday cruise.
[ترجمه گوگل]با تصویر جدید خود، او مطمئناً در سفرهای دریایی تعطیلات خود را کاهش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]با تصویر جدیدش، مطمئنا با یک سفر تفریحی در سفر تفریحی او را قطع خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Assistant Editor, Hellena Barnes cut a dash with her scissors.
[ترجمه گوگل]هلنا بارنز، دستیار سردبیر، با قیچی خود خط تیره ای برید
[ترجمه ترگمان]دستیار سردبیر، Hellena بارنز با قیچی a را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He cut a dashing figure in his black-leather jacket and blue jeans.
[ترجمه گوگل]او در ژاکت چرمی مشکی و شلوار جین آبی خود چهره ای جذاب بریده بود
[ترجمه ترگمان]یک هیکل پر زرق و برق در ژاکت چرمی و شلوار آبی رنگش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tall, dark, handsome and eloquent, our hero cuts a dashing figure in the little city with big ambitions.
[ترجمه گوگل]قهرمان ما قد بلند، تیره، خوش تیپ و خوش بیان، با جاه‌طلبی‌های بزرگ، چهره‌ای باهوش را در شهر کوچک می‌برد
[ترجمه ترگمان]بلند قد، تیره، زیبا، جذاب، قهرمان ما در این شهر کوچک با جاه طلبی بزرگ شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He cut a dash on the stage.
[ترجمه گوگل]او یک خط تیره روی صحنه برید
[ترجمه ترگمان]او ضربه ای به صحنه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you're determined to cut a dash in a designer dress,(sentence dictionary) consider hiring one.
[ترجمه گوگل]اگر مصمم به کوتاه کردن یک خط تیره در یک لباس طراح هستید، (فرهنگ لغت جملات) یکی را استخدام کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید a را در یک لباس طراح قطع کنید، (فرهنگ لغت)استخدام را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He cut a dash with fine clothes.
[ترجمه گوگل]او با لباس های خوب یک داشبورد برید
[ترجمه ترگمان]او با لباس های زیبا ضربه ای به آن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He really cut a dash in his smart new uniform.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در یونیفرم هوشمند جدید خود یک خط تیره کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان] اون واقعا یه نفر رو با لباس شیک تنش جدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The waitress hopes to cut a dash as an actress.
[ترجمه گوگل]پیشخدمت امیدوار است بتواند به عنوان یک بازیگر نقش آفرینی کند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت امیدوار است که به عنوان یک بازیگر نقش بازی را بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were able to take a high line, look impressive, cut a dash - on the cheap.
[ترجمه گوگل]آنها توانستند خط بالایی داشته باشند، چشمگیر به نظر برسند، یک خط تیره کوتاه کنند - ارزان
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند خط بالایی را بردارند، چشمگیر به نظر برسند، یک خط تیره را کاهش دهند - به قیمت ارزان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In colour respect, lively colour is leading role, additional, transparent color also the idiosyncratic cut a dash with its nature, simple, chasteness .
[ترجمه گوگل]از نظر رنگ، رنگ پر جنب و جوش نقش اول را دارد، رنگ اضافی، شفاف و خاص، با طبیعت، ساده و عفت خود، خط تیره ای برش می دهد
[ترجمه ترگمان]در احترام رنگ، رنگ زنده نقش اول را دارد، رنگ شفاف و شفاف همچنین تغییر پذیری ویژه را با ماهیت آن، ساده و chasteness قطع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. British Prime Minister Tony Blair strutted into the fashion world on Tuesday -- then revealed that his attempts to cut a dash in the beachwear range proved a disaster.
[ترجمه گوگل]تونی بلر، نخست‌وزیر بریتانیا روز سه‌شنبه وارد دنیای مد شد و سپس فاش کرد که تلاش‌های او برای کوتاه کردن لباس‌های ساحلی فاجعه‌بار بوده است
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر بریتانیا تونی بلر در روز سه شنبه در دنیای مد ظاهر شد و سپس آشکار کرد که تلاش او برای کاهش اختلاف در محدوده beachwear یک فاجعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس