cupola

/ˈkjuːpələ//ˈkjuːpələ/

معنی: طاق، کلاهک، گنبد، قبه
معانی دیگر: (برآمدگی کوچک و گنبد مانند روی بام) قبه، گنبدچه، گردبام، کوره ی کوچک (برای گدازش فلزات)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cupolated (adj.)
(1) تعریف: a dome, esp. one that covers all of the underlying structure, as of a circular or hexagonal room.

(2) تعریف: a small structure with a separate, usu. domed roof that projects upward from a building and is often used to house a bell, light, or the like.

جمله های نمونه

1. the cupola on top of the library
قبه ی (گنبدچه ی) بالای (ساختمان) کتابخانه

2. A high cupola of glass and iron crowned the roof.
[ترجمه گوگل]گنبدی بلند از شیشه و آهن سقف را تاج می‌کرد
[ترجمه ترگمان]گنبد بلندی از شیشه و آهن بر سقف نصب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In circular form, with a surmounting cupola, it had four adjacent apses, each with a semi-circular roofing.
[ترجمه گوگل]به شکل دایره‌ای، با گنبدی بر فراز، چهار اپیس مجاور هم داشت که هر کدام دارای سقفی نیم‌دایره‌ای بودند
[ترجمه ترگمان]به شکل دایره ای، با یک هرم واژگون شده، چهار apses مجاور داشت که هر کدام از آن ها یک سقف نیمه گرد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The squat cupola has fan-shaped windows, and the all-seeing eye in the centre of its ceiling suggests a certain Masonic influence.
[ترجمه گوگل]گنبد چمباتمه‌ای دارای پنجره‌هایی به شکل بادبزن است و چشم همه‌چیز در مرکز سقف آن حکایت از نفوذ خاصی از ماسون دارد
[ترجمه ترگمان]گنبد کوتاه، پنجره های shaped دارد، و چشم همه کس که در وسط سقف آن دیده می شود، تاثیر فراماسونی مشخصی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The truncated cone, which extends upwards through this cupola, is the original roof.
[ترجمه گوگل]مخروط ناقص که از میان این گنبد به سمت بالا امتداد می یابد، سقف اصلی است
[ترجمه ترگمان]مخروط ناقص، که از طریق این گنبد به بالا کشیده می شود، سقف اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Look too for the cupola and arched ceilings that marry the high decoration of Catholic churches with an excellent sense of style.
[ترجمه گوگل]به دنبال گنبد و سقف‌های قوسی نیز باشید که دکوراسیون بلند کلیساهای کاتولیک را با حس عالی سبک تلفیق می‌کند
[ترجمه ترگمان]به سقف های گنبدی و هلالی که با تزئینات بالای کلیساهای کاتولیک با احساس عالی سبک ازدواج می کنند نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sun transform the gild cupola into dazzling point of light.
[ترجمه گوگل]خورشید گنبد طلایی را به نقطه نورانی خیره کننده تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]خورشید گنبد را به نقطه درخشان نور تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper introduces control system for cupola.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم کنترل گنبد را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، سیستم کنترل را برای cupola معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I pop up the top, and there's a cupola.
[ترجمه گوگل]بالا می‌آیم، و گنبدی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]من از بالا سرم را بالا می کشم و گنبدی هم در سرم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cupola is a min kind of melting equipment.
[ترجمه گوگل]گنبد یک نوع حداقل تجهیزات ذوب است
[ترجمه ترگمان]گنبد یک نوع تجهیزات در حال ذوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A cupola in the distance caught their attention.
[ترجمه گوگل]گنبدی در دوردست توجه آنها را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]یک گنبد در دوردست توجه آن ها را جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main building had a high pointed roof with a cupola on top.
[ترجمه گوگل]ساختمان اصلی دارای سقفی نوک تیز با گنبدی در بالای آن بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان اصلی یک سقف نوک تیز با گنبدی بر روی آن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It features a two-story newsroom, a lobby decorated like a 1930s ocean liner and a Mount Vernon-style cupola on the roof.
[ترجمه گوگل]دارای اتاق خبر دو طبقه، لابی تزئین شده مانند کشتی اقیانوس اطلس دهه 1930 و گنبدی به سبک مانت ورنون در پشت بام است
[ترجمه ترگمان]این اتاق یک اتاق خبری دو طبقه است، یک لابی مانند یک کشتی اقیانوس پیما در دهه ۱۹۳۰ و یک گنبد به سبک Mount در سقف تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She had climbed the seventy-nine steps to the top of the tower and rested there beside the cupola.
[ترجمه گوگل]او هفتاد و نه پله را تا بالای برج بالا رفته بود و آنجا کنار قبه استراحت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او از هفتاد و نه قدم به بالای برج بالا رفت و در کنار گنبد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A very small piece of lead, like a tiny cupola with a lightly-milled edge.
[ترجمه گوگل]یک قطعه بسیار کوچک سرب، مانند یک گنبد کوچک با لبه‌ای که کمی آسیاب شده است
[ترجمه ترگمان]تکه کوچکی از سرب، مثل گنبد کوچکی با لبه تیز -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاق (اسم)
roof, tent, welkin, arch, vault, cupola, dome, odd number, big top, one piece

کلاهک (اسم)
cupola, bonnet, warhead, cap, lid

گنبد (اسم)
vault, cupola, dome, calotte, stupa, thole

قبه (اسم)
cupola, dome, knob, knop, thole, knurl

تخصصی

[عمران و معماری] قبه - گنبد
[زمین شناسی] قبه، گنبد (دیرین شناسی): یک گنبد بزرگ تاقی شده در رادیولرهای ایپوملارین. (سنگهای نفوذی): یک بیرون زدگی رو به بالا در توده نفوذی آذرین که به درون سقف خود توده رسوخ کرده است. مقایسه شود با: سقف آویزه، سقف آویز.

انگلیسی به انگلیسی

• dome; small tower on a roof
a cupola is a roof or part of a roof that is shaped like a round bowl turned upside-down, usually with a pointed spire in the centre.

پیشنهاد کاربران

cupola ( زمین شناسی )
واژه مصوب: گنبدسنگ
تعریف: برآمدگی بزرگی در سطح فوقانی یک تودۀ نفوذی آذرین که به درون سنگ دیوارۀ ( country rock ) بالای آن فرو رفته است

بپرس