cuff link

/ˈkəfˈlɪŋk//kʌflɪŋk/

(پیراهن مردانه) دکمه ی سردست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: either of a pair of linked buttons or other small device inserted into the buttonholes of a cuff to keep it closed.

جمله های نمونه

1. He clipped his cufflinks neatly in place.
[ترجمه گوگل]دکمه‌های سرآستین‌اش را به‌خوبی در جای خود بست
[ترجمه ترگمان]دگمه های پیراهنش را مرتب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cuff-links are only sold in pairs.
[ترجمه گوگل]دکمه سرآستین فقط به صورت جفت فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]لینک ها فقط به صورت جفتی فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I used to wear dinner suits with cufflinks and a top hat.
[ترجمه گوگل]کت و شلوارهای شام با دکمه سر دست و کلاه بالا می پوشیدم
[ترجمه ترگمان]من قبلا کت و شلوار dinner و کلاه لگنی بر سر داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Silver cufflinks are £4 9 and a Waterman 100 fountain pen is £120.
[ترجمه گوگل]دکمه سرآستین نقره ای 4 9 پوند و خودکار واترمن 100 120 پوند است
[ترجمه ترگمان]نقره cufflinks ۴ \/ ۴ پوند و یک قلم ۱۰۰ Waterman ۱۰۰ fountain ۱۲۰ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Silk tie, £5 silver and gold sun cufflinks, £29 blue and gold fountain pen, £10 Gucci.
[ترجمه گوگل]کراوات ابریشمی، 5 پوند دکمه سرآستین نقره ای و طلایی، خودکار 29 پوندی آبی و طلایی، 10 پوند گوچی
[ترجمه ترگمان]کراوات ابریشم، ۵ پوند نقره و طلایی cufflinks، ۲۹ پوند آبی و طلایی، ۱۰ پوند گوچی ۱۰ پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Watch out: the "cufflink index" could be next.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید: «شاخص دکمه سرآستین» می تواند بعدی باشد
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید: \"شاخص cufflink\" ممکن است بعدی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meanwhile, from next spring cufflink specialists Simon Carter will introduce knurled finishes to the fastening mechanism of some of its designs to provide better grip.
[ترجمه گوگل]در همین حال، از بهار آینده، متخصصان دکمه سرآستین، سیمون کارتر، روکش های خرطومی را به مکانیسم بست برخی از طرح های خود معرفی خواهند کرد تا چسبندگی بهتری داشته باشند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، از سوی متخصصانی که در بهار آینده، سایمون کارتر، knurled را معرفی خواهد کرد، knurled را به مکانیزم نصب برخی از طرح های خود برای کنترل بهتر معرفی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yes, a cufflink. I read about it in the paper. Unusual antique, wasn't it?
[ترجمه گوگل]بله دکمه سرآستین من در مورد آن در روزنامه خواندم عتیقه غیرمعمول، اینطور نیست؟
[ترجمه ترگمان] بله، یه cufflink توی روزنامه خوندم خیلی قدیمی بود، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. "I'd been a cufflink wearer for a long time and grew tired of seeing a lack of innovation in the sector," says media entrepreneur Anthony Hayward.
[ترجمه گوگل]آنتونی هیوارد، کارآفرین رسانه‌ای، می‌گوید: «من مدت‌هاست که دکمه سرآستین می‌بندم و از دیدن کمبود نوآوری در این بخش خسته شده‌ام
[ترجمه ترگمان]\"آنتونی هیوا رد\"، کارآفرین رسانه ای می گوید: \" من برای مدتی طولانی یک فرد cufflink بودم و از دیدن عدم نوآوری در این بخش خسته شدم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He wore a plain white shirt as fresh as new snow tiny gold cufflinks and a polka-dot tie.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن سفید ساده و تازه مثل دکمه سرآستین های طلایی ریز برفی و یک کراوات خال خالی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهنی سفید و سفید به تن داشت که تازه به سفیدی پوشیده بود و یک کراوات حنایی رنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "It's good to have a bit of Brunel on your cuff and it creates interest – otherwise a cufflink can just seem like a bit of gloss," says creative director Paul Brooking.
[ترجمه گوگل]پل بروکینگ، مدیر خلاق، می‌گوید: «داشتن کمی برونل روی سرآستین خوب است و باعث ایجاد علاقه می‌شود – در غیر این صورت یک دکمه سرآستین می‌تواند کمی براق به نظر برسد»
[ترجمه ترگمان]Paul Brooking، مدیر خلاق، می گوید: \" داشتن کمی of روی آستین شما خوب است و باعث ایجاد علاقه می شود - در غیر این صورت یک cufflink می تواند کمی روشن تر به نظر برسد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You told me in your below email that the cufflink picture from customer should be code no. C117
[ترجمه گوگل]شما در ایمیل زیر به من گفتید که عکس دکمه سر دست مشتری باید کد شماره باشد C117
[ترجمه ترگمان]شما در ایمیل زیر به من گفتید که تصویر cufflink از مشتری نباید کد باشد C۱۱۷
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps the most successful piece is a dumbbell design cufflink with four black pearls suspended on a bar of pav ?diamonds.
[ترجمه گوگل]شاید موفق ترین قطعه یک دکمه سرآستین با طرح دمبل با چهار مروارید مشکی باشد که بر روی میله ای از الماس های سنگی آویزان شده است
[ترجمه ترگمان]شاید بهترین وسیله حمل و نقل ساده است با چهار مروارید سیاه که روی میله of معلق است؟ الماس ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And so to his new business venture, Armrevolution, whose aim is to bring together a young team of graduate designers in jewellery and industrial design with a brief to overhaul the cufflink.
[ترجمه گوگل]و به همین ترتیب به سرمایه گذاری تجاری جدید او، Armrevolution، که هدف آن گردآوری یک تیم جوان از طراحان فارغ التحصیل در زمینه جواهرات و طراحی صنعتی است، با خلاصه ای برای تعمیرات اساسی دکمه سر دست
[ترجمه ترگمان]و به این ترتیب، Armrevolution، که هدف آن، گردهم آوردن یک تیم جوان از طراحان فارغ التحصیلان در طراحی جواهرات و طراحی صنعتی با خلاصه ای از بازسازی the می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small decorative accessory used to close the cuffs on the sleeves of a shirt
cufflinks are small decorative objects used for holding together a shirt cuff.

پیشنهاد کاربران

cuff link ( n ) =one of a pair of small decorative objects used for fastening shirt cuffs together, e. g. a pair of gold cuff links.
cuff link
دکمه سردست یا دکمه سرآستین

بپرس