cucumber

/ˈkjuːkəmbər//ˈkjuːkʌmbə/

معنی: خیار، هر بوته یا میوه خیاری شکل
معانی دیگر: (میوه ی این گیاه) خیار، (گیاه شناسی) بته ی خیار (cucumis sativus از خانواده ی gourd که گیاهی خزنده و آویزی است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an edible fruit of a creeping vine, usu. long and cylindrical with a hard green skin and greenish white flesh.

(2) تعریف: the vine itself.

جمله های نمونه

1. cucumber seed can be sown in may
تخم خیار را می توان در ماه مه کاشت.

2. cucumber vine
نرم ساقه ی خیار

3. a cucumber patch
جالیز خیار

4. a giant cucumber
خیار بسیار بزرگ

5. you must pole cucumber plants
بایستی بته های خیار را با چوب نگهداری.

6. cool as a cucumber
1- خونسرد،مسلط به خود،آرام و متین 2- خنک و راحت،دنج

7. He gave me a huge cucumber.
[ترجمه گوگل]او یک خیار بزرگ به من داد
[ترجمه ترگمان]او یک خیار بزرگ به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's as cool as a cucumber outdoors.
[ترجمه گوگل]به اندازه یک خیار در فضای باز خنک است
[ترجمه ترگمان]خیار به اندازه یک خیار در بیرون از منزل خنک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peel the cucumber and chop it into small cubes.
[ترجمه گوگل]خیار را پوست بگیرید و به مکعب های کوچک خرد کنید
[ترجمه ترگمان]خیار را کم کنید و آن را به تکه های کوچک برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She looks efficient and as cool as a cucumber .
[ترجمه گوگل]او کارآمد به نظر می رسد و مانند خیار خنک است
[ترجمه ترگمان]او به نظر کارآمد می آید و مثل خیار سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is as cool as a cucumber upon every act of atrocity.
[ترجمه گوگل]او در برابر هر عمل وحشیانه ای مانند خیار خونسرد است
[ترجمه ترگمان]او به سردی خیار روی هر عمل of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cucumber makes me belch.
[ترجمه گوگل]خیار مرا آروغ می کند
[ترجمه ترگمان]Cucumber مجبورم کرد آروغ بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Slice the cucumber thinly.
[ترجمه Hassan] خیار را بصورت ورقه نازک برش بزنید
|
[ترجمه گوگل]خیار را نازک برش دهید
[ترجمه ترگمان]خیار را به آرامی تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Serve hot, accompanied by a tomato and cucumber salad.
[ترجمه گوگل]آن را گرم و همراه با سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید
[ترجمه ترگمان]این غذا را با یک سالاد گوجه فرنگی و خیار سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A cucumber sandwich is curling its lip.
[ترجمه گوگل]ساندویچ خیار لبش را فر می کند
[ترجمه ترگمان]یک ساندویچ خیار روی لب هایش جمع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Garnish with cucumber strips and cilantro. 4 to 6 servings.
[ترجمه گوگل]با نوارهای خیار و گشنیز تزئین کنید 4 تا 6 وعده
[ترجمه ترگمان]garnish با تکه های خیار و گشنیز دیده می شود ۴ تا ۶ وعده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He bit into one of Sarah's ham and cucumber sandwiches; his taste buds appreciated them.
[ترجمه گوگل]او یکی از ساندویچ های ژامبون و خیار سارا را گاز گرفت جوانه های چشایی او از آنها قدردانی کردند
[ترجمه ترگمان]او یکی از ساندویچ گوشت و خیار سارا را گاز زد؛ buds از آن ها قدردانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیار (اسم)
option, cucumber

هر بوته یا میوه خیاری شکل (اسم)
cucumber

انگلیسی به انگلیسی

• green vegetable which grows on vines
a cucumber is a long vegetable with a dark green skin and white flesh, usually eaten uncooked in salad.

پیشنهاد کاربران

cucumber ( n ) ( kyukʌmbər ) =a long vegetable with dark green skin and light green flesh, that is usually eaten raw
cucumber
معنی واضح خیار!
خیار Cucumber
نام علمی Cucumis sativus
خیار
با سلام و احترام.
برای خیار چنبر که در انگلیسی با عنوان armenian cucumber نامیده میشودسه عبارت دیگر که مترادف بوده و معنی خیار چنبر میدهند نیز استفاده میشود. لطفا در صورت امکان این سه ورودی برای کلمه خیار چنبر در دیکشنری ( انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی ) افزوده شود:
...
[مشاهده متن کامل]

snake cucumber
yard - long cucumber
snake melon

بپرس