crunchy

/ˈkrʌntʃi//ˈkrʌntʃi/

(آنچه که صدای قروچ قروچ ایجاد کند) خش خش کننده، کروچی، کلوچی، کروچگر، ترد، قاق، قاق kloucheh bread is very crunchy نان کلوچه خیلی ترد است

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: crunchier, crunchiest
مشتقات: crunchily (adv.), crunchiness (n.)
• : تعریف: making or capable of making a crunching sound, esp. when chewed; crispy.
مشابه: crisp

- Fresh celery is so nice and crunchy.
[ترجمه GH.AD] کرفس تازه خیلی خوب و ترد است.
|
[ترجمه گوگل] کرفس تازه خیلی خوب و ترد است
[ترجمه ترگمان] کرفس تازه خیلی قشنگ و ترد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. kloucheh bread is very crunchy
نان کلوچه خیلی ترد است.

2. Delicious stir fried with meats, they have a crunchy texture similar to string beans, but they cook faster.
[ترجمه گوگل]خوش طعم سرخ شده با گوشت، بافت تردی شبیه لوبیا چیتی دارند، اما زودتر می پزند
[ترجمه ترگمان]stir لذیذ که با گوشت سرخ شده، یک بافت ترد شبیه به لوبیا نخ دارند، اما آن ها سریع تر آشپزی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are big, crunchy and toasted just right, and the ones everyone fishes out first are temptingly powdered with paprika.
[ترجمه گوگل]آنها بزرگ، ترد و درست برشته شده اند، و آنهایی که همه ابتدا ماهی می گیرند، به طرز وسوسه انگیزی با پاپریکا پودر می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم بزرگ، ترد و برشته هستند و هر کسی اول ماهی را بیرون می کشد و با فلفل پودر می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Crisp, crunchy cookies are usually high in fat.
[ترجمه گوگل]کوکی‌های ترد و ترد معمولاً چربی بالایی دارند
[ترجمه ترگمان]چیپس، معمولا خیلی چاق و چله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These leaves are valued for their crunchy texture and slightly smoky flavour, and are usually sold in plastic bags.
[ترجمه گوگل]این برگ ها به دلیل بافت ترد و طعم کمی دودی ارزش دارند و معمولاً در کیسه های پلاستیکی فروخته می شوند
[ترجمه ترگمان]این برگ ها برای بافت ترد و بوی کمی دود گرفته می شوند و معمولا در کیسه های پلاستیکی فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pollack was equally good-crisp and crunchy on the outside, meaty and moist within.
[ترجمه گوگل]پولاک از بیرون به همان اندازه ترد و ترد بود، داخل گوشتی و مرطوب بود
[ترجمه ترگمان]The به همان اندازه خوب بود - ترد و ترد در بیرون، گوشتی و مرطوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Walnuts add crunchy goodness to salads, soups, and desserts.
[ترجمه گوگل]گردو به سالادها، سوپ ها و دسرها خاصیت ترد می بخشد
[ترجمه ترگمان]گردو خوبی ترد را به سالاد، سوپ ها و دسرهای دیگر اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Children love crunchy breakfast cereals and they're full of vitamins too.
[ترجمه گوگل]کودکان غلات صبحانه ترد را دوست دارند و همچنین سرشار از ویتامین هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها غلات صبحانه را دوست دارند و سرشار از ویتامین هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Try these deliciously crunchy potato skins with garlic mayonnaise as an alternative to the chive and garlic dressing.
[ترجمه گوگل]این پوست سیب زمینی ترد خوشمزه را با سس مایونز سیر به عنوان جایگزینی برای سس پیازچه و سیر امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]این پوست سیب زمینی شیرین را با سیر به عنوان یک جایگزین برای the و لباس سیر امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Decorate, if wished, with edible flowers and a crunchy lettuce heart salad.
[ترجمه گوگل]در صورت تمایل، با گل های خوراکی و سالاد قلب کاهوی ترد تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]decorate، اگر مایل باشد، با گل های خوردنی و سالاد کاهو و سالاد کاهو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This super crunchy coating turns out to be ultra-skinny noodles.
[ترجمه گوگل]این روکش فوق العاده ترد به نظر می رسد نودل های فوق العاده لاغری است
[ترجمه ترگمان] این روکش خیلی ترد تبدیل به یه رشته ultra لاغر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She uses a thick, crunchy cornmeal coating to protect the lean meat.
[ترجمه گوگل]او از یک پوشش ضخیم و ترد آرد ذرت برای محافظت از گوشت بدون چربی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از یک پوشش ضخیم و ضخیم ترد برای حفاظت از گوشت لاغر استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cream white and brown sugars, salt, butter and crunchy peanut butter thoroughly in large mixing bowl. Beat egg and vanilla into creamed mixture until light and fluffy.
[ترجمه گوگل]شکرهای سفید و قهوه ای، نمک، کره و کره بادام زمینی ترد را در یک کاسه بزرگ مخلوط کنید تخم مرغ و وانیل را در مخلوط خامه ای با همزن بزنید تا سبک و پفکی شود
[ترجمه ترگمان]خامه سفید و خامه قهوه ای، نمک، کره و کره بادام زمینی به طور کامل در کاسه بریزید تخم مرغ و وانیل را تا زمانی که سبک و کرکی نرم شود به مخلوط creamed بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The crunchy kibbles help gently scrub away plaque and prevent tartar build up on the outside.
[ترجمه گوگل]کیبل های ترد به پاک کردن ملایم پلاک و جلوگیری از تجمع جرم در قسمت بیرونی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]The ترد به نرمی به تمیز کردن پلاک کمک می کند و از ساختن تارتار در بیرون جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• brittle; making a crackly sound (when chewed, stepped on, etc.)
crunchy food is hard or crisp, and makes a noise when you eat it.

پیشنهاد کاربران

crunchy ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: کروچنده
تعریف: ویژگی مادۀ غذایی ای که در هنگام جویدن در دهان به علت شکنندگی صدا ایجاد می کند
خرچ خرچ
ترد و شکننده.
ی جورایی صدای خش خش کردن
خشک ( خالی از چربی و آب، یجورایی برشته و ترد )
ترد و نازک یا ترد وتازه

بپرس