cruiser

/ˈkruːzər//ˈkruːzə/

معنی: رزمناو
معانی دیگر: (نیروی دریایی) رزمناو، (هواپیما و قایق و اتومبیل و غیره) تفریحی، نوردگر، گردشگر (رجوع شود به: cruise)، کشتی یا تاکسی یا کسی که گشت میزند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a medium-sized, fast warship with a great range.

(2) تعریف: a large motor-powered boat with living quarters; cabin cruiser.

(3) تعریف: a police car.

(4) تعریف: someone or something that cruises.

جمله های نمونه

1. the cruiser knifed through heavy seas
رزمناو سینه ی دریای خروشان را می شکافت.

2. The cruiser knifed through the heavy sea.
[ترجمه گوگل]رزمناو با چاقو از دریای سنگین عبور کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین cruiser از میان دریای بزرگ چاقو فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He served on a merchant cruiser.
[ترجمه گوگل]او در یک رزمناو تجاری خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]اون تو یه کشتی تفریحی بازرگانی خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cruiser stood off the beaches, waiting for the orders.
[ترجمه گوگل]رزمناو در کنار سواحل ایستاده بود و منتظر دستور بود
[ترجمه ترگمان]cruiser کنار سواحل ایستاده بودند و منتظر دستور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The snow cruiser proved hopelessly unsuited to Antarctic conditions.
[ترجمه گوگل]این رزمناو برفی به طور ناامیدکننده ای برای شرایط قطب جنوب مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]The برفی به طرز ناامید کننده ای به شرایط قطب جنوب نامتناسب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The cruiser sheared through the water.
[ترجمه گوگل]رزمناو از میان آب عبور کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین cruiser از میان آب کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fast cruiser soon overhauled the old cargo boat.
[ترجمه گوگل]رزمناو سریع به زودی قایق باری قدیمی را تعمیرات اساسی کرد
[ترجمه ترگمان]cruiser سریع قایق قدیمی را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cruiser was surrounded by the enemy.
[ترجمه گوگل]رزمناو در محاصره دشمن قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]cruiser در محاصره دشمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Five rescued as cabin cruiser capsizes.
[ترجمه گوگل]پنج نفر در اثر واژگونی رزمناو کابین نجات یافتند
[ترجمه ترگمان]پنج نفر به عنوان cruiser کابین قایق نجات پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nearby, the charred remains of a cabin cruiser.
[ترجمه گوگل]در همان نزدیکی، بقایای سوخته یک رزمناو کابینی
[ترجمه ترگمان]همین نزدیکی ها، بقایای لاشه هواپیما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cruiser was pulled up below and the cops were questioning an old man with gray hair.
[ترجمه گوگل]رزمناو به پایین کشیده شد و پلیس در حال بازجویی از پیرمردی با موهای خاکستری بود
[ترجمه ترگمان]The به پایین کشیده شد و پلیس ها از پیرمردی با موهای خاکستری سوال می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Sverdlov-class of cruiser, of which 22 were to be built, was an extremely versatile type of warship.
[ترجمه گوگل]رزمناو کلاس Sverdlov که قرار بود 22 فروند از آن ساخته شود، یک نوع کشتی جنگی بسیار همه کاره بود
[ترجمه ترگمان]The -، که ۲۲ نفر آن را ساخته بودند، نوع بسیار متنوع کشتی جنگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His command of a heavy cruiser followed the normal course for promotion to flag rank.
[ترجمه گوگل]فرماندهی او بر یک رزمناو سنگین مسیر عادی را برای ارتقاء به رتبه پرچم دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]دستور او برای یک cruiser سنگین به دنبال مسیر عادی ارتقا رتبه پرچم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You admit that once we repair the battle cruiser nothing will stop Wienis from attacking us.
[ترجمه گوگل]شما اعتراف می کنید که وقتی ما رزمناو نبرد را تعمیر کنیم، هیچ چیز مانع حمله وینیس به ما نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]شما اعتراف می کنید که وقتی ما the رو ترمیم کردیم هیچ چیز جلودار ما نیست که به ما حمله کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. By contrast, a cruiser is utterly directed, as Schopenhauer might have put it, towards the extinction of his desire.
[ترجمه گوگل]در مقابل، یک رزمناو، همانطور که شوپنهاور گفته است، کاملاً به سمت انقراض میل خود هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]در مقابل، همان طور که شوپنهاور ممکن است آن را در معرض انقراض هوس قرار دهد، یک کشتی cruiser به کلی هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رزمناو (اسم)
man-of-war, cruiser

تخصصی

[عمران و معماری] ناو

انگلیسی به انگلیسی

• navy ship; battle-ship; cruise liner; squad-car, patrol-car
a cruiser is a motor boat with a cabin for people to sleep in.
a cruiser is also a large, fast warship.
a cruiser is also a police car; used in american english.

پیشنهاد کاربران

رزمناو ( نیروی دریایی )
cruiser 3 ( n ) =a police car
cruiser
cruiser 2 ( n ) ( also cabin cruiser ) =a boat with a motor and room for people to sleep, used for pleasure trips
cruiser
cruiser 1 ( n ) ( kruzər ) =a large fast ship used in war
cruiser
cruiser ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دورسیر
تعریف: نوعی کشتی سیاحتی و تفریحی منحصراً برای پیمودن مسافت های طولانی
دریانورد
ناوشکن برایِ مُفرَد: CRUISER وَ ناوشکن ها برایِ جَمع: CRUISERS
ماشین پلیس
پیماینده ، پیمایشگر ، رونده

بپرس