crocodile

/ˈkrɑːkəˌdaɪl//ˈkrɒkədaɪl/

معنی: تمساح، سوسمار
معانی دیگر: (جانورشناسی) تمساح، سوسمار (آبی) (زیر تیره ی crocodylinae)، مکرمج، پوست سوسمار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of various large reptiles found in tropical swamps, with a thick, tough skin, a long tail, and a pointed snout.

(2) تعریف: any similar reptile, such as an alligator.

جمله های نمونه

1. A crocodile was lurking just below the surface.
[ترجمه گوگل]یک تمساح درست در زیر سطح کمین کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک کروکودیل، درست زیر سطح آب پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crocodile is a strange-looking creature.
[ترجمه گوگل]تمساح موجودی عجیب و غریب است
[ترجمه ترگمان]سوسمار موجود عجیبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her crocodile skin clutch bag matched her shoes.
[ترجمه گوگل]کیف کلاچ پوست کروکودیل او با کفش هایش ست می شد
[ترجمه ترگمان]کیف پوست crocodile با کفش های او همخوانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The crocodile lays its eggs on land.
[ترجمه نجاتی] تمساح تخم خود را بر زمین می گذارد
|
[ترجمه گوگل]تمساح تخم هایش را روی خشکی می گذارد
[ترجمه ترگمان]The تخم خود را روی زمین می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a crocodile - infested swamp.
[ترجمه گوگل]این یک باتلاق آلوده به کروکودیل است
[ترجمه ترگمان] این یه باتلاق crocodile
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crocodile killed its prey by keeping it under and drowning it.
[ترجمه محمد حسین] تمساح شکارش را با نگه داشتن آن شکار در زیر و غرق شدنش می کشد
|
[ترجمه گوگل]کروکودیل با نگه داشتن طعمه خود در زیر و غرق کردن طعمه خود را کشت
[ترجمه ترگمان]سوسمار شکارش را با نگه داشتن آن کشته و در حال غرق کردن آن کشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sight of George shedding crocodile tears made me sick.
[ترجمه گوگل]دیدن جورج در حال ریختن اشک تمساح حالم را بد کرد
[ترجمه ترگمان]دیدن چهره جورج که باعث شد حالم به هم بخورد، حالم به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's have no more politicians shedding crocodile tears for the unemployed.
[ترجمه گوگل]بیایید دیگر سیاستمدارانی برای بیکاران اشک تمساح نریزند
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید سیاست مداران دیگری نداشته باشیم که اشک های تمساح را برای افراد بی کار بریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They weep crocodile tears for the poor, but are basically happy with things as they are.
[ترجمه گوگل]آنها برای فقرا اشک تمساح می گریند، اما اساساً از چیزهایی که هستند خوشحال هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها اشک تمساح را برای فقرا گریه می کنند اما اساسا از چیزهایی که هستند خوشحال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A cloud like a fluffy white crocodile basked at the bottom of the vast open fan of fading turquoise sky.
[ترجمه گوگل]ابری مانند یک تمساح سفید کرکی که در ته هوای باز و وسیع آسمان فیروزه‌ای محو شده فرو رفته است
[ترجمه ترگمان]ابری مثل یک تمساح سفید کرکی، در انتهای آن بادبزنی وسیع و وسیع که در حال محو شدن از آسمان فیروزه ای است، دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I gave a crocodile smile and took a cultural break.
[ترجمه گوگل]لبخند تمساح زدم و استراحت فرهنگی کردم
[ترجمه ترگمان]یک لبخند crocodile زدم و یک استراحت فرهنگی کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But far be it for us to shed crocodile tears over the bruised egos of our male counterparts.
[ترجمه گوگل]اما دور از انتظار ماست که اشک تمساح بر سر نفس های کبود همتایان مردمان بریزیم
[ترجمه ترگمان]اما برای ما این است که چشمان crocodile همتایان مرد مان را سرازیر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So much for the exiles' crocodile tears over Elian's removal.
[ترجمه گوگل]خیلی از اشک تمساح تبعیدیان به خاطر حذف الیان
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که در تبعید به سر می برند، اشک تمساح به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That was real crocodile skin.
[ترجمه خش] اون یه پوست واقعی کروکودیل بود
|
[ترجمه گوگل]این پوست تمساح واقعی بود
[ترجمه ترگمان]پوست تمساح واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمساح (اسم)
alligator, crocodile

سوسمار (اسم)
crocodile, lizard, iguana, varan

انگلیسی به انگلیسی

• predatory aquatic reptile
a crocodile is a large reptile with a long body. crocodiles live in rivers and eat meat.

پیشنهاد کاربران

crocodile ( n ) ( krɑkəˌdaɪl ) ( informal croc ) =a large reptile with a long tail, hard skin, and very big jaw. Crocodiles live in rivers and lakes in hot countries.
crocodile
crocodile تلفظ کروکدآیل
به معنی "صف طولانی . . . " هم هست.
a crocodile of soldiers
یک صف طولانی از سربازان
Crocodile 🐊:تمساح با پوزه Vشکل
Alligator 🐊:تمساح با پوزه Uشکل

کروکدیل / تمساح / سوسمار 🐊
کروکودیل نوعی تمساح 🐊🐊🐊🐊🐊🐊🐊
کروکدیل

🐊🐊 کروکدیل
تمساح

کروکودیل یا همون تمساح
از نظر من به معنی کروکودیل
همون طور که از تلفظ اش معلوم است معنی آن کروکودیل یا نوعی تمساح است
ب معنی کروکودیل آبی
کروکودیل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس