criminal law

/ˈkrɪmənl̩ˈlɑː//ˈkrɪmɪnl̩lɔː/

معنی: حقوق جزا
معانی دیگر: (حقوق) قانون جزا، حقوق کیفری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: that area of law having to do with crime and its punishment.

جمله های نمونه

1. 34 protesters were arrested for violating criminal law.
[ترجمه گوگل]34 معترض به دلیل نقض قوانین کیفری دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]۳۴ معترض برای نقض قوانین کیفری دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's an authority on criminal law.
[ترجمه گوگل]او یک مرجع حقوق کیفری است
[ترجمه ترگمان]او یک قدرت قانونی در رابطه با قانون جزا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Criminal law does not treat traffic offences with the gravity they deserve.
[ترجمه گوگل]قانون کیفری با جرایم رانندگی با شدتی که شایسته آن است برخورد نمی کند
[ترجمه ترگمان]قانون جنایی با جرائم ترافیکی که شایستگی آن را دارند، رفتار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They saw criminal law as an instrument for improving public morals.
[ترجمه گوگل]آنها قوانین کیفری را ابزاری برای بهبود اخلاق عمومی می دانستند
[ترجمه ترگمان]آن ها قانون جزا را ابزاری برای بهبود اخلاقیات عمومی دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have to bone up on criminal law for a test next week.
[ترجمه گوگل]من باید هفته آینده در مورد قوانین کیفری برای یک آزمایش صحبت کنم
[ترجمه ترگمان]من باید هفته آینده برای آزمایش به قانون جزا بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a professor of criminal law at Harvard University law school.
[ترجمه گوگل]او استاد حقوق جزا در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد بود
[ترجمه ترگمان]او استاد حقوق کیفری در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Criminal law is not the best instrument for dealing with family matters.
[ترجمه گوگل]قانون کیفری بهترین ابزار برای رسیدگی به مسائل خانوادگی نیست
[ترجمه ترگمان]قانون جنایی بهترین ابزار برای رسیدگی به مسائل خانوادگی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. According to the criminal law murder can be a capital offence.
[ترجمه گوگل]طبق قانون کیفری، قتل می تواند جرم باشد
[ترجمه ترگمان]طبق قانون جنایی، قتل می تواند یک جرم بزرگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Within criminal law almost anything could be defined as "crime".
[ترجمه گوگل]در قوانین جزایی تقریباً هر چیزی را می توان به عنوان "جرم" تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]در قانون جزا تقریبا هر چیزی می تواند به عنوان \"جرم\" تعریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As with contemporary campaigns around the criminal law, the state opted for a neutral course of non-intervention.
[ترجمه گوگل]مانند کمپین‌های معاصر پیرامون قوانین کیفری، دولت روش بی‌طرفی را برای عدم مداخله انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]همانند مبارزات معاصر در مورد قانون جزا، دولت یک دوره خنثی از عدم مداخله انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Criminal law is assumed to express and reflect the interests of the ruling class.
[ترجمه گوگل]فرض بر این است که حقوق کیفری بیانگر و منعکس کننده منافع طبقه حاکم است
[ترجمه ترگمان]قانون جنایی جهت بیان و انعکاس منافع طبقه حاکم بر عهده گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both criminal law and contract exhibit a tendency to convert such presumptions into irrebuttable rules of law.
[ترجمه گوگل]هم حقوق جزا و هم قرارداد تمایلی به تبدیل چنین فرضیاتی به قواعد حقوقی انکارناپذیر دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو قانون و قرارداد جنایی تمایل به تبدیل این فرضیات به قوانین irrebuttable دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The accused may be prosecuted under Criminal Law whereas a private individual may be sued under Civil Law.
[ترجمه گوگل]متهم ممکن است بر اساس قانون کیفری تحت تعقیب قرار گیرد در حالی که یک فرد خصوصی ممکن است بر اساس قانون مدنی تحت تعقیب قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]متهمان ممکن است تحت قانون جنایی تحت پی گرد قانونی قرار بگیرند در حالی که یک فرد خصوصی ممکن است تحت قانون مدنی تحت پی گرد قانونی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two problematical areas in modern-day criminal law are dishonesty and intention.
[ترجمه گوگل]دو حوزه مشکل ساز در حقوق کیفری امروزی، عدم صداقت و قصد است
[ترجمه ترگمان]دو منطقه problematical در قانون جنایی امروزی، عدم صداقت و قصد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He specialized in criminal law.
[ترجمه گوگل]او در حقوق جزا تخصص داشت
[ترجمه ترگمان]او در قانون جزا تخصص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حقوق جزا (اسم)
criminal law, penal code

تخصصی

[حقوق] حقوق کیفری، حقوق جزا، حقوق جنایی

انگلیسی به انگلیسی

• laws which pertain to criminal offenses

پیشنهاد کاربران

هرکیفی یک کیفری دارد
هرکیفی کیفری دارد
حقوق جزایی
معادل فارسی حقوق کیفری
معنی کلمه /هر کیفی کیفری دارد/
حقوی جزایی
حقوق جزا
حقوقِ جنایی

بپرس