crib

/ˈkrɪb//krɪb/

معنی: اخور، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه، کش رفتن یا دزدیدن
معانی دیگر: تختخواب کودک، تخت بچه (که دو سویش نرده دارد)، انبار غله (در مزرعه)، غله دان، راشدان، (عامیانه) دله دزدی، (آموزش) تقلب (در امتحان)، (عامیانه) دله دزدی کردن، دزدی ادبی کردن، (آموزش) ورقه ی تقلب نوشتن، نت کشیدن، (در امتحان) تقلب کردن، آخور (manger هم می گویند)، (جایگاه دام ها) آخورگاه، طویله، کمرا، ستورگاه، حصار، باره، خانه ی کوچک، کلبه، کاشانه، اتاق کوچک، اتاقچه، (در معدن و تونل و غیره) شمع، چوب بست، طاق نگهدار، طاقبند، (معماری - دهانه یا مدخل یا پایه ی زیرآبی) صندوقه، زیراب، پل بنیان، در طویله قرار دادن، جا کردن، محدود کردن، (کودک را) در بستر گذاشتن، آخوردار کردن، (کودک) تخت دار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stationary bed with high, barred sides for an infant or young child.

- The baby looked so sweet sleeping peacefully in his crib.
[ترجمه گوگل] بچه خیلی شیرین به نظر می رسید که آرام در گهواره اش می خوابید
[ترجمه ترگمان] بچه به قدری شیرین به نظر می رسید که در تخت خوابش خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a cattle stall or feed trough.

- They filled the crib with feed.
[ترجمه گوگل] گهواره را از خوراک پر کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها گهواره را با غذا پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a storage bin or building, esp. for corn.

- We store the corn in the corn crib and let it dry in there.
[ترجمه گوگل] ذرت ها را در گهواره ذرت ذخیره می کنیم و می گذاریم در آنجا خشک شود
[ترجمه ترگمان] ذرت را در گهواره ذرت نگه می داریم و آن را خشک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a supporting framework used in construction or in mine or well shafts.

(5) تعریف: a heavy underwater framework for supporting a structure such as a pier, dock, boathouse, or the like.

(6) تعریف: (informal) a theft, esp. of another's writings; plagiarism.

(7) تعریف: (informal) written information used illicitly by a student, as during an examination; pony.

- The teacher almost caught me using my crib.
[ترجمه گوگل] معلم تقریباً مرا در حال استفاده از تختم گرفت
[ترجمه ترگمان] معلم نزدیک بود منو با استفاده از گهواره - م بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(8) تعریف: (chiefly British) a young baby's bed which can be rocked from side to side; cradle.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cribs, cribbing, cribbed
(1) تعریف: to confine in, or as though in, a crib.
مشابه: cage

(2) تعریف: to provide a crib for.

(3) تعریف: (informal) to plagiarize or steal.
مشابه: lift, plagiarize
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: cribber (n.)
• : تعریف: (informal) to use unpermitted aids, as in an examination.

- You must have cribbed to get such a good grade!
[ترجمه پرهام] احتمالا با تقلب چنین نمره ی خوبی گرفته ای.
|
[ترجمه گوگل] حتماً گهواره کرده اید تا چنین نمره خوبی بگیرید!
[ترجمه ترگمان] ! تو باید خیلی وقت داشته باشی که کلاس خوبی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. crib note
ورقه ی تقلب

2. corn crib
انبار ذرت

3. brian was burbling in his crib
برایان در گهواره اش مشغول بوبو کردن بود.

4. the baby was playing in her crib
بچه در تخت خود بازی می کرد.

5. the baby was babbling away in his crib all morning
کودک تمام صبح در گهواره ی خود غان و غون می کرد.

6. This answer must be a crib: it's exactly the same as Jones's.
[ترجمه گوگل]این پاسخ باید گهواره باشد: دقیقاً همان جواب جونز است
[ترجمه ترگمان]این جواب باید یک گهواره باشد: دقیقا مثل جونز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm not at my crib, I'm at Jed's house.
[ترجمه گوگل]من در گهواره ام نیستم، من در خانه جد هستم
[ترجمه ترگمان]من تو گهواره م نیستم، من خونه جد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mary deposited the baby in the crib.
[ترجمه گوگل]مریم نوزاد را در گهواره گذاشت
[ترجمه ترگمان]مری بچه را در گهواره گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This crib takes apart for easy storage.
[ترجمه گوگل]این تخت برای نگهداری آسان از هم جدا می شود
[ترجمه ترگمان]این گهواره برای یه انبار راحت از هم جدا میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He didn't want anyone to crib the answers from him.
[ترجمه گوگل]او نمی‌خواست کسی پاسخ‌های او را بخواند
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست کسی جواب را از او بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He made a simple crib for the baby, and heaped praise on Sien whenever she acted maternally.
[ترجمه گوگل]او یک تخت ساده برای نوزاد درست کرد و هر زمان که سیین مادرانه رفتار می کرد از او تمجید می کرد
[ترجمه ترگمان]او گهواره ساده ای را برای بچه درست کرد و هر بار که به maternally عمل می کرد، تعریف و تمجید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He walked the streets, crawling from crib to crib.
[ترجمه گوگل]او در خیابان ها راه می رفت و از گهواره ای به گهواره دیگر می خزد
[ترجمه ترگمان]در خیابان ها راه می رفت و از تخت خواب به تخت خواب نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They said at the time it was a crib, and La Sylphide is indeed markedly different from any other Bournonville ballet.
[ترجمه گوگل]آنها در آن زمان گفتند که این یک گهواره است، و La Sylphide واقعاً با هر باله دیگری Bournonville متفاوت است
[ترجمه ترگمان]آن ها در آن زمان گفتند که این یک تخت خواب است و لا Sylphide به طور قابل توجهی با دیگر باله Bournonville تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tiptoeing over to the crib, he looked down at the red wrinkled face of the sleeping child.
[ترجمه گوگل]با نوک پا به تخت خواب، به صورت چروک قرمز کودک خوابیده نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]به طرف تخت خم شد و به چهره چروکیده کودک خفته نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He would play crib with zest with the lowest characters and would allow no argument.
[ترجمه گوگل]او گهواره ای با ذوق و شوق با کمترین شخصیت ها بازی می کرد و اجازه هیچ بحثی را نمی داد
[ترجمه ترگمان]او با کم ترین شخصیت گهواره را بازی می کرد و هیچ بحثی را جایز نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Another tradition he encouraged was the crib.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از سنت هایی که او تشویق می کرد، گهواره بود
[ترجمه ترگمان]یک سنت دیگر که او تشویق می کرد تخت خواب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A glass-fronted cabinet displayed a collection of crib figures.
[ترجمه گوگل]یک کابینت با نمای شیشه ای مجموعه ای از گهواره های تخت را نمایش می داد
[ترجمه ترگمان]یک قفسه شیشه ای شیشه ای مجموعه ای از ارقام تخت خواب را نمایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اخور (اسم)
bin, stall, manger, box stall, crib

فاحشه خانه (اسم)
crib, bordello, brothel, whorehouse, bordel, lupanar

دله دزدی (اسم)
cabbage, crib, picking, petty larceny, petit larceny

دزدی ادبی (اسم)
crib, plagiarism, plagiary

تختخواب بچه (اسم)
crib

کش رفتن یا دزدیدن (فعل)
crib

تخصصی

[عمران و معماری] دیواره چوب بستنی
[زمین شناسی] سپر (زمین شناسی یخچالی) ،دیوار قفسه ای - در مهندسی: الف) یک دیوار حایل نوع صندوقی که از بخش های درهم قفل شده فولاد، بتن یا چوب ساخته شده است و برای ثابت کردن شیبها و حفاظت از جاده ها استفاده می شود. - ب) یک سازه مهندسی که یک آبگیر بوده و دور از ساحل سرند در یک دریاچه را احاطه می کند. - ج) در معدنکاری و استخراج سازه ای که معمولاً از تنه های درخت در هم قفل شده ای ساخته می شود که تشکیل یک شمع یا پشت بند بین سقف و کف را می دهد. همچنین، قطعات کوتاهی از چوب یا سایر مواد قرار داده شده در تونلها برای انتقال بارها به دسته های باری فولادی یا سایر شمع ها. -

انگلیسی به انگلیسی

• small bed for a baby; feed rack for animals; stall; plagiarism; translation
steal; imprison; place in a crib; copy, plagiarize; practice crib-biting (of a horse)
a crib is a baby's cot; used in american english.
if you crib, you copy something that someone else has written.

پیشنهاد کاربران

تخت خواب نوزاد
crib 2 ( n ) =a long open box that horses and cows can eat from
crib
crib 1 ( n ) ( krɪb ) =a small bed with high sides for a baby or young child
crib
the place where someone lives
در AmE این واژه یک اسم قابل شمارش هست با معنی خانه یا منزل
Example :
◀️ ? Can i take a piss in your new crib real quick
میشه خیلی سریع برم دستشویی تو خونه ی جدیدت؟
البته به معنی تخت بچه و کودک هم هست
This slang term can refer to a hotel room or someone’s home. It is often used in a casual or familiar context.
mainly US slang. Someone's crib is their home or the place where they are living at present
...
[مشاهده متن کامل]

این اصطلاح عامیانه می تواند به اتاق هتل یا خانه شخصی اشاره کند. اغلب در یک زمینه معمولی یا آشنا استفاده می شود.
( اصطلاح عمدتاً امریکایی، عامیانه ) خانه، محل زندگی
“I booked a cozy crib for our weekend getaway. ”
A person might say, “I’m heading back to my crib after a long day of sightseeing. ”
In a discussion about accommodations, someone might ask, “Do you prefer a hotel or a crib when you travel?”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-hotel/
به تصویر نگاه کنید
crib
در معنی گهواره
cot یا crib پایه هایش ثابت است و بعد قرار دادن کودک نوزاد در آن تکان نمیخورد.
cradle مثل صندلی راحتی های قدیمی ( صندلی راک ) به طرفین تکان میخوره.
فرق این گهواره هه گهواره با تخت ( bed ) هم اینه که اینا حفاظ دارن که بچه نیفته پایین.
crib ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: آخوری ریل بند
تعریف: فضای میان دو ریل بند|||متـ . آخوری تراورس
دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه، کش رفتن یا دزدیدن
محل زندگی, محل اقامت, سکونتگاه, منزل, خانه کوچک
crib sheet برگه تقلب
خانه. خانه ی کوچک
تخت نوزاد
تخت بچه
تخت حفاظ دار کودک

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس