cremate

/ˈkriːmet//krɪˈmeɪt/

معنی: سو زاندن، سوزانیدن وخاکستر کردن
معانی دیگر: سوزاندن (به ویژه سوزاندن جسد)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cremates, cremating, cremated
مشتقات: cremation (n.), cremator (n.)
• : تعریف: to burn to ashes (esp. a human corpse in a funeral).

جمله های نمونه

1. hindus cremate dead bodies
هندوها اجساد مردگان را می سوزانند.

2. She wants Chris to be cremated.
[ترجمه گوگل]او می خواهد کریس را سوزانده شود
[ترجمه ترگمان] میخواد \"ک - - ری - - س\" سوزونده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He wants to be cremated, not buried.
[ترجمه گوگل]او می خواهد سوزانده شود، نه دفن
[ترجمه ترگمان] میخواد سوزونده باشنش، نه دفن شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When she dies she wants to be cremated, not buried.
[ترجمه گوگل]وقتی می میرد می خواهد سوزانده شود نه دفن
[ترجمه ترگمان]، وقتی اون بمیره می خواد سوزونده باشنش، نه دفن شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dead have ritually been interred in pyramids, cremated on burning pyres, and sunk beneath the oceans' waves.
[ترجمه گوگل]مردگان را طبق آیینی در اهرام دفن می کردند، روی آتش سوزان سوزانده می شدند و در زیر امواج اقیانوس ها فرو می رفتند
[ترجمه ترگمان]مردگان در اهرام، در اهرام، در میان اجساد burning که در زیر امواج اقیانوس ها دفن شده اند، دفن شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Told me if he died, have him cremated.
[ترجمه گوگل]به من گفت اگر مرد، او را سوزاند
[ترجمه ترگمان] بهم گفت که اگه بمیره، جسدش سوزونده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here, the dead were cremated to enable their souls to ascend to the light.
[ترجمه گوگل]در اینجا، مردگان سوزانده می شدند تا روح آنها به نور صعود کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، اجساد سوزانده شده بودند تا روح خود را برای صعود به روشنایی آماده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even when remains are cremated, the ashes are often placed in an urn and buried.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که بقایای آن سوزانده می شود، خاکستر اغلب در یک کوزه قرار می گیرد و دفن می شود
[ترجمه ترگمان]حتی زمانی که باقی می ماند، خاکستر اغلب در گلدان سنگی قرار داده می شود و دفن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gandhi's funeral Rajiv Gandhi was cremated on May 24 after a four-hour state funeral procession through the streets of Delhi.
[ترجمه گوگل]مراسم تشییع جنازه گاندی راجیو گاندی در 24 مه پس از یک مراسم تشییع جنازه ایالتی چهار ساعته در خیابان های دهلی سوزانده شد
[ترجمه ترگمان]تشییع جنازه گاندی، راجیو گاندی، روز ۲۴ ماه مه پس از یک مراسم خاکسپاری چهار ساعته در خیابان های دهلی، سوزانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then their bodies were cremated at night to conceal the evidence.
[ترجمه گوگل]سپس اجساد آنها را شب سوزاندند تا شواهد را پنهان کنند
[ترجمه ترگمان]سپس جسد آن ها در شب به خاکستر تبدیل شد تا مدارک را مخفی نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My dad had recently been cremated.
[ترجمه گوگل]پدرم به تازگی سوزانده شده بود
[ترجمه ترگمان] پدرم اخیرا سوزونده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Excavators have found skeletal and cremated remains in some megalithic structures, but by no means all.
[ترجمه گوگل]حفاری‌ها بقایای اسکلت و سوزانده شده را در برخی از سازه‌های مگالیتیک پیدا کرده‌اند، اما به هیچ وجه همه آن‌ها
[ترجمه ترگمان]Excavators اسکلتی را پیدا کرده اند و سوزانده شده در برخی از ساختارهای megalithic، اما به هیچ وجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Laowang explains: " Combustion is cremate, degenerating is inhumation. "
[ترجمه گوگل]Laowang توضیح می دهد: "احتراق سوزاندن است، انحطاط inhumation است "
[ترجمه ترگمان]Laowang توضیح می دهد: \" این امر روشن نیست، انحطاط است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are so many bodies undertakers want to cremate them in groups. They are all children.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی اجساد وجود دارد که تدفین کنندگان می خواهند آنها را به صورت گروهی بسوزانند همه آنها کودک هستند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کاره ای زیادی در حال انجام است که مسئولین در گروه های مختلف شرکت کنند آن ها همه کودکان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوزاندن (فعل)
cinder, bite, burn, cauterize, corrode, cremate, scorch, inflame, incinerate, sear, stunt

سوزانیدن وخاکستر کردن (فعل)
cremate

انگلیسی به انگلیسی

• incinerate, burn to ashes (i.e. dead body)
when someone is cremated, their dead body is burned.

پیشنهاد کاربران

verb
🔴[ obj] : to burn ( the body of a person who has died )
◀️He wants to be cremated when he dies.
◀️Some religions do not allow cremation.
◀️ This wasn't a Diss track, it was a cremation
...
[مشاهده متن کامل]

Other forms :
Cremates - Cremated - Cremating
Cremation اسم غیرقابل شمارش
Cremation = مرده سوزی، خاکستر کردن یا آتش سپاری
Cremate = سوزاندن میت

dispose of ( a dead person's body ) by burning it to ashes, typically after a funeral ceremony
سوزاندن بدن کسی که مرده و تبدل آن به خاکستر، بویژه پس از مراسم ترحیم و تدفین
سوزاندن بدن مرده ( قسمتی از مراسم تشییع بعضی از کشورهاست )

بپرس