creeping


معنی: خزنده
معانی دیگر: خزنده ,جنبنده

جمله های نمونه

1. a creeping plant
گیاه خزنده

2. you will come creeping back when your money is gone
وقتی پولت تمام شود با سرافکندگی بازخواهی گشت.

3. the wounded cat was creeping on its belly
گربه ی زخمی بر روی شکم می خزید.

4. The cat is creeping silently towards the bird.
[ترجمه گوگل]گربه بی صدا به سمت پرنده می خزد
[ترجمه ترگمان]گربه آهسته به طرف پرنده می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You gave me such a fright creeping up on me like that!
[ترجمه گوگل]تو چنان ترسی به من دادی که آنچنان بر من خزنده بود!
[ترجمه ترگمان]تو به من چنین وحشتی دادی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mountain is so unlike creeping in people's feet.
[ترجمه گوگل]کوه خیلی شبیه به خزش در پای مردم نیست
[ترجمه ترگمان]کوه آن قدر شبیه به خزیدن روی پای مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I could hear someone creeping around downstairs.
[ترجمه گوگل]صدای کسی را می شنیدم که در طبقه پایین می خزد
[ترجمه ترگمان]می توانستم صدای کسی را بشنوم که در طبقه پایین می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fatigue was creeping up on her.
[ترجمه گوگل]خستگی در او موج می زد
[ترجمه ترگمان]خستگی از او رخت بر بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That idea has been creeping into our consciousness for some time.
[ترجمه گوگل]این ایده برای مدتی در آگاهی ما رخنه کرده است
[ترجمه ترگمان]مدتی است که این فکر به ذهن ما خطور کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fog was creeping into the valley.
[ترجمه گوگل]مه به دره خزیده بود
[ترجمه ترگمان]مه مه به دره می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The traffic was creeping along at a snail's pace.
[ترجمه گوگل]ترافیک با سرعت حلزونی در حال خزیدن بود
[ترجمه ترگمان]ترافیک به سرعت در حال خزیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You did give me a scare, creeping up on me like that!
[ترجمه گوگل]تو منو ترسوندی و اینطوری به سرم زدی!
[ترجمه ترگمان]! تو منو زهره ترک کردی، اینطوری منو لو دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I heard someone creeping around the house.
[ترجمه گوگل]شنیدم که کسی در خانه می خزد
[ترجمه ترگمان]صدای کسی را شنیدم که نزدیک خانه می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You gave me quite a turn, creeping up on me like that!
[ترجمه گوگل]تو خیلی به من فرصت دادی و اینطوری به من خزید!
[ترجمه ترگمان]تو به من یک چرخش دادی، این طور به من نزدیک شدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. More and more foreign words are creeping into the language.
[ترجمه گوگل]کلمات خارجی بیشتر و بیشتر به زبان می روند
[ترجمه ترگمان]کلمات خارجی بیشتری به زبان می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خزنده (صفت)
creepy, wormy, crawling, creeping, reptilian

تخصصی

[کامپیوتر] نوعی حرکت خزشی

انگلیسی به انگلیسی

• sneaking, slithering, crawling; climbing, growing upward
sneaking, slithering, crawling, wriggling

پیشنهاد کاربران

در پزشکی به معنای پیشرونده هست مثلا:creeping cancer, pain, ulcer, infection, y
زیرپوستی
مرموز
مبهم
دنبال کردن افراد در شبکه های اجتماعی به نحوی نامحسوس
the act or practice of following someone persistently or stealthily, especially online
سپیده خانم سلام بیا اینم جوابتون
Creeping determinism
تمایل یا عادت یا علاقه مردم یا افراد ، اتفاقهای یا رویدادهای یا پیشبینی ها ی که در گذشته کردند که که در حال انجامه یا درست در آمده یا الان داره اجرا میشه
...
[مشاهده متن کامل]

Determinism یعنی
دیدگاهی فلسفوی هستش که همه رویدادها رو به طور کامل توسط دلایل موجود قبلی در نظر گرفته میشود
مثلاً یک آدمی با دلایل فلسفی و منطقی صد سال پیش میگفته روحانیون اگر قدرت رو دست بگیرند مردم بیچاره وبدبخت میشن
این میشه creeping determinism
سپیده خانم

creeping ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: رشد خزنده
تعریف: رشد گیاهان خزنده به نحوی که ریشه ها یا ساقه های آنها در سطح زمین پخش می شود
دوستان کسی ترجمه دقیق creeping determinism رو میدونه؟
1. Some polychaetes such as the sea mouse also bear a ventral muscular, creeping sole.
برخی از کرم های مویی مانند موش دریایی نیز دارای یک کفه عضلانی شکمی و خزنده هستند.
2. Downslope, a patch of creeping red fescue grows naturally, requiring mowing just once or twice a year to renew growth.
...
[مشاهده متن کامل]

گیاه Downslope ، تکه ای از گیاه خزنده قرمزکه به طور طبیعی رشد می کند ، برای تجدید رشد فقط یک یا دو بار در سال نیاز به چمن زنی است.
3. They climb high on the rugged hillside to outrun the creeping light of the waxing moon, which backlights a skyline of shark - tooth peaks.
آنها از دامنه تپه ناهموار بالا می روند تا از نور تدریجی ماه در حال چرخه بین ماه جدید و ماه کامل ، که افقی از قله های مخروطی دندان کوسه را نور پس زمینه روشن می سازد، پیشی بگیرند.
4. It is called the wourali poison, and is said to be extracted from a sort of creeping vine, which grows in the country.
به آن سم وورالی گفته می شود و گفته می شود از نوعی تاک خزنده که در کشور رشد می کند ، استخراج می شود.
Creeping ( adj ) = خزنده، تغییر تدریجی مرحله به مرحله
creeping barrage = سد آتش مرحله به مرحله
creeping attack = یورش مرحله به مرحله
معانی دیگر>>>>>> پیش رونده، خزشی
نکته:اگر به صورت فعلing فرم در جمله بیاد به معنای مورمور شدن یا نفوذ کردن یا رخنه کردن یا احساس ترس یا اظطراب بر شخصی چیره بشه هم می تونه معنی بده.
مثال>>>>> It was really creeping me out >>> واقعا داشت مور مورم می شد.
That dream sense of ominousness was creeping up on him. >>>> آن حس شوم خیالی بر او رخنه کرده بود.

فزاینده
نامحسوس و تدریجی
تدریجی، پیش رونده

بپرس