coyly


باشرمرویی ,محجوبانه

جمله های نمونه

1. She smiles coyly when pressed about her private life.
[ترجمه گوگل]هنگامی که در مورد زندگی خصوصی اش تحت فشار قرار می گیرد، با حیرت لبخند می زند
[ترجمه ترگمان]وقتی زندگی خصوصی او را به خود می فشرد، لبخند خجولانه ای می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The administration coyly refused to put a firm figure on the war's costs.
[ترجمه گوگل]دولت با خجالتی از تعیین رقم دقیق هزینه های جنگ امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]دولت با فروتنی از ارائه یک شخصیت محکم در هزینه های جنگ خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She smiled coyly at Algie as he took her hand and raised it to his lips.
[ترجمه گوگل]در حالی که الجی دستش را گرفت و به سمت لب هایش برد، با حیرت به او لبخند زد
[ترجمه ترگمان]وقتی که دستش را گرفت و آن را بالا برد، با کمرویی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So you expect him at least to be coyly cagey about strong predictions.
[ترجمه گوگل]بنابراین شما انتظار دارید که او حداقل در مورد پیش بینی های قوی خجالتی باشد
[ترجمه ترگمان]پس از او انتظار داشته باشید که در مورد پیش بینی های قوی اظهار نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She spoke coyly, but her actions were more blatant.
[ترجمه گوگل]او با خجالت صحبت می کرد، اما اعمالش آشکارتر بود
[ترجمه ترگمان]زن با کمرویی سخن می گفت، اما رفتارش آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. WedLock, as it's coyly named, is a new type of casualty insurance that gives the unhappily married policyholder a payout after he or she is unhitched.
[ترجمه گوگل]WedLock، همانطور که نامش ناخوشایند است، نوع جدیدی از بیمه تلفات است که به بیمه‌گذار متاهل ناراضی پس از بی‌قرار شدن، پرداختی را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]wedlock، همان طور که خجولانه نام دارد، نوع جدیدی از بیمه تلفات است که به unhappily با پرداخت یک پرداخت بعد از اینکه او or است ازدواج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She pouted and looked at him coyly.
[ترجمه گوگل]فریاد زد و با خجالت به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و با کمرویی به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The girl coyly peeped through the window.
[ترجمه گوگل]دختر با حیرت از پنجره نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]دختر با کمرویی از پنجره به بیرون نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mandy had the utter audacity to roll her eyes coyly at Matthew.
[ترجمه گوگل]مندی این جسارت را داشت که چشمانش را با حیرت به متیو بچرخاند
[ترجمه ترگمان]مندی این جسارت را داشت که با کمرویی به متیو نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finnish journalist colleague invites Mr Brown to feel her thigh: she is wearing suspenders and a garter belt in what she coyly tells him is a protest against the church's repressive sexual mores.
[ترجمه گوگل]همکار روزنامه‌نگار فنلاندی از آقای براون دعوت می‌کند تا ران او را حس کند: او بند آویز و کمربند بند بسته‌ای به تن دارد که به او می‌گوید اعتراضی علیه آداب جنسی سرکوب‌گر کلیسا است
[ترجمه ترگمان]هم کار روزنامه نگار فنلاندی، آقای براون را دعوت می کند تا ران او را احساس کند: او بند شلوار و کمربند بند جوراب را به کمر زده، در حالی که محجوبانه به او می گوید اعتراضی علیه آداب و رسوم جنسی سرکوب گرانه این کلیسا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• modestly, demurely; shyly; flirtatiously

پیشنهاد کاربران

عشوه, با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : coyness
✅️ صفت ( adjective ) : coy
✅️ قید ( adverb ) : coyly
To act coyly میشه ناز و عشوه اومدن هم ترجمه ش کرد
خجالتی

بپرس