covert

/ˈkovərt//ˈkʌvət/

معنی: پناه گاه، سوراخ زیر زمینی، نهان، پوشیده، پوشپر
معانی دیگر: پنهان، نهفته، مستور، نهانی، پنهانی، مخفی، ناآشکار، (قدیمی) محفوظ، در پناه، ایمن، (حقوق) منکوحه، محصنه، تحت تصدی و تکفل شوهر، مامن، ماوی، (جا) سرپوشیده، حفاظدار، (شکار) پنهانگاه جانور (مثل زیر بته یا در سوراخ)، نهانگاه، رجوع شود به: covert cloth، راز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: concealed or done in secret.
مترادف: concealed, hidden, secret
متضاد: overt, public
مشابه: clandestine, invisible, surreptitious, undercover

- The government has been carrying out covert operations in the region for several years.
[ترجمه گوگل] چندین سال است که دولت در این منطقه عملیات مخفیانه انجام می دهد
[ترجمه ترگمان] دولت چندین سال است که عملیات مخفیانه ای را در این منطقه انجام داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: under shelter; covered.
مترادف: covered, sheltered
متضاد: exposed
مشابه: private, secluded
اسم ( noun )
مشتقات: covertly (adv.), covertness (n.)
• : تعریف: a hiding place or covered shelter, esp. a thicket or other natural place for wildlife.
مترادف: den, lair, sanctuary
مشابه: nest, refuge

جمله های نمونه

1. covert operations
عملیات مخفی

2. covert threat
تهدید نهانی

3. Religion is often made the covert of crime.
[ترجمه شان] مذهب غالبا به عنوان مامنی ( پناهگاهی ) در برابر جنایات به شمار میرود .
|
[ترجمه آشیل، یادگار تروا] دین اغلب اوقات به سرپوشی برای جرم بدل می شود
|
[ترجمه گوگل]مذهب اغلب به عنوان سرپوش جنایت ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]مذهب اغلب این جنایت را پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They have been supplying covert military aid to the rebels.
[ترجمه گوگل]آنها به شورشیان کمک های نظامی مخفیانه می رساندند
[ترجمه ترگمان]آن ها کمک های نظامی پنهانی به شورشیان را تامین کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government was accused of covert military operations against the regime.
[ترجمه گوگل]دولت متهم به عملیات نظامی مخفی علیه رژیم بود
[ترجمه ترگمان]دولت به عملیات نظامی پنهانی علیه این رژیم متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every measure, both overt and covert, is being taken against terrorists.
[ترجمه Sherri] هر اقدامی، آشکار و پنهان علیه تروریست در حال انجام است
|
[ترجمه گوگل]هر اقدامی، چه آشکار و چه پنهان، علیه تروریست ها انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر اقدامی، هم مخفیانه و هم مخفی، علیه تروریست ها صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thoughtful, well-reasoned covert action, lawfully reported to Congress, can be a tremendous foreign-policy instrument for a president.
[ترجمه گوگل]اقدام مخفی متفکرانه و مستدل، که به طور قانونی به کنگره گزارش شده است، می تواند ابزار سیاست خارجی فوق العاده ای برای یک رئیس جمهور باشد
[ترجمه ترگمان]Thoughtful، یک اقدام پنهان منطقی که به طور قانونی به کنگره گزارش می شود، می تواند یک ابزار سیاست خارجی فوق العاده برای یک رئیس جمهور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The covert activities of secret service and conspiracy theories entered the apparently benign. neutral world of the art museum.
[ترجمه گوگل]فعالیت های مخفی سرویس های مخفی و تئوری های توطئه به ظاهر خوش خیم وارد شد دنیای خنثی موزه هنر
[ترجمه ترگمان]فعالیت های پنهانی خدمات مخفی و تئوری های توطئه به ظاهر بی خطر و بی خطر، وارد شدند دنیای بی طرف موزه هنر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He stole covert glances at her across the table.
[ترجمه گوگل]نگاه های مخفیانه ای به او از روی میز دزدید
[ترجمه ترگمان]او نگاهی مخفیانه به او روی میز انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. None of them had been trained in covert operations other than when dealing with criminals.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از آنها در عملیات های مخفی به جز برخورد با مجرمان آموزش ندیده بودند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها در عملیات مخفی به غیر از برخورد با جنایتکاران آموزش دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A., when hundreds of covert jumps were carried out from the unfinished skeletons of office towers on Bunker Hill.
[ترجمه گوگل]الف, هنگامی که صدها پرش مخفیانه از اسکلت های ناتمام برج های اداری در تپه بنکر انجام شد
[ترجمه ترگمان]پاسخ: زمانی که صدها پرش سری از اسکلت نیمه تمام برج های اداری در Bunker هیل انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Though sometimes overt, racism is usually covert, but is deeply ingrained in professional and institutional practices.
[ترجمه گوگل]نژادپرستی اگرچه گاهی آشکار است، اما معمولاً پنهان است، اما عمیقاً در شیوه های حرفه ای و نهادی ریشه دوانده است
[ترجمه ترگمان]اگر چه گاهی به صورت آشکار، نژاد پرستی معمولا مخفی است، اما عمیقا در فعالیت های حرفه ای و سازمانی ریشه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Usually it is covert and can only be diagnosed by specifically measuring blood lipids.
[ترجمه گوگل]معمولاً مخفی است و فقط با اندازه گیری خاص لیپیدهای خون قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]معمولا این پنهان است و تنها می توان آن را به طور ویژه با اندازه گیری چربی های خونی تشخیص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the covert groupings have had their undercover work rumbled by loyalists.
[ترجمه گوگل]اما گروه‌های مخفی کار مخفی آنها توسط وفاداران غوغا شده است
[ترجمه ترگمان]اما گروه تجسس مخفیانه کار مخفیانه آن ها را انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

سوراخ زیر زمینی (اسم)
covert, dower

نهان (صفت)
secret, covert, ulterior, stealth, recondite

پوشیده (صفت)
secret, latent, private, occult, overcast, covert, recondite, impenetrable

پوشپر (صفت)
covert

انگلیسی به انگلیسی

• thicket providing cover for game (hunting)
secret, hidden
something that is covert is secret or hidden; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : covert
✅️ صفت ( adjective ) : covert
✅️ قید ( adverb ) : covertly
در لفافه
نااشکار
پنهان
نهان
غیر علنی

بپرس