courageous

/kəˈreɪdʒəs//kəˈreɪdʒəs/

معنی: دلیر، شجاع، با جرات، مردانه
معانی دیگر: دلاور، گرد، پر دل، یل، پر جرات، متهور، دلاورانه، شجاعانه، تهورآمیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: courageously (adv.), courageousness (n.)
• : تعریف: characterized by bravery or courage.
مترادف: brave, doughty, gallant, lionhearted, valiant, valorous
متضاد: cowardly, faint, pusillanimous
مشابه: audacious, bold, daring, dashing, fearless, gutsy, heroic, intrepid, mettlesome, nervy, plucky, spirited, spunky, stout, stout-hearted, undaunted

- The experimental planes are tested by courageous pilots.
[ترجمه گوگل] هواپیماهای آزمایشی توسط خلبانان شجاع آزمایش می شوند
[ترجمه ترگمان] هواپیماهای آزمایشی توسط خلبانان شجاع مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was courageous of her to face the committee with her bold request.
[ترجمه عیسی علوی] شهامت او بود که موجب مقابله با کمیته توسط درخواست شجاعانه اش شد
|
[ترجمه گوگل] این شجاعت او بود که با درخواست جسورانه خود با کمیته روبرو شد
[ترجمه ترگمان] شجاع بود که با این درخواست جسورانه با کمیته مقابله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the workers' courageous stand against the threats of government officials
استواری تهورآمیز کارگران در مقابل تهدیدهای مقامات دولتی

2. they say my grandfather was a courageous man
می گویند پدربزرگم مرد دلاوری بود.

3. those soldiers were a devoted and courageous bunch
آن سربازان گروهی از خود گذشته و شجاع بودند.

4. A courageous foe is better than a cowardly friend.
[ترجمه گوگل]یک دشمن شجاع بهتر از یک دوست ترسو است
[ترجمه ترگمان]یک دشمن شجاع بهتر از یک دوست ترسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This courageous and subversive movie has attracted widespread critical support.
[ترجمه گوگل]این فیلم شجاعانه و خرابکارانه مورد حمایت گسترده منتقدان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این فیلم با شهامت و subversive حمایت بسیار زیادی را به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Good fortune favors the brave and courageous.
[ترجمه Diana] خوشبختی رشادت و شجاعت به همراه دارد.
|
[ترجمه گوگل]خوش شانسی به نفع شجاع و شجاع است
[ترجمه ترگمان]بخت خوب شجاعت و شجاعت را به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He who is not courageous enough to take risks will accomplish nothing in life. Muhammad Ali
[ترجمه گوگل]کسی که به اندازه کافی شجاع نباشد که ریسک کند، هیچ کاری در زندگی به دست نخواهد آورد محمد علی
[ترجمه ترگمان]او که به اندازه کافی شجاع نیست که ریسک کند هیچ کاری در زندگی انجام نخواهد داد محمد علی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These women were strong, resourceful and courageous.
[ترجمه پارمیدا] این زن ها قدرتمند، کاربلدو دلیر بودند
|
[ترجمه گوگل]این زنان قوی، مدبر و شجاع بودند
[ترجمه ترگمان]این زنان قوی، کاردان و شجاع بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We all honor courageous people.
[ترجمه گوگل]همه ما به افراد شجاع احترام می گذاریم
[ترجمه ترگمان]ما همه به مردم شجاع افتخار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a courageous decision to resign in protest at the company's pollution record.
[ترجمه گوگل]این یک تصمیم شجاعانه بود که در اعتراض به سابقه آلودگی شرکت استعفا داد
[ترجمه ترگمان]این یک تصمیم شجاعانه برای استعفا در اعتراض به سابقه آلودگی این شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I hope people will be courageous enough to speak out against this injustice.
[ترجمه گوگل]امیدوارم مردم آنقدر شجاع باشند که علیه این بی عدالتی صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]امیدوارم مردم به اندازه کافی شجاع باشند تا علیه این بی عدالتی سخن بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was wrong, and courageous enough to admit it.
[ترجمه گوگل]او اشتباه می کرد و آنقدر شجاع بود که به آن اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او اشتباه می کرد و به اندازه ای شجاع بود که بدان اعتراف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was courageous of her to challenge the managing director's decision.
[ترجمه گوگل]این شجاعت او بود که تصمیم مدیر عامل را به چالش کشید
[ترجمه ترگمان]این شجاعت او بود که تصمیم مدیر عامل را به چالش بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was courageous of her to opposeher boss.
[ترجمه گوگل]این شجاعت او بود که با رئیس خود مخالفت کند
[ترجمه ترگمان]این شجاعت او بود که او را به رئیس opposeher برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was roused to action by courageous words.
[ترجمه گوگل]او با کلمات شجاعانه به عمل برانگیخته شد
[ترجمه ترگمان]سخنان دلیرانه بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It was a courageous decision, and one that everybody admired.
[ترجمه گوگل]این یک تصمیم شجاعانه بود و همه آن را تحسین کردند
[ترجمه ترگمان]این یک تصمیم شجاعانه بود و کسی که همه آن ها را تحسین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلیر (صفت)
adventurous, brave, courageous, plucky, gallant, bold, chivalric, hardy, intrepid, valorous, doughty, stout-hearted, lion-hearted, manful, pushing

شجاع (صفت)
brave, courageous, gallant, stark, intrepid, valorous, valiant, manful

با جرات (صفت)
brave, courageous, intrepid, gamy, great-hearted

مردانه (صفت)
courageous, manly, male, masculine, virile, mannish, manful

انگلیسی به انگلیسی

• brave, fearless, full of courage
someone who is courageous shows courage.

پیشنهاد کاربران

مصمم
شهامت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : encourage
✅️ اسم ( noun ) : courage / encouragement
✅️ صفت ( adjective ) : courageous / encouraging
✅️ قید ( adverb ) : courageously / encouragingly
پیشنهاد می کنم معنای "مردانه" رو حذف کنید، چون شبهه نابرابری جنسیتی ایجاد می کنه. شجاعت لزوما صفت مردانه ای نیست
شجاع، با شهامت
For example:The brave soldier
سرباز شجاع/سرباز با شهامت
having or showing courage , very brave
he made a courageous decision
دبیر ، شجاع ، با جرات
Courageous ( adj
Courage ( n
شجاع ، با شهامت ، با جرات
having or showing courage , very brave
داشتن یا نشون دادن دلیری ، خیلی شجاع
he made a courageous decision

شجاع
If you are courageous, you should change my mind
اگه شهامت مرد عاشق بودن داری نظرمو تغییر دهید
باشهامت ، باجرأت
شجاع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس