counteroffer

/ˈkaʊntəˌrɒfər//ˈkaʊntərɒfə/

پیشنهاد متقابل، بازرگانى : پیشنهاد متقابل

جمله های نمونه

1. The first company made a very attractive counter-offer and won the order.
[ترجمه گوگل]اولین شرکت یک پیشنهاد متقابل بسیار جذاب داد و برنده سفارش شد
[ترجمه ترگمان]اولین شرکت پیشنهادی بسیار جذاب کرد و سفارش را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Were all the sendings of messengers, offers and counter-offers, a propaganda exercise, a charade?
[ترجمه گوگل]آیا همه ارسال پیام رسان ها، پیشنهادات و پیشنهادات متقابل، یک تمرین تبلیغاتی، یک طلسم بود؟
[ترجمه ترگمان]همه the of، پیشنهادها و counter، یک ورزش تبلیغاتی، یک معما بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Expect a counteroffer that will detail the other side's most favorable position.
[ترجمه گوگل]منتظر پیشنهاد متقابلی باشید که مطلوب ترین موقعیت طرف مقابل را به تفصیل شرح دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار a را داشته باشید که بخش دیگری از این وضعیت را به تفصیل شرح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's impossible for us to entertain your counteroffer.
[ترجمه گوگل]برای ما غیرممکن است که از پیشنهاد متقابل شما استقبال کنیم
[ترجمه ترگمان]برای ما غیر ممکنه که باه اش معامله کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your counteroffer is not at all in keeping with the current rate.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد متقابل شما به هیچ وجه با نرخ فعلی مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]counteroffer شما با نرخ فعلی هماهنگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your counteroffer does not come in line with the current rate.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد متقابل شما با نرخ فعلی مطابقت ندارد
[ترجمه ترگمان]counteroffer شما با نرخ فعلی همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your counteroffer is not up to the present market level.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد متقابل شما در سطح بازار فعلی نیست
[ترجمه ترگمان]counteroffer شما تا به حال به سطح فعلی بازار نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I appreciate your counteroffer but find it too low to accept.
[ترجمه گوگل]من از پیشنهاد متقابل شما قدردانی می کنم، اما آن را برای قبول کردن آن بسیار کم می دانم
[ترجمه ترگمان]ممنونم که باه اش معامله کردی ولی برای قبول کردنش خیلی دیر کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ruhinstein set up a bargain model counteroffer.
[ترجمه گوگل]روهینشتاین یک پیشنهاد متقابل مدل ارزان ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]Ruhinstein یک مدل خرید و فروش را راه اندازی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Please make us your best possible counteroffer.
[ترجمه گوگل]لطفا بهترین پیشنهاد متقابل ممکن را به ما ارائه دهید
[ترجمه ترگمان]لطفا برای ما بهترین راه ممکن را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our counteroffer is as follows.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد متقابل ما به شرح زیر است
[ترجمه ترگمان]counteroffer ما به شرح زیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our counteroffer is well founded.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد متقابل ما کاملاً مستدل است
[ترجمه ترگمان]counteroffer ما به خوبی تاسیس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We can a counteroffer.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم یک پیشنهاد متقابل داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]باه اش معامله می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chairman John Snow, whose railroads agreed to merge and who have been fighting a Norfolk Southern counteroffer.
[ترجمه گوگل]رئیس جان اسنو، که راه آهن او با ادغام موافقت کرد و با پیشنهاد متقابل نورفولک جنوبی مبارزه می کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس، جان اسنو، که خطوط راه آهن او با ادغام و مبارزه با یک counteroffer جنوبی در حال مبارزه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] پیشنهاد متقابل

انگلیسی به انگلیسی

• offer made in response to a previous offer

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد متقابل
پیشنهاد متقابا
ایجاب متقابل
قیمت یا پیشنهاد بالاتر
متن لانگمن:
an offer that is higher than a previous one, for example when more than one company is trying to take control of another company
إیجاب متقابل
ایجاب وقبول
ضد ایجاب

بپرس