count in


(جزو دسته یا برای فعالیتی) پذیرفتن

جمله های نمونه

1. See how many plates we have, but don't count in the cracked ones.
[ترجمه گوگل]ببینید ما چند بشقاب داریم اما در بشقاب های ترک خورده حساب نکنید
[ترجمه ترگمان]ببین چند تا بشقاب داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The final count in last month's referendum showed 5 7 per cent in favour.
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در همه پرسی ماه گذشته 5 و 7 درصد موافق بود
[ترجمه ترگمان]شمارش نهایی در رفراندوم ماه گذشته ۵ درصد به نفع خود را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neither the farmers nor their animals count in the calculus of free trade.
[ترجمه گوگل]نه کشاورزان و نه حیوانات آنها در محاسبات تجارت آزاد به حساب نمی آیند
[ترجمه ترگمان]نه کشاورزان و نه حیوانات آن ها در حساب معاملات آزاد حساب نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When the platelet count in your blood drops too low, your blood does not clot as well as usual.
[ترجمه گوگل]وقتی تعداد پلاکت ها در خون شما خیلی کم می شود، خون شما به خوبی معمول لخته نمی شود
[ترجمه ترگمان]وقتی تعداد پلاکت های خون پایین هم کم بشه، خون تو هم مثل همیشه لخته نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is these positive indicators that will count in the long run.
[ترجمه گوگل]این شاخص های مثبت هستند که در بلندمدت مورد توجه قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]این شاخص های مثبت هستند که در طولانی مدت شمارش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police raised their body count in a case they say proves that the former Yugoslav president Slobodan Milosevic covered up war crimes.
[ترجمه گوگل]پلیس تعداد اجساد آنها را در پرونده ای افزایش داد که به گفته آنها ثابت می کند که اسلوبودان میلوسویچ، رئیس جمهور سابق یوگسلاوی جنایات جنگی را پنهان کرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس تعداد افراد خود را در پرونده ای مطرح کرد که می گویند ثابت می کند رئیس جمهور سابق یوگسلاوی، اسلوبودان میلوسویچ، جنایات جنگی را پوشش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At least one count in this region, Odulf, had already defected.
[ترجمه گوگل]حداقل یک نفر در این منطقه، اودولف، قبلاً فرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]حداقل یک نفر در این منطقه، Odulf که از قبل پناهنده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A final count in the presidential race was not expected until later in the day.
[ترجمه گوگل]شمارش نهایی در انتخابات ریاست جمهوری تا اواخر روز انتظار نمی رفت
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شمارش نهایی در رقابت ریاست جمهوری تا اواخر روز برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You've now disabled the unread mail message count in Windows XP!
[ترجمه گوگل]شما اکنون تعداد پیام های خوانده نشده را در ویندوز XP غیرفعال کرده اید!
[ترجمه ترگمان]شما در حال حاضر پیغام نامه ناخوانده را در ویندوز XP disabled!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Winner of the overall medal count in four of the past five Winter Games, Germany has gotten a huge lift from its 'biathlon beauty,' Magdalena Neuner, the winner of two golds and one silver.
[ترجمه گوگل]برنده تعداد مدال‌های کلی در چهار بازی از پنج بازی زمستانی گذشته، آلمان از «زیبایی بیاتلون» خود، Magdalena Neuner، برنده دو طلا و یک نقره، پیشرفت زیادی کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]برنده مدال کل در چهار دوره پنج دوره بازی های المپیک زمستانی، آلمان یک برداشت بزرگ از زیبایی بیاتلون، Magdalena Neuner، برنده دو مدال طلا و یک نقره کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods Platelet count in 112 patents with lung cancer was analyzed.
[ترجمه گوگل]Methods تعداد پلاکت در 112 ثبت اختراع مبتلا به سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های شمارش in در ۱۱۲ اختراع ثبت شده با سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bone marrow megakaryocytes(MK) count in after chemotherapy AL and AA patients were lower than those with normal serum TPO levels controls.
[ترجمه گوگل]تعداد مگاکاریوسیت‌های مغز استخوان (MK) در بیماران AL و AA پس از شیمی‌درمانی پایین‌تر از افرادی بود که سطح سرمی TPO عادی داشتند
[ترجمه ترگمان]تعداد مغز استخوان مغز استخوان پس از شیمی درمانی و بیماران AA پایین تر از آن هایی است که دارای کنترل سطح TPO بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yarn number is frequently called yarn count in the indirect system.
[ترجمه گوگل]معمولاً در سیستم غیرمستقیم تعداد نخ را تعداد نخ می نامند
[ترجمه ترگمان]تعداد نخ به طور مرتب در سیستم غیرمستقیم نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Supervise quarterly cycle count in warehouse.
[ترجمه گوگل]نظارت بر تعداد چرخه های فصلی در انبار
[ترجمه ترگمان] cycle هر سه ماه تو انبار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. TO count in the ward or on the walkway is forbidden.
[ترجمه گوگل]شمردن در بخش یا پیاده رو ممنوع است
[ترجمه ترگمان]رفتن در بخش یا روی پیاده رو ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

روی. . . . حساب کردن، در نظر گرفتن
وارد گروهی کردن
با لحجه ای خاص به معنی حسابرسی

بپرس