correctable


درست شدنی ,اصلاح شدنی ,قابل تصحیح

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of correct.

جمله های نمونه

1. To some extent this is correctable, even self - correcting.
[ترجمه گوگل]تا حدودی این قابل اصلاح است، حتی خود اصلاح می شود
[ترجمه ترگمان]تا حدودی این correctable است، حتی خود correcting
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Correctable memory errors can be a common cause of system time loss, in other words.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، خطاهای حافظه قابل اصلاح می تواند یکی از دلایل رایج از دست دادن زمان سیستم باشد
[ترجمه ترگمان]خطاهای حافظه correctable می توانند علت مشترک از دست دادن زمان سیستم به عبارت دیگر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dietary factors are convenient but correctable factors in the pathogenesis of osteoporosis.
[ترجمه گوگل]فاکتورهای غذایی عوامل مناسب اما قابل اصلاح در پاتوژنز پوکی استخوان هستند
[ترجمه ترگمان]عوامل رژیمی راحت هستند اما عوامل correctable در بیماری زایی پوکی استخوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People who have correctable vision problems are often handicapped as a result as the lack of correction.
[ترجمه گوگل]افرادی که مشکلات بینایی قابل اصلاح دارند اغلب به دلیل عدم اصلاح، معلول می شوند
[ترجمه ترگمان]افرادی که مشکلات بینایی دارند اغلب معلول کمبود تصحیح هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Though the condition is usually correctable with several surgeries, families undergo tremendous emotional and economic hardship during the process.
[ترجمه گوگل]اگرچه این وضعیت معمولاً با چندین عمل جراحی قابل اصلاح است، خانواده ها در طول این فرآیند دچار مشکلات عاطفی و اقتصادی زیادی می شوند
[ترجمه ترگمان]اگرچه این شرایط معمولا با چندین عمل جراحی هماهنگ است، اما خانواده ها در طی این روند متحمل مشکلات عاطفی و اقتصادی شدیدی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The attenuation correction coefficient influences correction quantity and correctable thickness.
[ترجمه گوگل]ضریب تصحیح میرایی بر کمیت تصحیح و ضخامت قابل اصلاح تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]ضریب تصحیح افت، مقدار اصلاح و ضخامت correctable را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Both of these problems are, to a certain extent, correctable.
[ترجمه گوگل]هر دوی این مشکلات تا حدی قابل اصلاح هستند
[ترجمه ترگمان]هر دوی این مشکلات تا حد معینی، هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We assist the local Chinese Children's Welfare Institute by providing pre- and post- surgical care to abandoned babies suffering from surgically correctable deformities.
[ترجمه گوگل]ما با ارائه مراقبت‌های قبل و بعد از جراحی به نوزادان رها شده‌ای که از ناهنجاری‌های قابل اصلاح با جراحی رنج می‌برند، به مؤسسه محلی رفاه کودکان چین کمک می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما با ارائه مراقبت های پیش و پس از جراحی به موسسه خیریه کودکان محلی چین کمک می کنیم تا از کودکان رها شده که دچار تغییر شکل پلاستیک شده اند، رفتار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It has been estimated that more than a half of vision impairment, and about a quarter of legal blindness, is due to refractive error correctable with glasses.
[ترجمه گوگل]تخمین زده شده است که بیش از نیمی از اختلالات بینایی و حدود یک چهارم نابینایی قانونی به دلیل عیب انکساری قابل اصلاح با عینک است
[ترجمه ترگمان]تخمین زده شده است که بیش از نیمی از اختلال بینایی و حدود یک چهارم blindness قانونی ناشی از شکست refractive با عینک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides his lack of arm speed, they are all correctable problems.
[ترجمه گوگل]علاوه بر عدم سرعت بازو، همه آنها مشکلات قابل اصلاح هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر عدم سرعت بازو، همه آن ها دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Five of the 7 patients who survived had major therapeutic intervention after ECMO support. Conclusions: Patients with a surgically correctable or reversible disease were more likely to survive.
[ترجمه گوگل]پنج نفر از 7 بیمار که زنده ماندند، مداخله درمانی عمده پس از حمایت ECMO داشتند نتیجه‌گیری: احتمال زنده ماندن بیماران با بیماری قابل اصلاح یا برگشت‌پذیر از طریق جراحی بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]پنج نفر از ۷ بیمار که جان سالم به در بردند، پس از پشتیبانی ECMO، از مداخلات درمانی عمده ای برخوردار بودند نتیجه گیری: بیماران مبتلا به یک بیماری surgically یا برگشت پذیر به احتمال زیاد زنده می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Statutory interpretations or judicial directives that the agencies improve their procedures are less disruptive and more easily correctable if the court has misread the will of the Congress.
[ترجمه گوگل]تفاسیر قانونی یا دستورالعمل‌های قضایی مبنی بر اینکه آژانس‌ها رویه‌های خود را بهبود می‌بخشند، در صورتی که دادگاه خواسته کنگره را اشتباه خوانده باشد، اختلال کمتری ایجاد می‌کنند و به راحتی قابل اصلاح هستند
[ترجمه ترگمان]تفاسیر نادرست یا دستورها قضایی مبنی بر بهبود رویه های آن ها در صورتی که دادگاه از اراده کنگره سو برداشت کند، کم تر مخرب و more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our little first-grader, for example, doodles with erasable crayons, correctable markers, and "oops-proof" washable tempuras.
[ترجمه گوگل]برای مثال، دانش‌آموز کوچک کلاس اول ما، با مداد رنگی پاک‌شدنی، نشانگرهای قابل اصلاح، و تمپوراهای قابل شستشو «مقاوم به اوف» ابله می‌سازد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، کلاس اول کوچک ما با crayons پاک شونده، مارکرهای correctable، و \"کلون -\" قابل شستشو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Supreme Court ruled the Americans with Disabilities Act does not extend to people with poor eyesight or other correctable conditions.
[ترجمه گوگل]دیوان عالی حکم داد که قانون آمریکایی‌های دارای معلولیت شامل افرادی با بینایی ضعیف یا سایر شرایط قابل اصلاح نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]دیوان عالی قانون آمریکایی های دارای معلولیت را رد کرد که با دید ضعیف و یا دیگر شرایط correctable به مردم گسترش نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• may be corrected, repairable

پیشنهاد کاربران

بپرس