corporal punishment

/ˈkɔːrpərəlˈpʌnɪʃmənt//ˈkɔːpərəlˈpʌnɪʃmənt/

تنبیه بدنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: punishment inflicted directly on the body of the offender, such as flogging.

جمله های نمونه

1. It is unlawful for a teacher to inflict corporal punishment on pupils.
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی دانش آموزان توسط معلم حرام است
[ترجمه ترگمان]برای یک معلم غیرقانونی است که تنبیه بدنی را به دانش آموزان تحمیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is your stance on corporal punishment?
[ترجمه گوگل]موضع شما در مورد تنبیه بدنی چیست؟
[ترجمه ترگمان]موضع شما در مورد تنبیه بدنی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Corporal punishment was abolished in Britain in 198
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی در بریتانیا در سال 198 لغو شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ تنبیه بدنی در بریتانیا ملغی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Corporal punishment was banned by statute in 198
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی بر اساس قانون در سال 198 ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]تنبیه بدنی توسط قانون در ۱۹۸ مورد تحریم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nowadays, corporal punishment is banned in many schools.
[ترجمه گوگل]امروزه تنبیه بدنی در بسیاری از مدارس ممنوع شده است
[ترجمه ترگمان]امروزه تنبیه بدنی در بسیاری از مدارس ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Corporal punishment was banned in Sweden in 197
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی در سال 197 در سوئد ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷ در سوئد تنبیه بدنی ممنوع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For campaigners for the abolition of corporal punishment this will have been a setback.
[ترجمه گوگل]برای مبارزان برای لغو تنبیه بدنی، این یک شکست خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای مبارزان برای لغو مجازات بدنی، این شکست منجر به شکست خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In 198 California prohibited corporal punishment in schools.
[ترجمه گوگل]در سال 198 کالیفرنیا تنبیه بدنی را در مدارس ممنوع کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ کالیفرنیا تنبیه بدنی در مدارس را ممنوع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Corporal punishment became an issue both in the armed forces and the public schools.
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی هم در نیروهای مسلح و هم در مدارس دولتی به یک موضوع تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]تنبیه بدنی به مساله ای در میان نیروهای مسلح و مدارس عمومی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Corporal punishment was used sparingly but consisted of either four strokes or six across the behind with a whippy cane.
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی به مقدار کم مورد استفاده قرار می گرفت، اما شامل چهار ضربه یا شش ضربه در پشت با عصای شلاقی بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن تنبیه و مجازات در آن ها صرفه جویی می شد، بلکه فقط چهار ضربه یا شش ضربه را از پشت سر با عصای whippy تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She said inspectors should advise schools using corporal punishment that it was outmoded.
[ترجمه گوگل]او گفت که بازرسان باید به مدارس توصیه کنند که از تنبیه بدنی کهنه شده است استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]وی گفت که بازرسان باید با استفاده از تنبیه بدنی که منسوخ شده است، به مدارس مشاوره دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Corporal punishment was banned in state schools five years ago.
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی پنج سال پیش در مدارس دولتی ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]پنج سال پیش، تنبیه بدنی در مدارس دولتی ممنوع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus corporal punishment is defined in the section with reference to the tort of battery.
[ترجمه گوگل]بنابراین تنبیه بدنی در بخش با اشاره به جرم عیب تعریف شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین تنبیه بدنی در بخش با ارجاع به مسوولیت مدنی تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was agreed that capital and corporal punishment should not be volunteered for the list of topics to be projected.
[ترجمه گوگل]موافقت شد که مجازات اعدام و تنبیه بدنی داوطلبانه برای فهرست موضوعاتی که قرار است ارائه شود، ارائه نشود
[ترجمه ترگمان]توافق شد که مجازات اعدام و تنبیه بدنی برای لیست موضوعاتی که قرار است طرح ریزی شود، داوطلب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• physical punishment, beatings
corporal punishment is the punishment of people by beating them.

پیشنهاد کاربران

noun
[noncount] : punishment that involves hitting someone : physical punishment
The school banned corporal punishment many years ago.
punishment �that involves �hitting� someone, especially in schools and �prisons
تنبیه فیزیکی ( مخصوصا در زندان و مدرسه )
The physical punishment of students
تنبیه فیزیکی دانش آموز

بپرس