cornice

/ˈkɔːrnɪs//ˈkɔːnɪs/

معنی: کتیبه، قرنیس، گچ بری بالای دیوار زیر سقف
معانی دیگر: (معماری)، (گچبری و تزئینات بالای دیوار در امتداد سقف) قرنیز، سرلاد، (حاشیه ی فوقانی آسمانه ای که روی سر ستون قرار می گیرد) سوک آسمانه، رخبام، (قاب تزئینی که چوب پرده و حلقه های آن را می پوشاند) قاب چوب پرده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in architecture, a decorative horizontal projection running near or along the upper edge of a wall or building; molding.

(2) تعریف: a horizontal frame or molding designed to conceal curtain rods, picture hooks, or the like.

(3) تعریف: in architecture, the uppermost, triangular part of a classical entablature.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: cornices, cornicing, corniced
• : تعریف: to decorate or furnish with a cornice.

جمله های نمونه

1. A carved cornice runs around the high-ceilinged room.
[ترجمه گوگل]یک قرنیز کنده کاری شده در اطراف اتاق سقف بلند می چرخد
[ترجمه ترگمان]روی سقف بلند و بلندی خودنمایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a beautiful cornice running around/round all the ceilings.
[ترجمه گوگل]یک قرنیز زیبا در اطراف / دور تمام سقف ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک cornice زیبا در اطراف همه سقف ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If there isn't a false cornice or cove, form one by painting a stripe or two immediately under the ceiling.
[ترجمه گوگل]اگر یک قرنیز یا یارو کاذب وجود ندارد، با رنگ آمیزی یک یا دو نوار بلافاصله در زیر سقف، یکی را درست کنید
[ترجمه ترگمان]اگر یک cornice یا cove دروغین وجود ندارد، یکی را با کشیدن یک خط راه راه و یا دو طرف دیگر زیر سقف پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a wind-blown cornice of about one and a half metres overhanging a sheer drop of about eight metres.
[ترجمه گوگل]یک قرنیز بادگیر به طول یک و نیم متر وجود دارد که بر روی یک قطره تقریباً هشت متری آویزان شده است
[ترجمه ترگمان]یک cornice باد در حدود یک و نیم متر و یک سقوط کامل در حدود هشت متر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then we were confronted with a cornice.
[ترجمه گوگل]سپس با یک قرنیز روبرو شدیم
[ترجمه ترگمان]بعد ما با یه cornice روبرو شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Next time the left hand section of Cheedale's Cornice dries out, we should see some fun and games.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که قسمت سمت چپ قرنیز Cheedale خشک می‌شود، باید شاهد سرگرمی و بازی باشیم
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد بخش دست چپ of خشک می شود، ما باید کمی سرگرمی و بازی را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The wall paintings under the cornice are c. 1370.
[ترجمه گوگل]نقاشی های دیواری زیر قرنیز ج 1370
[ترجمه ترگمان]نقاشی های دیواری زیر cornice c هستند این کتاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A carved cornice ran around the high-ceilinged room.
[ترجمه گوگل]قرنیز حکاکی شده دور اتاق سقف بلند می چرخید
[ترجمه ترگمان]روی سقف بلند و بلندی خودنمایی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A cornice falls, that it hits every citizen on the head, every last man in town.
[ترجمه گوگل]قرنیز می افتد، که به سر هر شهروند، آخرین مرد شهر می زند
[ترجمه ترگمان]A می افتد که هر شهروندی روی سر هر شهروندی که در شهر است به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Though it rained yesterday, the cornice is still dripping water.
[ترجمه گوگل]اگرچه دیروز باران بارید، اما قرنیز هنوز هم آب می چکد
[ترجمه ترگمان]با اینکه دیروز باران باریده بود، the هنوز از آب می چکید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Above the upper cornice are situated the lunettes.
[ترجمه گوگل]در بالای قرنیز فوقانی لونت ها قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]بالای the بالای lunettes قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cornice: a horizontal molded projection that crowns or completes a building or wall.
[ترجمه گوگل]قرنیز: برآمدگی قالب‌گیری شده افقی که ساختمان یا دیوار را تاج یا کامل می‌کند
[ترجمه ترگمان]cornice: یک طرح قالب گیری شده افقی که تاج و یا دیوار را کامل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hundreds of patients have received new cornice corneas from donners donors since then.
[ترجمه گوگل]از آن زمان تاکنون صدها بیمار قرنیه قرنیز جدید را از اهداکنندگان اهدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]صدها بیمار از آن زمان به بعد از اهدا کنندگان donners به cornice new نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A man was killed by a falling cornice.
[ترجمه گوگل]مردی بر اثر سقوط قرنیز کشته شد
[ترجمه ترگمان] یه مرد با a کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتیبه (اسم)
coping, inscription, cornice, epigraph, frieze

قرنیس (اسم)
cornice

گچبری بالای دیوار زیر سقف (اسم)
cornice

تخصصی

[عمران و معماری] قرنیز
[] نقاب

انگلیسی به انگلیسی

• edge, rim, molding
decorate with cornice
a cornice is a strip of plaster, wood, or stone which goes along the top of a wall or building.

پیشنهاد کاربران

cornice ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: طره
تعریف: سازه‏ای آویزان از جنس یخ و برف که براثر وزش باد بر لبه‏های کوهسار شکل می گیرد
گچ بری بالای دیوار و زیر سقف
There's a beautiful cornice running around/round all the ceilings
در معماری: رخ بام. حاشیه ای که زیر لبه بام اجرا می شود و کمی بیرون زده است تا علاوه بر جنبه تزئینی از نما در برابر باران محافظت کند.

بپرس