continuously

/kənˈtɪn.ju.əs.li//kənˈtɪn.ju.əs.li/

پیوسته ,متصلا,دم ریز

جمله های نمونه

1. the water flowed continuously
آب مدام جاری بود.

2. The nation's consumption of coal decreased continuously last year.
[ترجمه amin] مصرف انرژی زغال سنگ در سال گذشته به طور پیوسته کاهش یافت
|
[ترجمه گوگل]مصرف زغال سنگ کشور در سال گذشته به طور مداوم کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]مصرف ذغال سنگ در سال گذشته به طور مداوم کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Athletes have to train continuously to stay in peak condition.
[ترجمه گوگل]ورزشکاران باید به طور مداوم تمرین کنند تا در شرایط اوج بمانند
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران باید به طور مداوم تمرین کنند تا در شرایط پیک بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The machine can operate for 15 hours continuously at full power.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند به مدت 15 ساعت به طور مداوم با قدرت کامل کار کند
[ترجمه ترگمان]ماشین می تواند به مدت ۱۵ ساعت به طور مداوم در قدرت کامل عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. LiChou away gradually, such as at continuously infinite.
[ترجمه گوگل]LiChou دور به تدریج، مانند به طور مداوم بی نهایت
[ترجمه ترگمان]به تدریج و به تدریج و به طور مداوم بی نهایت از هم جدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If we forge ahead continuously without a break, we'll be able to raise efficiency.
[ترجمه گوگل]اگر به طور مداوم و بدون وقفه پیش برویم، می‌توانیم کارایی را بالا ببریم
[ترجمه ترگمان]اگر بدون وقفه به جلو حرکت کنیم، قادر به افزایش کارایی خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The valley is continuously watered by the melting snow from the mountains.
[ترجمه گوگل]این دره به طور مداوم از ذوب برف های کوه ها سیراب می شود
[ترجمه ترگمان]این دره به طور مداوم از برف در حال آب شدن از کوه ها سیراب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has lived and worked in France almost continuously since 196
[ترجمه گوگل]او از سال 196 تقریباً به طور مداوم در فرانسه زندگی و کار کرده است
[ترجمه ترگمان]او از سال ۱۹۶ تاکنون تقریبا به طور مداوم در فرانسه زندگی و کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is the oldest continuously inhabited city in America.
[ترجمه گوگل]این قدیمی ترین شهر دائماً مسکونی در آمریکا است
[ترجمه ترگمان]این شهر قدیمی ترین شهر مسکونی در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Socialist candidate was heckled continuously.
[ترجمه گوگل]نامزد سوسیالیست به طور مداوم مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کاندیدای سوسیالیست ها مدام خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The orientation of the planet's orbit is changing continuously.
[ترجمه گوگل]جهت مدار سیاره به طور مداوم در حال تغییر است
[ترجمه ترگمان]جهت گیری مدار سیاره به طور مداوم در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The civil war has raged almost continuously since 197
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی از سال 197 تقریباً به طور مداوم ادامه داشته است
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی از ۱۹۷ سال به بعد تقریبا به طور مداوم شدت یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Information flows continuously through the network.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به طور مداوم در شبکه جریان دارد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به طور پیوسته از طریق شبکه جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They chattered continuously for an hour.
[ترجمه گوگل]آنها به مدت یک ساعت به طور مداوم پچ پچ می کردند
[ترجمه ترگمان]پیوسته پرگویی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور پیوسته، به طور متصل

انگلیسی به انگلیسی

• ceaselessly, without stopping

پیشنهاد کاربران

🖇 تفاوت continually و continuously
هر دو واژه معنای مشابه ای دارن ( پیوسته ، بطور مداوم ، دائما )
اما تفاوتشون در اینه که continually وقتی به کار می ره که یک رخدادی از قبل آغاز شده و به طور مداوم ادامه پیدا کرده و بعد تموم شده اما continuously وقتی به کار می ره که یک رخدادی از قبل آغاز شده و هرگز اون رخداد به پایان نمیرسه
...
[مشاهده متن کامل]

📍 It rained continually
📍The sea moves continuously

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : continue
✅️ اسم ( noun ) : continuation / continuity / continuum / continuousness / continuance / continuant / continuative / continuator
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : continuous / continued / continual / continuing / continuant / continuative
✅️ قید ( adverb ) : continuously / continually / continuingly

پیوسته
دایما
دائم
مدام
یک ریز
به طور مداوم
پشت سر هم
از پی هم
بی وقفه
Regular
در ادامه
مستمرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس