consular

/ˈkɑːnsələr//ˈkɒnsjʊlə/

معنی: کنسولی
معانی دیگر: کنسولی

جمله های نمونه

1. only consular officers are authorized to visa passports
فقط صاحب منصبان کنسولگری اختیار زدن ویزا به گذرنامه ها را دارند.

2. He joined the consular service, chiefly because this was one of the few job vacancies.
[ترجمه گوگل]او به خدمات کنسولی پیوست، عمدتاً به این دلیل که این یکی از معدود مشاغل خالی بود
[ترجمه ترگمان]او به خدمت کنسولی پیوست، بیشتر به این دلیل که این یکی از معدود فرصت های شغلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Arguably the indirect consular channel, like the modes of transmission still to be noted, is solely a creature of conventions.
[ترجمه گوگل]احتمالاً کانال کنسولی غیرمستقیم، مانند روش‌های انتقال که هنوز باید به آنها اشاره شود، صرفاً مخلوق کنوانسیون‌ها است
[ترجمه ترگمان]به طور منطقی، کانال کنسولی غیرمستقیم، مانند حالت های ارسال هنوز باید مورد توجه قرار گیرد، تنها یک موجود در کنوانسیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pamela Baptiste, a former consular officer at the high commission in St Lucia, has lodged a claim of unfair dismissal.
[ترجمه گوگل]پاملا باپتیست، افسر کنسولی سابق در کمیسیون عالی سنت لوسیا، ادعای اخراج ناعادلانه خود را ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]پاملا Baptiste، یک افسر کنسولی سابق در کمیسیون عالی سنت لوسیا، ادعای عزل ناعادلانه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A copy of the Consular Invoice, Commercial Invoice, and Bill of Lading must be mailed.
[ترجمه گوگل]یک کپی از فاکتور کنسولی، فاکتور تجاری و بارنامه باید پست شود
[ترجمه ترگمان]یک کپی از \"فاکتور اداره\"، \"فاکتور تجاری\"، و \"بیل of\" باید پست شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The consular porter strode arrogantly ahead with his light swinging.
[ترجمه گوگل]باربر کنسولگری با تاب خوردن سبک خود متکبرانه جلو رفت
[ترجمه ترگمان]باربر consular با گام های بلند با گام های بلند به جلو حرکت می کرد و با گام های سبک به جلو حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Consular officer training was improved and more consular procedures were standardized.
[ترجمه گوگل]آموزش افسران کنسولی بهبود یافت و رویه های کنسولی بیشتر استاندارد شد
[ترجمه ترگمان]آموزش افسران کنسولی بهبود یافت و رویه های کنسولی بیشتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ostensibly a consular employee, he is actually a spy.
[ترجمه گوگل]او که ظاهراً کارمند کنسولگری است، در واقع جاسوس است
[ترجمه ترگمان]ظاهرا یه کارمند نمونه بوده و در واقع جاسوس بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You didn't mention the consular invoice.
[ترجمه گوگل]فاکتور کنسولی رو ذکر نکردی
[ترجمه ترگمان]تو اسم the رو نگفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you need to return to the UK quickly, British Consular officials may be able to arrange it.
[ترجمه گوگل]اگر نیاز به بازگشت سریع به بریتانیا دارید، مقامات کنسولگری بریتانیا ممکن است بتوانند آن را ترتیب دهند
[ترجمه ترگمان]اگر شما به سرعت به انگلستان برگردید، مقامات کنسولی بریتانیایی ممکن است بتوانند آن را ترتیب دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Minor agreements were signed on cultural and scientific co-operation and a consular convention in preparation for a full-scale treaty.
[ترجمه گوگل]موافقت نامه های کوچکی در مورد همکاری فرهنگی و علمی و کنوانسیون کنسولی برای آماده سازی یک معاهده تمام عیار امضا شد
[ترجمه ترگمان]قراردادهای فرعی در هم کاری فرهنگی و علمی و یک کنوانسیون کنسولی در آماده سازی برای یک معاهده کامل امضا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its exercise depends very much on the conventions governing consular relations between the states concerned.
[ترجمه گوگل]اجرای آن بسیار به کنوانسیون های حاکم بر روابط کنسولی بین دولت های مربوطه بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این ورزش به کنوانسیون های حاکم بر روابط کنسولی بین کشورهای مربوطه بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In 1782 he had delivered a pretty effective speech in the legislature at Boston against ratification of the Consular Convention.
[ترجمه گوگل]در سال 1782 او در مجلس مقننه بوستون سخنرانی بسیار مؤثری علیه تصویب کنوانسیون کنسولی ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]در ۱۷۸۲ او یک سخنرانی موثر در قانون گذاری در بوستون در برابر تصویب کنوانسیون کنسولی ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first is the selection as the primary or preferred mode of transmission of the indirect consular channel.
[ترجمه گوگل]اولین مورد، انتخاب به عنوان روش اصلی یا ترجیحی انتقال کانال غیر مستقیم کنسولی است
[ترجمه ترگمان]اولی انتخاب به عنوان حالت اولیه یا ترجیحی انتقال کانال کنسولی غیر مستقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کنسولی (صفت)
consular

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a consul or consulate
consular means involving or relating to a consul or to the work of a consul.

پیشنهاد کاربران

مشاور
consular ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: کنسولی
تعریف: مربوط به کنسول و وظایف او

بپرس