constructive

/kənˈstrəktɪv//kənˈstrʌktɪv/

معنی: سودمند، ساختمانی، بناء کننده
معانی دیگر: سازنده، سازا، سازگر، مصلح، مصلحانه، ره گشا (در مقابل: ویرانگر destructive)، (حقوق) تفسیر شده (از طریق تعبیر قوانین مربوطه)، تفسیری، وابسته به ساختمان یا ساختار، ساختاری، سازه ای، بناکننده، مفید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: constructively (adv.), constructiveness (n.)
(1) تعریف: serving to clarify or improve; helpful.
مترادف: helpful, productive, useful
متضاد: destructive
مشابه: advantageous, beneficial, handy, positive, practical, valuable

(2) تعریف: of or relating to construction; structural.
مترادف: structural, tectonic

(3) تعریف: in law, implied or inferred; interpretative.
مترادف: implied, inferential, inferred, interpretative
مشابه: deduced, derived, implicit

جمله های نمونه

1. constructive criticism
انتقاد سازنده

2. constructive fraud
کلاهبرداری تفسیری (عملی که برطبق تعبیر قانون شیادی محسوب می شود و با کلاهبرداری بارز فرق دارد)

3. The woman claims she was the victim of constructive dismissal after being demoted.
[ترجمه گوگل]این زن مدعی است که پس از تنزل رتبه، قربانی اخراج سازنده شده است
[ترجمه ترگمان]این زن ادعا می کند که پس از تنزل درجه تنزل، قربانی عزل سازنده بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I wish Jon would make some constructive proposals instead of just making clever-clever remarks.
[ترجمه گوگل]ای کاش جون به جای اظهارنظرهای زیرکانه، چند پیشنهاد سازنده می داد
[ترجمه ترگمان]من آرزو می کنم که جان به جای سخنان هوشمندانه و هوشمندانه، پیشنهادها سازنده ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you don't have anything constructive to say, I'd rather you kept quiet.
[ترجمه Spite] اگر شما حرفی برای گفتن ندارید پیشنهاد میدم ک ساکت باشی
|
[ترجمه محمد رومزی] اگر حرف سازنده ای برای گفتن نداری، بهتره که ساکت بمونی
|
[ترجمه گوگل]اگر حرف سازنده ای برای گفتن ندارید، ترجیح می دهم سکوت کنید
[ترجمه ترگمان]اگر چیز مفیدی برای گفتن ندارید، ترجیح می دهم ساکت باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I meant it as a bit of constructive advice, but he took it as a personal insult.
[ترجمه گوگل]منظورم کمی نصیحت سازنده بود، اما او آن را توهین شخصی تلقی کرد
[ترجمه ترگمان]منظورم این بود که به عنوان یک نصیحت دوستانه عمل کردم، اما او آن را به عنوان یک توهین شخصی تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The meeting was very constructive.
[ترجمه گوگل]جلسه بسیار سازنده بود
[ترجمه ترگمان]جلسه بسیار سازنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've had a lot of very constructive feedback from the students about this.
[ترجمه گوگل]من بازخوردهای بسیار سازنده زیادی از دانش آموزان در این مورد داشته ام
[ترجمه ترگمان]من نظرات بسیار سازنده زیادی از دانشجویان در مورد این موضوع داشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We try to give students constructive criticism .
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم به دانش آموزان انتقاد سازنده داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما سعی می کنیم به دانش آموزان انتقاد سازنده بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We welcome constructive criticism.
[ترجمه گوگل]ما از انتقاد سازنده استقبال می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از انتقاد سازنده استقبال می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But he does want to stimulate constructive forward thinking.
[ترجمه گوگل]اما او می خواهد تفکر رو به جلو سازنده را تحریک کند
[ترجمه ترگمان]اما او می خواهد تفکر سازنده را تحریک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, an attempt must be made to make constructive suggestions, even if there are glaring contradictions.
[ترجمه گوگل]با این حال، باید تلاش کرد تا پیشنهادات سازنده ای ارائه شود، حتی اگر تناقضات فاحش وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، تلاشی باید انجام شود تا پیشنهادها سازنده ایجاد شود، حتی اگر تناقضات glaring وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Constructive ideals of training and rehabilitation were translated into penal policies that appeared to be meeting their objectives.
[ترجمه گوگل]ایده‌آل‌های سازنده آموزش و توانبخشی به سیاست‌های کیفری تبدیل شدند که به نظر می‌رسید اهداف خود را برآورده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آرمان های سازنده آموزش و توان بخشی به سیاست های کیفری ترجمه شده است که به نظر می رسد با اهداف آن ها مطابقت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Never a word of constructive criticism.
[ترجمه گوگل]هرگز یک کلمه از انتقاد سازنده
[ترجمه ترگمان]هرگز از انتقاد سازنده استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She believes these talks will be the start of a constructive and mean-ingful dialogue.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که این گفتگوها آغاز یک گفتگوی سازنده و معنادار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که این مذاکرات آغاز یک گفتگوی سازنده و mean خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمند (صفت)
good, available, useful, handy, subservient, conducive, advantageous, beneficial, lucrative, constructive, beneficent, commodious, salubrious, fructuous, instrumental, purposive, serviceable, salutary

ساختمانی (صفت)
building, architectonic, structural, constructional, constructive

بناء کننده (صفت)
constructive

تخصصی

[سینما] مونتاژ ساختاری
[حقوق] استنباطی، تعبیری، ضمنی، قانونی، حکمی، سازنده
[ریاضیات] سازنده، ساختنی

انگلیسی به انگلیسی

• helpful, useful, promoting development; of construction
constructive advice or criticism is useful and helpful.

پیشنهاد کاربران

ساختسازا
( Sāxtsāzā )
ساختاربخش
استنباطی. در علم حقوق، در تعابیری مثل �constructive treason�، به معنای خیانت استنباطی ــ خیانتی که عملاً صورت نگرفته، اما با توجه به شواهد و اَمارات، می توان استنباط کرد که اگر از آن ممانعت نمی شد اتفاق می افتاد
کاربردی
سازگار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : construct / construe
✅ اسم ( noun ) : construction / construct / constructor
✅ صفت ( adjective ) : constructive / constructional
✅ قید ( adverb ) : constructively
سازنده، گاهی جنبه منفی داره، یعنی کاملا بدیع بسازی، و بی توجه به نمونه قبلی. مثلا توی تصویرسازی یا تخیل سازنده Constructive imagination فرقش بامعمولی اینه اولی ساخته شده و بدیع است، اما دومی باتوجه به تصویر قبلی:
...
[مشاهده متن کامل]

"Constructive" or "productive" imagination denotes the process resulting in formation of novel mental images, as opposed to simple recall that refers to remembering of a previously seen picture.
https://en. wikipedia. org/wiki/Constructive_imagination
از منبع ویکی انگلیسی گذاشتم تابگم خدمتتون که توی موارد بحث برانگیز بهیچ وجه به ویکی فارسی اعتمادنکنید

constructive quality=کیفیت سازنده
constructive feedback بازخورد اصلاحی
اعتباری
مفید
سودمند
{حسابداری} عرفی. ( در استانداردهای حسابداری37 ) تعهد عرفی در مقابل تعهد قانونی
مفید و سازنده
سازه ای: در ریاضی Constructive proof یعنی اثبات سازا: ضمن اثبات نمونه ای از شی بسازم. با این کار هم قضیه مورد نظر اثبات شده و هم نمونه ای نشان داده شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس