constitutionalism

/ˌkɒnstɪˈtjuːʃənəlɪzəm//ˌkɒnstɪˈtjuːʃənəlɪzəm/

معنی: حکومت مشروطه، اصول مشروطیت
معانی دیگر: هواداری از حکومت قانون، مشروطه گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a system of government based upon the adherence to basic laws and principles laid out in a written constitution.

(2) تعریف: advocacy of the principles of constitutional government.

جمله های نمونه

1. The principle of constitutionalism rests on this idea of restraining the government in its exercise of power.
[ترجمه گوگل]اصل مشروطیت بر این اندیشه استوار است که حکومت را در اعمال قدرتش مهار می کند
[ترجمه ترگمان]حکومت مشروطه بر این عقیده استوار است که دولت را در اعمال قدرت خود مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus, the relationship between constitutionalism and liberalism . . . is by no means a simple or straight forward one.
[ترجمه گوگل]بنابراین رابطه مشروطیت و لیبرالیسم به هیچ وجه ساده یا مستقیم نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین، رابطه بین constitutionalism و لیبرالیسم به هیچ وجه ساده یا مستقیم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Constitutionalism, therefore, is to be set in contradistinction to arbitrary power.
[ترجمه گوگل]بنابراین، مشروطیت باید در تضاد با قدرت خودسرانه قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، constitutionalism قرار است در contradistinction به قدرت دل خواه تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For, in the spirit of constitutionalism, parliament is both accountable and the supreme law-making authority.
[ترجمه گوگل]زیرا بر اساس روح مشروطیت، مجلس هم پاسخگو و هم عالی ترین مرجع قانونگذاری است
[ترجمه ترگمان]زیرا در روح of، پارلمان هم مسئول و هم مرجع عالی قانون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The growth of constitutionalism raised the problem of how the limitations imposed on the state were to be enforced.
[ترجمه گوگل]رشد مشروطیت این مشکل را مطرح کرد که محدودیت‌های اعمال شده بر دولت چگونه باید اجرا شود
[ترجمه ترگمان]رشد of مشکل چگونگی اعمال محدودیت های اعمال شده بر دولت را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Modern constitutionalism then has always been linked with the problem of power, in theory as well as in practice.
[ترجمه گوگل]مشروطیت مدرن در آن زمان، هم در تئوری و هم در عمل، همیشه با مشکل قدرت مرتبط بوده است
[ترجمه ترگمان]حکومت مشروطه همیشه با مشکل قدرت، در تئوری و نیز در عمل مرتبط بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His decision was clothed in the rhetoric of constitutionalism.
[ترجمه گوگل]تصمیم او ملبس به شعارهای مشروطیت بود
[ترجمه ترگمان]او تصمیم خود را در بیان معانی و معانی حکومت مشروطه گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Constitutionalism quality was added in republicanism idea.
[ترجمه گوگل]کیفیت مشروطیت در اندیشه جمهوری خواهی افزوده شد
[ترجمه ترگمان]کیفیت constitutionalism در ایده جمهوری خواهی اضافه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Defendant; the Compulsory Process; Constitutionalism; Basic procedure right; Improve.
[ترجمه گوگل]مدافع؛ فرآیند اجباری؛ مشروطیت؛ حق رویه پایه؛ بهتر کردن
[ترجمه ترگمان]Defendant؛ فرآیند الزامی؛ constitutionalism؛ رویه پایه، بهبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, the constitutionalism must service democracy, and be in harmony with it by their development.
[ترجمه گوگل]اما مشروطیت باید در خدمت دموکراسی باشد و با توسعه خود با آن هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، the باید به دموکراسی خدمت کنند و با توسعه آن ها هماهنگی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The aim of constitutionalism is not merely to hold the power of the government in check.
[ترجمه گوگل]هدف مشروطیت صرفاً کنترل قدرت حکومت نیست
[ترجمه ترگمان]هدف constitutionalism این است که قدرت دولت را در کنترل نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Constitutionalism is the modern political civilization is an important content and basic symbol.
[ترجمه گوگل]مشروطیت، تمدن سیاسی مدرن، محتوای مهم و نماد اساسی است
[ترجمه ترگمان]constitutionalism یک تمدن سیاسی مدرن است که یک نماد مهم و نماد اساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Constitutionalism recognizes that democratic and accountable government must be coupled with constitutional limits on the power of government.
[ترجمه گوگل]مشروطیت می پذیرد که حکومت دموکراتیک و پاسخگو باید با محدودیت های قانون اساسی در مورد قدرت دولت همراه باشد
[ترجمه ترگمان]constitutionalism تشخیص می دهد که دولت دموکراتیک و پاسخگو باید با محدودیت های قانون اساسی در مورد قدرت دولت همراهی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The philosophical foundation of constitution and constitutionalism is based on the natural law.
[ترجمه گوگل]شالوده فلسفی مشروطیت و مشروطیت مبتنی بر قانون طبیعی است
[ترجمه ترگمان]اساس فلسفی قانون اساسی مبتنی بر قانون طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The foundation of western constitutionalism originates upon the classical liberalism.
[ترجمه گوگل]اساس مشروطیت غربی بر لیبرالیسم کلاسیک سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]بنیاد of غربی از لیبرالیسم کلاسیک سرچشمه گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حکومت مشروطه (اسم)
constitutionalism

اصول مشروطیت (اسم)
constitutionalism

انگلیسی به انگلیسی

• belief in the fundamental principles of a constitutional government

پیشنهاد کاربران

بپرس